رضا درستكار منتقد سينما يادداشتي را در روزنامه شرق منتشر كرده است كه در ادامه مي خوانيد:
١-حالیا امید میرفت که با تغییر مدیریت کلان در دستگاه عظیم صداوسیما، گشایشی فرابرسد و مشکلات این رسانه مهم، سرانجام حل شود یا اندکی کاهش پذیرد و جایی هرچند ناچیز برای اهل فکر هم باز شود و چهوچهوچه! تازه اهالی هنر - و سینماگران بهویژه - منتظر بودند تا اخمهای (درهای) بسته خانه آن فرزند ناخلف، کمی هم روی آنان باز شود و لجاجت بیدلیل مدیران ارجمند با همکاران و سینماگران، کاهش پذیرد، موانع حل و برداشته شود و راه تعامل و مدارا و همکاریهای جدید سرانجام پس از ١٠ سال فرابرسد و...! (اما و صد اما) که خبر رسید تغییر پیشکشتان، همان «هفت» ضرغامی را هم نخواهید دید!
اکنون چند سؤال و نکته! ٢-سینمای ایران افتخار همه ما در طول این سالها بوده؛ افتخار جایی که در آن زندگی میکنیم، نفس میکشیم، هستیم. افتخار و شاید تنها هنر عزیز ایران بوده است که از این مسیرها رفته و دنیا را درنوردیده و دست پر و آبرومند بازگشته. این سینما با تمام لکنتش و سینماگرانش، مورد وثوق همگان بوده و در سایه درختان این سرزمین رشد کرده و...؛ حالا یک سؤال! چرا تلویزیون و تلویزیونیها اینهمه با آن مخالفند!؟ چه شده!؟ این اصطکاکها ناشی از کدامین خطا است!؟ آیا کسی چیزی میداند!؟
٣- هرروزی که در (درب!) این دستگاه عریض و طویل را باز میکنیم، به اشاره یک ریموتکنترل، ایشان (یعنی تلویزیونیها) دارند درباره همهچیز و همهکس تبلیغ و ترغیب و ترویج میکنند؛ از پفکنمکی و شامپو و کاشت مو بگیر تا انواع تبلیغات رنگارنگ و میلیونی و میلیاردی بانکها، سودها، بهرهها، جایزهها و چهوچهوچه! تبلیغاتی که در نامتوازنشدن محیط و سهم افراد جامعه ما، تأثیرات بسزایی داشته و دارد و...! بگذریم! ایشان درباره همهچیز تبلیغ و ترغیب میکنند! یک سریال که- درست در حساسترین مقطع زمانی - اصلا با دلیل و بیدلیل، یک برند شوینده را در «درام» خود دخالت داده و هرشب چندینبار آن را تبلیغ میکند (سریالی که تکهکلامهای چیپ را بین مردم رواج میدهد تا سرپا بماند و...!) تا اینجایش میگویند، وضع تلویزیون خراب است و هزینهها سنگین! و باید دخلوخرج کرد و چهوچهوچه! باشد، تسلیم! ما هم قبول میکنیم! اوضاع مرتب نیست و باید دندان روی جگر گذاشت! اما در همین پروسه درککردن تلویزیون و مسائل و مشکلات متعددش، میتوان دید و فهمید و گفت که؛ متقابلا ایشان درکی از مطالبات مردم ندارند و شناخت و آمارشان چندان متناسب با جایگاهشان نیست! مثلا در خلال اینهمه تبلیغات و تشویق به ماتریالیسم و مصرف بیشتر، دریغ از یک تیزر چندثانیهای فرهنگی و هنری! در خلال اینهمه شبکه و برنامه رنگارنگ، دریغ از یک تبلیغ برای ترویج مثلا کتابخوانی، برای تئاتردیدن، برای سینمارفتن، برای فرهنگ و...! چرا!؟ چرا فرزند سینما (تلویزیون) از تشویق برای فرهنگ و هنر سرزمیناش – و ایضا از متفکران و هنرمندانش – تا این حد درنگ دارد!؟ آقا جان! اینجا سرزمین فردوسی و حافظ و مولانا و بزرگان ادب هم است.
