جشنوارهای که به عنوان یک بازار اصلی برای فیلمهای خارج از جریان اصلی آمریکا و سینمای خارجی ایفای نقش میکند. بیلی اما از قدیمیهای جشنواره تورنتو است و اولین بار سال ۱۹۹۰ به عنوان برنامهریز برای بخش دیدگاه سینمای کانادا به آن پیوسته است. یعنی در دورانی که سه جشنواره ونیز، تورنتو و تلورایدهمزمان با یکدیگر برگزار میشدند و هنوز به مرحلهای نرسیده بودند که جایگاهی برای نمایش آثار فیلمسازان شاخص باشند و تنور فصل جوایز را با رونمایی از فیلمهای جدید داغ کنند. در گفتوگویی که میخوانید مدیر هنری جشنواره تورنتو از ۲۵ سال سابقه فعالیت در این جشنواره، نقش آن در معرفی فیلمهای مهجور و تغییر نقش یک مدیر جشنواره طی این سالها صحبت کردهاست.
وقتی سال ۱۹۹۰ به جشنواره تورنتو آمدید، فکر میکردید ۲۵ سال بمانید؟
سال ۱۹۸۹ پیرز هندلینگ، مدیر جشنواره تورنتو، از من خواست تا به عنوان برنامهریز به تورنتو بیایم. آن موقع گفتم «نه. هنوز خیلی جوان هستم». یک سال بعد دوباره سراغم آمد، آن موقع یکم پختهتر شده بودم.
فکر میکنم هندلینگ ویژگی در شما دیده که خودتان ندیدید!
او میخواست گروه برنامهریزی را گسترش بدهد و قصد داشت به دورنمای فیلمهای جشنواره ابعاد گستردهتری بدهد.
سال ۱۹۹۰ سال خوبی برای فیلمهای مستقل و جشنوارههای مستقل بود، جشنواره ساندنس خیلی خوب جا افتادهبود و فیلمهای مستقل آمریکایی هم به بلوغ رسیده بودند.
سینمای کانادا هم داشت در مقیاس بزرگی خودش را نشان میداد. من آن موقع درباره فیلمسازانی که آن زمان در حاشیه بودند، مثل اتوم اگویان، دیپاک مهتا، جرمی پودسوا و پاتریک روزما مطلب مینوشتم. یک نسل کاملا جدید که فقط از شیوه مستندسازی کانادایی تقلید نمیکرد. یادم میآید، یکی از اولین مطالب در مورد نقد فیلمسازی اگویان را در سال ۱۹۸۸ نوشتم. در مورد او از همان اول میدانستیم، فیلمساز مهمی میشود.
این اتفاقات برای زمانی است که تورنتو هنوز به عنوان پایگاهی برای سینمای خاص تبدیل نشدهبود.
در آن سالها جامعه منتقدین که افراد شاخصی همچون کنت توران و راجر ایبرت بودند، به مردم درباره جشنواره ما آگاهی میدادند و درباره اینکه به برندی متمایز در میان جشنوارههای توخالی اروپایی، تبدیل شدهایم. البته هنوز جریان ما کمی غیر رسمی بود.
جشنواره تورنتو در شناساندن سینمای جدید آفریقا نیز نقش بسزایی داشته است.
بله. سینمای آفریقا داشت کم کم جای خود را پیدا میکرد و من از دیدن فیلمهای کارگردانانی مثل عثمان سمبن، سلیمان سیسه و جبرئیل مامبتی به وجد میآمدم. در تورنتو بخشی جنبی به نام «سیاره آفریقا» داشتیم که در معرفی سینمای آفریقا خیلی موثربود.
جشنواره تورنتو در این سالها رشد چشمگیری داشتهاست. اما میخواهیم بدانیم شغل و فعالیتهای مدیر هنری و برنامهریز جشنواره هم تغییر کردهاست؟
امور فیزیکی و برنامهریزی سادهتر شده است. یادم میآید وقتی سال ۹۰ کارم را اینجا شروع کردم،شیوه نمایش فیلمها هنوز در حالت ابتداییاش بود. دی وی دی تازه آمده بود اما هنوز اکثر کارها روی کاعذ انجام میشد و برای نمایش فیلمها باید نسخه ۳۵ یا ۱۶ میلیمتری و یا وی اچ اس آن را تهیه میکردید. پروسه پر زحمتی باید طی میشد.
بعد از ۲۵ سال و دیدن این همه فیلم و گذراندن دوره های جشنواره، هنوز هم دیدن فیلم را دوست دارید؟
چند سال پیش برای مدتی جشنواره تورنتو را ترک کردم چون به نظرم، خیلی برای بخش اقتصادی و تجارت سینما آماده و مناسب نبودم. یک برنامه ریز جوان و بیتجربه بودم و نگاهی خام و نامعقول به سینما داشتم اما بعدها فهمیدم فیلم، علاوه بر آنکه یک هنر است یک کسب و کار هم هست و بعضیها به فیلم به چشم یک کالا نگاه میکنند. خوبیش این است که چند وقت یکبار به عنوان مدیر جشنواره، به صرف غذا با فیلمسازی مثل آنیس واردا دعوت میشوید و آن وقت یادتان میافتد که شغل با ارزشی دارید.
منبع: ورایتی- هنر و تجربه