کیوان کثریان در شرق نوشت:
ناصر تقوایی هنوز میتواند فیلم بسازد. هنوز سرپاست و هنوز از میان حرفهایش میشود بهسادگی فهمید که شوق خلقکردن هنوز درونش میجوشد. این را در خلال هفته فیلمی که در سینماتک خانه هنرمندان برایش ترتیب دادیم، دریافتم. هنوز دقیق و درست و کاربردی حرف میزند، هنوز شوق یاددادن دارد، هنوز متفکر است و اندیشه میورزد و هنوز وقتی از سینما صحبت میکند، انرژی میگیرد. حرف و حدیثهای بیاساس را رها کنید. او همچنان توان فیلمساختن را دارد. بله، تقوایی یعنی دقت و حساسیت بیاندازه. این درست. اما همینطوری با مسامحه و سهلگیری که کسی تقوایی نمیشود.
آنها که دستاندرکارند بدانند، فیلمساختن تقوایی از خیلی از هزینههایی که در سینما میشود، واجبتر است. از قبلیها توقعی نمیرفت. آنها برای هزینهکردن پولهای بیحساب و کلان، بهانههای عجیب دیگری داشتند. اما امروزیها بدانند که یک فیلم تقوایی به دهها فیلم نماندنی و فراموششدنی میارزد. ماندگار است، افتخارکردنی است.
تقوایی صد میلیارد و دویست میلیارد نمیخواهد. ولی آیا حق تقوایی نیست که یک بار، بودجه کافی در اختیار داشته باشد؟ و یک بار دیگر فیلم خودش را بسازد؟ با یکبیستم بودجه برخی فیلمهای عظیم و نماندنی، او میتواند «انسان کامل»اش را بسازد. الان این انگیزه را دارد. واقعا دارد. بیتردید هر فیلمسازی کارنامهای تا اینحد درخشان میداشت و تا این اندازه بر فرهنگ و هنر تأثیرگذار بود، حالا از عالم و آدم طلبکار میشد ولی تقوایی با تمام فیلمهای درخشانش و با تمام حقی که بر گردن فرهنگ - و نهتنها سینما- دارد، منتی بر کسی ندارد و طلبکار هم نیست. تقوایی نه رانت و پارتی دارد و نه اهل لابی و زدوبند است، نه پشت در اتاق مدیری مینشیند و نه از موضع پایین از کسی درخواستی میکند؛ چون این کارها را نمیکند و هنوز اخلاقمدار و باشخصیت است و فریاد نمیزند، باید فراموش شود؟ پس انصاف ما کجا رفته است؟ اصلا به فرض اینکه تقوایی دوبرابر عرف امروزه هزینه کند. بکند، نوش جانش.
دوبرابر عرف امروزه کارش طول بکشد، خب بکشد. به کجا برمیخورد؟ در عوض فیلم تقوایی باقی میماند، جزء میراث فرهنگی این مملکت میشود، میشود به آن افتخار کرد. مثل همه فیلمهای دیگرش. حاضریم در سال دهها میلیارد برای چندین اثر سخیف و بهدردنخور پول بدهیم، برای ساکتکردن این و آن باجهای میلیاردی بدهیم و برای اقدامات بیفایده هزینه کنیم ولی یک بار برای فیلم تقوایی خرج نکنیم. حاضریم از چین وسایل بهدردنخور و بلااستفاده وارد کنیم ولی برای تقوایی هزینه نکنیم. راستی ما در سینمایمان چند تا تقوایی داریم؟ و واقعا تا کی تقوایی را داریم؟ کاش به جای آنکه در بیمارستان به عیادت بزرگان فرهنگ و هنرمان برویم و عکس بگیریم، یا کمیته اولین استقبال و آخرین بدرقه تشکیل دهیم و تجلیلهای باشکوه را به «روح» بزرگانمان هدیه کنیم، کمیتهای تشکیل دهیم که بیضایی برگردد و فیلم بسازد، که شرایط فیلمسازی تقوایی فراهم شود و... . آن وقت است که حرفهای زیبا را میشود باور کرد.