عصر ایران؛ احسان محمدی - سی سالگی در زندگی مردم عادی هنوز «جوانی» به شمار می آید، اما برای ورزشکاران این سن، زمان وارونه شدن ساعت شنی بازنشستگی است.
سنی که آنها از گوشه و کنار می شنوند که «پیر» شده اند و باید «بنزین سبز» در کالبد تیم تزریق شود و اندک اندک جای خود را به جوانترها بدهند.
این سنت روزی به کام آنها بوده و بزرگتری را کنار زده اند و حالا باید جای خود را به جوانتری بدهند. معمولاً مقاومت سودی ندارد و خود آنها حتی در صورت نشان دادن سرسختی می بینند که همان بهتر که از گود خارج شوند و آنچه از اعتبار در سالیان گذشته اندوخته اند را بر باد ندهند.
یورو 2016 نشان داد که هنوز جایی برای پیرمردها هست. فوتبال در اروپا جای تعارف و من بمیرم، تو بمیری نیست. آنجا کیفیت بازیکنان، بهترین مدافع شان است و معمولاً مربیان و مدیران اعتبارشان را فدای رفاقت ها نمی کنند.
اصولاً مسابقاتی در این استاندارد جای چنین تعارف هایی نیست. نگاهی به ترکیب تیم های حاضر نشان می داد که حتی در فوتبال اروپا که بالاترین کیفیت فوتبال دنیا به شمار می رود نقش «بزرگتر» تیم خواه بازوبند کاپیتانی را به بازو داشته باشد یا نه، کلیدی و محوری است.
حضور بازیکنان باتجربه ای مانند جی جی بوفون، شی گیون، گابور کرالی و گودیانسن که به طور میانگین نزدیک چهل سال سن دارند ضمن آنکه تجربه تیم را بالا می برد به بازیکنان جوان این اعتماد به نفس را می بخشید که دوشادوش ستاره ها ایستاده اند و در سایه بلند آنها می توانستند با جسارت بیشتری به زمین بیایند.
در فوتبال ایران گاه به اسم جوان گرایی، تیم ها دست به پاکسازی بازیکنان باتجربه می زنند. اقدامی که در لحظات بحرانی کمر تیم را می شکند. حتی در تیم های بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس گاهی یک بازیکن بعد از تنها یکسال پوشیدن پیراهن تیم به بازوبند کاپیتانی می رسد!
علیرغم اینکه گفته می شود سن یک عدد است، بعضی از بازیکنان باتجربه به دلیل آنکه عموماً فقدان مدیریت مربی خوانده می شود اقدام به تشکیل باند می کنند و عملاً به یک تهدید برای سرمربی تبدیل می شوند که می توانند دست او را لای پوست گردو بگذارند.
فارغ از همه تعارف های معمول فوتبال رابطه میان خیلی از بازیکنان باتجربه و سرمربی ها در فوتبال ما پرچالش است. هنر استفاده از تجبه بازیکنان مسن و تلفین آنها با جوان ها در داخل زمین چیزی نیست که بشود در کتاب فنون مربیگری فوتبال خواند.
چنین رابطه ای نیاز به شناخت عقبه اجتماعی دارد. آیا در عرصه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ما در ترکیب کردن جوانان و باتجربه ها هوشمندانه عمل می کنیم یا رستم ها پهلوی سهراب ها را می شکافند و جوان ها به پیرها جسارت می کنند و آنها را از رده خارج و تاریخ مصرف گذشته می دانند؟
اشک های جی جی بوفون در یورو 2016 از تصاویر تلخ اما ماندگار بود. او به جای سرزنش کردن بازیکنانی که پنالتی ها را هدر دادند، به آلمانی ها تبریک گفت و بعد اشک آلود و فروتن به سمت رختکن رفت. همین حرکت ساده و تاثیرگذار برای نشان دادن جایگاه بلند او در تیمی مثل ایتالیا کفایت می کند.