مـــن از سکوت می آیم
از تدفین غمگیـن واژه در قبــر آه
از تکه پاره های روز خاطـره می آیم چسـبیده به شـب و گریه
با دسـت های می آیم که سـتاره و ماه را به آسـمان دوخته اند
جــاده اما پیدا نشـد و تــو گم شـدی
من از انتـهای راه می آیم از پیچـی تا پایان کـه بـه آخـر نرسـید
-----------------------------
صدای نفس هایت تمام امواجم را
برای شنیدن درونت به سکوت می کشاند
-----------------------------
همیــشه سکــوت خــوب نیــست
گـاهـی خُــرد می شــوی زیـر بـار حــرف هـای نـگفتــه
غافــل از اینکـــه بـــه تـــو تـهمـــت بـی جنـبگی می زنند
-----------------------------
این حرف های تلخم را بخوان
از این به بعد تنها به اعتراف ” سکوت ممنوع لب هایم " لبخند خواهم زد
-----------------------------
هـمـانـگـونـه کـه آمـدم از خـیـالـت پـاک مـی شـوم!
آرام ، بــــی صـــــدا ، بــــی چــــــراغ
قـــول می دهـــم ذره ای صـدای رفـتـنـم آرامـش سکـــــوتت را برهم نزند!
-----------------------------
همیشه سکوت نشانه رضا نیست
گاه سکوت یعنی اما یعنی اگر
یعنی هزار و یک دلیل که دل می ترسد بلند بگوید برای از دست ندادنت
-----------------------------
این روزها ساکت که بمانی می رود به حساب جواب نداشتنت
عمرا اگر بفهمند داری جان می کنی تا احترامشان را نگه داری
-----------------------------
بعضی حرف ها گفتنی ست ، بعضی نوشتنی و بعضی هیچکدام (سکوت) !
این روزها به هیچکدام نزدیکترم
-----------------------------
آرامتر سکوت کن
صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد
-----------------------------
گاهی سکوت یک دوست معجزه می کند
وتومی فهمی که بودن همیشه در فریاد نیست