بسیاری از نابینابان با توجه به مشکل بینایی از شنوایی، لامسه، بویایی، حس و درک عمیق تری نسبت به سایر افراد برخوردارند. نگاهی به زندگی برخی نوابغ نابینای جهان نشان می دهد این افراد ثابت کرده اند ندیدن، اولین جرقه خوب فهمیدن را می زند.
به گزارش جماران، 23 مهر روز جهانی عصای سفید بهانه ای شد تا به گوشه هایی از زندگی آنها که خود را در قفس نابینایی گرفتار نکردند و نیکویی هایی زندگی را در آغوش گرفتند، بپردازیم.
رودکی:
برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی، رودکی را نابینای مادرزاد دانسته اند، همچنین قدیمی ترین منبع، رودکی را اکمه (نابینای مادرزاد) خوانده است. ولی برخی معتقدند رودکی در اواخر عمر نابینا شده است.
او زاده نیمه دوم سده سوم هجری بود. می گویند رودکی در حدود 100 هزار بیت شعر سروده و درموسیقی، ترجمه و آواز نیز دستی داشته است. رودکی در بسیاری از موارد از اولین ها در ادبیات پارسی است.
ابوزراعه گرگانی درباره رودکی می گوید:
اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را ز بهر گیتی من کور بود نتوانم
علی صابری:
علی صابری سیاستمدار، عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز و عضو روشندل چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران است.
وی فعالیت های پیگیری نیز در زمینه حقوق معلولان دارد که عضویت در کمیته علمی مؤسسه استثنایی عصای سفید، عضویت در کمیته ۵ نفره تدوین پیش نویس قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، عضویت در کمیته پیگیری و بهینه سازی قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سازمان بهزیستی، ریاست هیئت مدیره شبکه تشکل های نابینایان و کم بینایان کشور از آن جمله است.
او در سال 1375 در زمانی که بسیار جوان بود توانست پرونده هموفیلی ها را به عنوان بزرگترین پرونده تاریخ قضایی ایران به سرانجام برساند؛ پرونده ای که صابری در آن وکالت 974 نفر از بیماران هموفیلی را بر عهده داشت و با 1.5 میلیارد تومان بالاترین رقم حق الوکاله تاریخ ایران را به خود اختصاص داد.
هومر:
هومر شاعر و داستان سرای نابینای قرن هفتم قبل از میلاد است. او کهن ترین و نامدارترین حماسه سرای یونانی است. وی را از افتخارات سرزمین یونان قدیم می دانند.
بررسی اشعار و دلبستگی به آثار هومر از 6 قرن پیش از میلاد آغاز شد و بیشتر دلبستگان، ترانه های او را از بر می کردند و برخی از هوادارانش دور هم جمع می شدند و با خواندن سرودهایش لذت می بردند.
از سخنان اوست: «شرف و فضیلت را طلب کنید و از مذمت و رذیلت بگریزید، انسان قادرترین حیوانات است بر حیله.»
هلن کلر:
هلن کلر، در ۲۷ ژوئن ۱۸۸۰ در تاسکامبیا در ایالت آلاباما، متولد شد. او هنگامی که ۱۸ ماه بیشتر از زندگی اش نمی گذشت، در اثر ابتلا به بیماری مننژیت، بینایی و شنوایی خود را از دست داد و ارتباطش با دنیای بیرون قطع شد.
وی در سن ۱۴ سالگی، در یک مدرسه ناشنوایان در نیویورک ثبت نام کرد. در ۱۶ سالگی به «مدرسه کمبریج بانوان جوان» در ماساچوست راه یافت. کلر در سال ۱۹۰۰ توسط کالج رادکلیف پذیرفته شد و ۴ سال پس از آن، به کمک آنی سالیوان معلم خود، که سخنرانی ها را در کف دست او می نوشت، از آنجا فارغ التحصیل شد. در این مدت او توانست با فشار دادن انگشت بر گلوی آنی و تقلید ارتعاشات صوتی صحبت کردن را به او بیاموزد. بنابراین او اولین فرد نابینا - ناشنوایی بود که از دانشگاه فارغ التحصیل شد.
هلن کلر 50 سال به امر نگارش پرداخت. او علاوه بر «زندگی من»، ۱۱ کتاب و مقالات بی شماری در زمینه نابینایی، ناشنوایی، مسائل اجتماعی و حقوق زنان به رشته تحریر در آورده است.
کلر میگوید: «من فقط یکی هستم، ولی هنوز هم یکی هستم. هر کاری نمی توانم بکنم، ولی هنوز می توانم کاری بکنم. از انجام آنچه می توانم، سر باز نخواهم زد.»
ری چارلز:
ری چارلز رابینسون با نام هنری ری چارلز (۲۳ سپتامبر ۱۹۳۰ - ۱۰ ژوئن ۲۰۰۴) نوازنده مشهور آمریکایی پیانو و کیبورد الکترونیک و خواننده سبک های جاز و ریتم اند بلوز بود.
وی در 7 سالگی بینایی خود را از دست داد. او از پیشگامان موسیقی سول و پیانو بود که به شکل دهی به صدای ریتم اند بلوز پرداخت و به همه سبک ها صوتی از موزیک کانتری گرفته تا استانداردهای پاپ، روح و جان بخشید. فرانک سیناترا او را «تنها نابغه واقعی در حرفه ما» نامید.