این نتیجه رای گیری در شرایطی به دست آمد که حتی رهبران دو حزب رقیب، حزب حاکم محافظه کار به رهبری نخست وزیر دیوید کامرون و حزب کارگر به رهبری کوربین، هر دو موضع یکسانی داشته و مخالف خروج از اتحادیه اروپایی بودند.
از سوی دیگر تقریبا تمامی رهبران کشورهای بزرگ جهان، از پرزیدنت اوباما تا صدراعظم آلمان، خانم مرکل و آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه و .... به مردم بریتانیا هشدار می دادند که خروج از اتحادیه موجب آسیب جدی به اقتصاد آن کشور و اروپا و جهان خواهد شد.
شاید ذکر چند مطلب بتواند به ریشه یابی این حرکت مردم
بریتانیا کمک کند، از زمانیکه پایه های اولیه تشکیل اتحادیه اروپایی نزدیک نیم قرن
پیش توسط روسای دولت های وقت فرانسه و آلمان غربی (ژیسکار دستن ـ هلموت اشمیت) بنیان
گذاشته شد، تا کنون بیش از بیست کشور به تدریج به عضویت اتحادیه درآمده و بریتانیا
هم سهم عمده ای در ارتقاء آن داشت.
پس از فروپاشی بلوک کمونیستی در اروپا و پیوستن کشورهای فقیر شرق
اروپا به اتحادیه، مسئله مهاجرت مردم که آزادانه صورت می گرفت به معضلی برای مالیات
دهندگان کشورهایی مانند بریتانیا تبدیل شد.
البته کشورهای دیگری مانند آلمان، فرانسه و ایتالیا تحت تاثیر این مسئله بودند ولی وجود قوانین حمایتی مناسب انگلیس، آن کشور را به بهشت فقیران اروپای شرقی تبدیل کرده بود که در این راستا کسانی مانند شهردار سابق لندن به پیروی از همتایان فرانسوی راست گرای خود شعار بریتانیای مستقل و محفوظ در برابر مهاجرت بیگانگان سر داده اند.
از سوی دیگر به نظر نگارنده اگر بخواهیم این مسئله را ریشه یابی کنیم، باید درنگی در جامعه چندلایه و چندگونه ای بریتانیا داشته باشیم. گروه هایی از مردم بریتانیا که در دهه های هفتم عمر خود به سر می برند همواره خود را حافظ تاج و تخت ملکه دانسته و مفتخر به داشتن تاریخی شکوهمند می دانند، اضافه کنیم حضور مهاجران نوکیسه از کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه گرفته تا آفریقا و اخیرا چین و ... که به سرمایه گذاری در بخش ملک و مسکن و بنگاه داری روی آورده اند.
بدیهی است که بدلیل محدودیت زمین در جزیره، بورس بازی در حوزه مسکن و ملک بهترین گزینه نمی تواند برای وارد کنندگان پول به بریتانیا باشد، همچنین محل درآمد مالیاتی خوبی برای دولت بریتانیا...
از سوی دیگر شعارهای ضد مهاجرتی برخی رهبران جامعه بریتانیا به دنبال حضور تروریسم در مرکز اروپا که نفرت و خشونت را ترویج می کردند و همگی از نسل دوم مهاجرین هستند، در مناسب ترین زمان ممکن داده شد، چون می شد با این حربه به چشم مردم خاک پاشید و رای خروج و به اصطلاح استقلال گرفت.
ولی سوالی که مطرح است، این است که جامعه بریتانیا مطمئن هست که با حصار کشیدن به دور خود می تواند قدرتمند تر و محفوظ تر شود؟ آیا سرمایه گذاران بین المللی خواهند توانست به راحتی در بریتانیا کار کنند؟ آیا نیروی کار جوان بریتانیا با توجه به لزوم اخذ ویزای کار از کشورهای اروپایی، مشکلی به مشکلاتشان اضافه نخواهد شد؟ آیا از دست دادن بازار 300 میلیونی مصرف اروپا به مشکل رکود و بیکاری در بریتانیا دامن نخواهد زد؟
جا دارد سیاستمداران حرفه ای، دانش آموختگان علم سیاست و روابط بین الملل، جامعه شناسان، تاریخ دانان و همه ... مجدد این موضوع را بررسی کنند که آیا صرف رای اکثریت مردم، به نام دموکراسی، می توان چشم بر افتادن کشور به کوره راه نامعلوم بجای راه روشن بست؟ به سقراط گفتند استبداد دهانت را بست ولی دموکراسی جانت را گرفت!
بریتانیا نخسنین عضو اتحادیه اروپایی است که آن تشکل را ترک کرد، آیا کشورهای دیگری هم از بریتانیا دنباله روی خواهندکرد؟
آیا این آغازی برای دوران جدید در روابط بین المللی است که پازل آن با انتخابات ماری لوپن در فرانسه و ترامپ در آمریکا تکمیل خواهد شد؟
آیا در آغاز جدیتر جنگ تمدنها قرار گرفته ایم؟
كله گنده هاي متفقين دارن فيگور مي گيرن از ماهها قبل مشخص بود خروج انگليس.
این کامنت هم مثل بقیه چشمم آب نمی خوره پخش بشه
کلا عصر ایران فقط در پی جذب است
مردم نظرشون چه درست چه اشتباه باشه ملاک تصمیم گیری کشور قرار میگیره.