یک پیشکسوت ادبیات میگوید: در فرهنگ ایرانیان غم ممنوع بوده و این فرهنگ در ادبیات سالهای بعد نیز نمود پیدا کرده است.
حسن انوشه در گفتوگو با ایسنا، درباره وجود شادی در ادبیات گفت: ادبیات از ابتدا و از دوره اول شاد بوده است زیرا در آیین ایرانی اندوهناکی و غمگساری مکروه و ممنوع است. در آیین ایران باستان حتی گریستن برای مرده ممنوع بود و کسی برای مرده گریه نمیکرد زیرا معتقد بودند اگر فردی برای درگذشته خود گریه کند فرد فوتشده نمیتواند از پل چینوت رد شود.
او با بیان اینکه در سالهای بعد نیز شادی در شعر افرادی چون رودکی دیده میشود، افزود: در همین راستا رودکی شادی و شاد بودن را میستاید و میگوید: «شاد زی با سیه چشمان شاد/ که جهان نیست جز فسانه و باد // ز آمده شادمان بباید بود/ وز گذشته نکرد باید یاد».
این پژوهشگر با اشاره به وجود شادی در شعر منوچهری بیان کرد: شعر منوچهری سراسر شادی است و زمانی که سعی دارد شعر غمگین بگوید در واقع ادای عربها را درمیآورد، وقتی تلاش میکند غمگین بنماید مایه حرفش عربی است. منوچهری میگوید: «غرابا مزن بیشتر زین نعیقا/ که مهجور کردی مرا از عشیقا // نعیق تو بسیار و ما را عشیقی/ نباید به دولت چندین نعیقا».
انوشه درباره وجود شادی در شاهنامه هم گفت: در شاهنامه اندوهگساری بسیار کم دیده میشود. مثلا در سوگ رستم برای فرزندش و در سوگ سیاوش غم وجود دارد اما شادی و نشاط در این اشعار غالب است.
این پیشکسوت ادبیات با بیان اینکه یکی از شادترین شاعران نامدار ایرانی حافظ است، اضافه کرد: حافظ در تمام عمر سعی داشت دنیا را با شادی بگذراند. به رغم صحبتهای فراوانی که در زمان او رخ داد اشعارش رنگ و بوی شادی دارد.
وی ادامه داد: در زمان حضور حافظ جانوری مثل تیمور گورکانی سه بار به این کشور تاخته و تعداد زیادی از مردم کشور را کشته است. حافظ در این زمان روزگار را با شادی میگذراند و شعرهایی با مضامین شاد میسراید.
انوشه وجود شادی یا غم را به سبک مربوط ندانست و گفت: غمخواری به سبک ادبیات مربوط نیست. سبک با شاد بودن که بخشی از فرهنگ ما بوده ارتباط ندارد. سبکها به فرهنگ مکتوب ما مربوط هستند. اما اینکه باید شاد باشیم و غمگساری نکنیم این سفارشی است که در فرهنگ ما شده است و در شعر که بخشی از فرهنگ ماست انعکاس پیدا کرده است.
او در پایان بیان کرد: نه امکان دارد کسی به اجبار بخندد و نه به اجبار گریه کند و این پدیده باید به صورت طبیعی اتفاق بیفتد.