شرق/ نصرتالله تاجیک _ دیپلمات بازنشسته
حوادث فرانسه موقعیت ویژهای برای سیاست خارجی برخی کشورها فراهم کرده است تا بهخوبی نشان دهند سیاست عربستان در چهار سال اخیر، عواقب خطرناکی برای منطقه و جهان داشته است.
داعش در دوران نهچندانطولانی حضورش جنبههای متناقضی از تحرکات و اقدامات را به نمایش گذاشته است. تابلوی رسانهای این جریان، مخصوصا برای اعمال خشونت یا نشاندادن و بهتصویرکشیدن آن یا حضور و فعالیت در دنیای مجازی، مسلمانان اروپایی بودند.
اینگونه پنداشته میشد که اکثریت اعضای این گروه از میان نومسلمانان اروپایی هستند، اما این تلقی درستی نبود و بیشتر نیروهای داعش، محلی بودند که مسلمانان اروپایی، آسیای میانه و جنگجویان سابق بالکانی همراه آنها شده بودند.
طیف دموگرافیک داعش، نحوه رهبری آنان، نحوه سازماندهی، مدیریت صحنه و راهبرد جنگی داعش، نیازمند توجه و بررسی و تحقیق بیشتری است که در مقالات قبلی به آن اشاره شده است. حضور و وجود هر یک از گروههای فوق، دلایل خاص خود را دارد که با یکدیگر متفاوت هستند. دستهای جنگدیده و آموزشدیده در بالکان بودند و برای شرکت در جهاد و جمعآوری غنائم به داعش پیوستند، بههمیندلیل، این گروه به سمت تبدیل به یک ارتش خصوصی تمامعیار در منطقه حرکت کرد، ولی مسلمانان اروپایی بیشتر به دلیل تحقیری که در زندگی روزمره در جوامع اروپایی متحمل شدهاند، پا در این راه گذاشتهاند.
نیروهای محلی نیز برای برتری مذهبی و طایفهای خود و کسب سهمشان از قدرت و ثروت وارد این کارزار شدند و هسته اولیه داعش را تشکیل دادند؛ ملغمهای از اهداف گوناگون که ملات چسبندگی آنها به یکدیگر، آرزو برای زندگی بهتر و سهمبری از قدرت سیاسی است؛ حال فرقی نمیکند در سوریه و عراق پیروز شوند یا به کشورهای خود برگردند.
اگرچه در تحولات میدانی در سوریه و یمن، رویارویی فرسایشی بوده و ثبات سرزمینی وجود ندارد و توازن دائما به هم میخورد، ولی تحرکات داعش، بهویژه عملیات تروریستی آن، تأثیرات فراوان ژئوپلیتیکی بر منطقه و کشورهای آن داشته است.
این روش، راه را برای سایر گروههای مخالف در تمامی کشورهای منطقه باز میکند که نتیجه آن تبدیل تحرکات سیاسی به اقدامات نظامی و رویآوردن گروههای سیاسی به خشونت بوده که خود عواقب بدی برای مردم و کشورهای منطقه خواهد داشت، اما در تحرکات منطقهای، راهبرد داعش این بوده است که با تصرف هرچه بیشتر زمین، قدرت چانهزنی خود را افزایش دهد تا در صورت زیادشدن فشار برای واگذاری سرزمینهای تصرفشده، تصمیمات خود را براساس آینده بگیرد، نه گذشته. شناخت بنیادین داعش، پایه اولیه برای یافتن راهبردها و تاکتیکهای مبارزه با آن است.
در غیراینصورت، یقینا هر سیاست و برنامهای که مبتنی بر فقدان شناخت ذات این جریان باشد، تأثیر مثبتی نخواهد داشت؛ بنابراین برای برخورد با پدیده داعش باید برنامهای مدون، همهجانبه و مجزا با راهبردی طراحیشده و جدید داشت و به این مقوله به صورت درازمدت نگاه کرد. در طراحی چنین راهبردی باید عوامل زیر در نظر گرفته شود و غرب بهطورکلی درباره سیاستهای دوگانه خود تجدیدنظر کند:
١- ارزیابی زمینه وقوع و اثرات منطقهای و جهانی اینگونه اقدامات داعش.
٢- کلیه کشورها و سازمانهای درگیر در این مسئله از نظر میدانی و مدیریت مسئله و همچنین تأثیرات آن نگرشی راهبردی، واحد، منسجم و همهجانبه داشته باشند و مکانیسم وحدت نظر یا وحدت رویه، طراحی و اجرا شود.
٣- تدوین راهبردی که بتواند پاسخگو یا جبرانکننده زیانهای ناشی از اقدامات داعش باشد.
٤- راهبرد نهایی باید براساس دخالت فعال برای مدیریت تحولات صحنه و کمکردن تأثیرات منطقهای و جهانی اقدامات داعش، از طریق دخیلکردن سایر عناصر و پارامترهای سیاسی و عملیاتی یا ایجاد فشارهای جنبی بر کشورهای درگیر و قطعکردن روند پشتیبانی مادی و معنوی داعش باشد.