حميدرضا عسگري در سرمقاله شماره امروز روزنامه آفرینش نوشت: اساس و پايههاي يك نظام و حكومت براي تقويت و استحكام بيشتر، نياز به حضور و تربيت نيروهايي نخبه و بامهارت دارد. به طوري كه صاحبان قدرت و ثروت درجهان امروز، در پي جذب نخبگان غير بومي هستند. اين امر براي قدرتهاي بزرگ علني شده كه استفاده از نبوغ افراد درجهت امور پژوهشي در عرصههاي مختلف، آنها را در ارتقاي جايگاه جهاني و افزايش توان رقابت در مصاف با ديگر رقيبان، قدرتمند خواهد كرد.
اين جذب نخبگان تاحدي براي قطبهاي علمي دنيا مهم است كه حاضرند تمامي خواستههاي مالي و امكانات آموزشي مورد نياز براي افراد را مهيا كنند و درعوض آنها در فراغت فكري، درزمينههاي مختلف به توليد علم بپردازند. پديده فرارمغزها متاسفانه دركشورهاي جهان سوم و درحال توسعه به سبب عدم اهميت لازم به نخبگان علمي، شيوع فراواني داشته و به عبارتي موجب فقر علمي و از دست رفتن ثروتهاي ملي اين كشورها گرديده است.
ايران نيز يكي از كشورهاي درحال توسعه است كه به سبب وجود بافت جمعيتي جوان و تعداد بالاي دانشجويان درعرصههاي مختلف، مدام درحال شكوفاشدن نخبگان جوان علمي هستيم. نخبگاني كه توانستهاند با عملكرد پژوهشي خود بالاترين ميزان توليد علم درمنطقه و بهترين جايگاههاي علمي درعرصه جهاني را به خود اختصاص دهند.
متاسفانه بهره گيري كامل از تواناييهاي فوق العاده اين افراد دركشورما ميسر نيست وصرفاً در مرحله شكوفايي آنها را شناسايي و سپس بدون تدوين برنامهاي جامع و علمي آنها را به حال خود رها مي كنيم. نتيجتاًاين افراد به سبب عدم داشتن امكانات لازم براي ادامه پژوهش علمي و مشكلات معيشتي دست از فعاليت علمي برميدارند و استعدادشان ميسوزد، ويا دراكثر موارد اين افراد نخبه مجذوب پيشنهادات خارجي كشورهاي مختلف شده و از دسترس ما براي استفاده از توان علمي آنها خارج ميشوند .
نكته قابل توجه اينكه بخشي از مهاجرتهاي نخبگان را ميتوان برپايه تمايلات افراد براي تحصيل و ادامه زندگي درخارج دانست و بخشي ديگر را به سبب وعدهها و امكانات رفاهي ازسوي كشورهاي خارجي تلقي كرد، واين دوگزينه را مي توان درقالب پديده فرارمغزها تعبير كرد. اما اينكه نخبگان به حال خود رها شوند، آفتي است كه امروز دامن جامعه علمي و دانشگاهي ما را گرفته است!.
درتمام دنيا حكومتها با صرف هزينههاي كلان و اختصاص قابل ملاحظهاي از بودجه آموزشي كشورشان به امراستعداديابي درپي كشف و پرورش نخبگان هستند. به عنوان مثال دركشورچين دانشگاه شينهوا به عنوان بزرگترين و جامع ترين مركز آموزشي اين كشور، بيشترين توان خود را برروي جذب نخبگان داخلي و خارجي گذاشته است. براساس برنامه اين دانشگاه هرساله 10 دانشجوي برترعلمي اين مركز دررشتههاي مختلف معرفي ميشوند که بعدها اين نخبگان به عنوان افراد تعيين کننده در کشور چين ضمن احراز مسئوليت هاي برتر کشور، به مقامات بالاي دولتي دست مي يابند. رئيس جمهور کنوني چين نيز از دانش آموختگان دانشگاه شينهواست كه مدتي قبل به عنوان يکي از ده دانشجوي برتر اين دانشگاه معرفي شده بود.
كشور چين به طور مستقيم نخبگان علمي خود را براي تصدي پستهاي كليدي و احراز مسئوليتهاي كشوري، مورد حمايت و تربيت قرار ميدهد و درمقابل ما نخبگان علمي خود را به راحتي از دست مي دهيم و كسي هم از اين بابت نگراني به خود راه نمي دهد!.
مسلماً نوع نگرشها و برخوردها با نخبگان كشور به سبك كنوني حاصلي براي آينده ما نخواهد داشت و مدام بايد افسوس بخوريم كه دانشمندان ايران در اروپا و آمريكا درحال افتخارآفريني هستند!. اين انتظار ميرود تا دولت در راستاي تحقق وعدههاي آموزشي و حمايتي كه درمورد حفظ و بازگشت نخبگان داده است، بيشتر ازقبل تلاش كند و حداقل برنامهاي را براي اين موضوع در دست اجرا بگذارد تا مردم از نتايج آن با خبر شوند.
منبع: روزنامه آفرینش