عصرایران؛ احسان محمدی – می گویند برای اینکه یک جنگل به معنای واقعی شکل بگیرد صدها سال زمان لازم است و برای خاکستر شدن آن یک ساعت هم کفایت می کند! این را شاید بشود در مورد محرم نویدکیا هم گفت. بازیکنی که یک شب تصمیم گرفت به جنگ همه آدم هایی برود که احترام و اعتباری دارند.
برخی سخنان افشاگرانه محرم نویدکیا را تحسین کرده اند و گفته اند با آن دست های لاغر و بلندش از فساد و زد و بند نهفته در پس پرده فوتبال نقابی کنار زد و عده بسیاری به او تاخته اند که دیگر اسطوره باشگاه سپاهان نیست و می شود مجسمه اش را روبروی فدراسیون فوتبال ایران به عنوان نماد بازیکن سالاری ساخت و نصب کرد.
نویدکیا حتماً در همه مدتی که می دانسته مهمان برنامه 90 است حرف هایش را با خودش مرور کرده. ممکن است حتی جلوی آینه تمرین کرده باشد که چطور در مورد حسین فرکی، استیماچ، چرخابی، کفعمی، خوروش، ابرقویی و سایرین حرف بزند که عادل فردوسی پور نپرد وسط حرف هایش!
محرم پرافتخارترین کاپیتان تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران است. کسی که پنج بار جام قهرمانی لیگ برتر را بالای سر برده. چهار بار جام حذفی. نایب قهرمان آسیا. طلای بازی های آسیایی بوسان را هم در ویترین افتخاراتش دارد و دو بار مرد سال فوتبال ایران شده. تنها کاپیتان ایرانی که در جام باشگاه های جهان بازی کرده است ...
کلکسیونی از افتخارات رشک برانگیز برای یک هافبک طراح که پاس های بغل پایش را با ژاوی مقایسه می کنند. بازیکنی که آنقدر خوب و خونسرد بازی می کرد که لج هواداران سرخابی را در می آورد و او را با شخصیت فیلم مسافران مهتاب فخیم زاده مقایسه می کردند. بازیکنی که انگار با شانه قهر بود و مثل ستاره های دیگر برای ظاهرش هزینه نمی کرد.
او با قامت 182 سانتی متری اما یکی از نحیف ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است. یکبار در برخورد همزمان با آرش برهانی و دروازه بان کره جنوی آسیب دید و بعد از آن مشتری دائم کلینیک های ورزشی شد. یک جراحی برای رباط صلیبی، دو جراحی برای مینیسک و یکبار هم تراشیدن غضروف از او بازیکنی ساخت که واژه «مصدوم» همیشه کنارش می آمد. محرم مصدوم کیا!
در همه سال های درخششش، او را بازیکنی آرام، سر به زیر و مطیع می دیدیم که حتی دعوت کارلوس کی روش برای تیم ملی را با عذرخواهی نپذیرفت و گفت که مصدوم است و «به جهت پزشکی و شرایط جسمیام امکان حضور در تمرینات پرفشار» را ندارد. رفتاری زاهدانه در برخورد با پری وشی وسوسه گر به نام پیراهن تیم ملی فوتبال ایران. اما چه اتفاقی افتاد که آن مرد به ظاهر آرام و فروتن به کوره آتشفشان تبدیل شد و همه را نقره داغ کرد؟
پیش از این هم بازیکن هایی بوده اند که در لحظه تندی و تلخ کرده اند و بعد با دسته گل و شیرینی عذرخواسته اند یا گفته اند تقصیر خبرنگاران بود که پیاز داغش را زیاد کردند اما بسیار بعید است که محرم نویدکیا از حرف هایش برگردد. او در 33 سالگی یک تنه به جنگ خودش رفت. مثل ژنرالی که در دوران بازنشستگی مدال هایش را توی کوچه بساط کرده است و می فروشد.
هر حرفه ای باید بازنشستگی داشته باشد وگرنه آدمی به زورگویی می افتد. به صدور دستورالعمل و بخشنامه و حمله به همه. محرم نویدکیا یک ستاره باشگاهی است که هرگز فراموش نمی شود.
می شود او را تحسین کرد که مردانه مقابل مدیرانی که بازیکن ها را مثل «دستمال کاغذی» مصرف می کنند و دور می اندازند ایستاد، می شود او را شماتت کرد که حرمت نان و نمک و احترام پیشکسوت ها را نگه نداشت و صراحتاً از مداخله اش در همه ارکان باشگاه سخن گفت و اینکه خودش را از مجموعه سپاهان فربه تر می بیند. می شود از فقدان مشاور رسانه ای حرف زد و اینکه بازیکن های فوتبال لازم نیست این همه حرف بزنند و در مورد همه چیز حرف بزنند! می شود...
اما نمی شود حرف های پرافتخارترین کاپیتان تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران را حاشا کرد. او همیشه با یک پاس دقیق می توانست شیرازه خط دفاعی حریف را از هم بپاشد. این بار به نظر می رسد که پاس گلش را اشتباهی داده است و حالا با خودش تک به تک شده است!
متن بسیار زیبایی بود.
زدو بند
متن بسیار زیبایی بود.
نخیر با خودش تک به تک نشده با شما رسانه ها تک به تک شده
"به نظر می رسد که پاس گلش را اشتباهی داده است و حالا با خودش تک به تک شده است!"