٤-در میان همه خوبیها و بدیها و چه و چه و چه تلویزیونمان، یک برنامه جالب هم بوده به نام «هفت»؛ درباره سینمای ایران، از زمان و یادگار مهندس ضرغامی؛ که تازه ساعت پخشاش را گذاشتهاند در جایی و زمانی که کسی نبیند، کسی متوجهاش نشود! و البته پخشاش هم باهزار دستور و بشین و پاشو همراه بوده! که آقا! این نیاید، آن بیاید! خلاصه باهزار گرفتوگیر، ساعت برنامه آخر شب جمعه است (گاهی که ما را دعوت کردهاند، حراست مانع ورود میهمانان به سازمان میشود! چرا!؟ چون ساعت از ٢٤ میگذرد و حالا دیگر نخستین ساعات شنبه است! باید مجددا آفیش کنند!)؛ برنامه، اما با تمام این احوال، گرفته و سرپاست؛ حالا چی کارش باید بکنیم!؟ معلوم است؛ «تعطیل»! عید میشود، برنامه دو ماه تعطیل است!؟ چرا!؟ چون دلمان میخواهد! ماه رمضان میشود، خود تلویزیون توی بوقکرده که آقا! ماه رمضان، ماه جشن و معنویت و گذشت و ترویج مهربانی است، اما «هفت» تعطیل است! چرا!؟ چون دلمان میخواهد! (اصلا چه معنی دارد که اینهمه توجه شود به یک برنامه آن هم در آخر و ته هفته!؟) خلاصه که بساطی است! یک سؤال! چرا تلویزیون ایران با سینمای ایران بد است!؟ اتفاقی افتاده!؟ چیزی شده!؟ سینمای ایران که یک مجموعه یکپارچه نیست. راستی! آیا کسی چیزی میداند!؟
٥-برنامه (یعنی همین هفت) دو دوره و دو تاریخ دارد! ایضا دو مجری که با توجه به حساسیتهای بیدلیل و با دلیل، هردوشان خوبیها و مزایایی داشتند و دارند (بیعیب هم نیستند، مگر ما بی عیبیم!؟)؛ و با همه این احوال، اصطلاحا برنامه در هر دو دوره سرحال و روپا بوده است. اصلا در این شلوغی عجیب و غریب و درخواستهای رنگارنگ، گرداندن یک برنامه سینمایی در تلویزیون، آن هم با این میزان علاقهمندی آقایان به سینمای ایران و گرفتوگیرهای موجود و گرایشهای عجیبوغریبشان، واقعا یک اتفاق قشنگ و رو به جلو بوده است! اگر تاکنون سکتهای به ارمغان نیاورده، خودش واقعا هنر است. چرا!؟ چون که همیشه و مدام، غرولندها و نارضایتیها را میبینی و حس میکنی و واقعا تحمل و شنیدن اینهمه ایراد و اصلاح دشوار است! البته نه از طرف سینماگران؛ بلکه از طرف خود مدیران تلویزیون! درواقع، آنها هستند که چپ و راست ناراضیاند! چرا!؟ و الله اعلم! مگر مجریان تلویزیون را برنگزیدهاند!؟ مگر این برنامه تلویزیون ما نیست!؟ مگر...! آیا کسی چیزی میداند!؟
٦-برنامه رویه محافظهکارانهای را در پیش میگیرد، تیم قبلی (هفت) با آنکه موفقیتهایی داشتهاند و برای نخستینبار در تاریخ ایران، کلمه «منتقد» را در میان همگان جاانداخته و برنامه خوب سینمایی ساختهاند، میروند و تیم جدید میآیند؛ این یکی (هفت جدید) هم به همان اندازه قبلی موفق و نسبتا پیشرو است. با آنکه رقیبی سینمایی (با رویهای کاملا مثبت و اما خنثی) برایش میتراشند در شبکه تهران، که حتی در ساعتی بهتر از ساعت پخش «هفت» پخش میشود! اما باز هم هفت، جذابتر است و یک توجه، خواست و کشش عمومی را در پی دارد. مردم دوستش دارند، آنقدر جذاب است که همیشه در محافل سینمایی و رسانهای، حرفش را بزنند، هنرمندان یکییکی پایشان به رسانهای - که پیشتر با آن قهر بودند - باز میشود، یخ اخمها ذوب شده و منتقدان و نویسندگان بیشتری وارد و شناخته میشوند و مفاهیم نقد هم نسبتا گسترش مییابد، برنامه زنده است و «ارتقای سطح سلیقه عمومی» را میتوان تا حد زیادی در این برنامه دید و... اما مدیران دوستش ندارند! چرا!؟ اینکه خوب است مطابق همه شرایط ایشان! نه، دوست ندارند دیگر! آیا کسی هست که چیزی بداند!؟
٧-حرفوحدیث برای توقف پخش «هفت» فراوان است! اما عمده بحثها این است که کسانی میگویند این مجری هفت جذاب نیست!؟ بله جذاب!! آیا شما میدانید منهای دو، سه نفر از مجریان خوب و شناختهشده، کدام مجریان تلویزیونی جذابند!؟ آقا! ما از میان ٢٠ مجری فعال این تلویزیون، به زور هم به دو نفر مجری جذاب واقعی نمیرسیم! کسی نیست که بگوید جانا! برنامه تبعیدشده به ساعت ٢٤ جمعه (یا شنبه آفیش مجدد! )، مجری جذاب میخواهد چکار!؟ مجری باید حوزه موضوعیاش را بشناسد که میشناسد و اشراف لازم را هم بر سینما دارد. آیا کسی از جذابیت چیزی دیگر میداند!؟
٨-هفت قبلی را فرمودند اشکال داشت! چرا!؟ کسی دلیلی روشن نیاورد! این هفت را به بهانه – هیچ – (عدم جذابیت! ) متوقف کردهاند! و همه کار و زندگیشان شده ازبینبردن هر چیزی که مردم دوست میدارند! اینهمه مجری و برنامه غیرجذاب را رها کردهاند! آنوقت چسبیدهاند به یک ایرادی که خودشان هم به آن اعتقادی ندارند. (چون اگر اعتقاد واقعی به این گفته خود داشتند، یکشبه باید ٨٠ برنامه را متوقف و به همان تعداد، مجریهایشان را خانهنشین میکردند). بهنظر شما آیا تعطیلکردن یک برنامه موفق – و تنها برنامه سینمایی تلویزیون - آن هم بدون هر برنامه جایگزین دیگری، خدمت است!؟
٩- میتوان پرسید؛ که آخر این چهجور استراتژی در مدیریت فرهنگی است!؟ آیا رواست که بهجای بهبودبخشیدن به اوضاع، تشویق فضای هموندی و یگانگی با مردم و حرکتکردن در مسیر توسعه و عملکردن به وظایف سازمانی – ارتقای سطح سلیقه عمومی – و...؛ به پنچرکردن چرخهای این ماشین، همت بگماریم!؟ آدم میماند! چه بگوییم!؟ آیا کسی چیزی میداند!؟ امیدوارم نگارنده را به دفاع از گردانندگان هفت متهم نکنند، که من بهموقع و بهجایش از ایشان و همت والایشان هم دفاع میکنم؛ حرف ما کلی است و اشاره به آن اجحافی است که به مخاطبان، به گردش فرهنگی، به دوستداران سینما و اصناف سینمایی و صدالبته آینده میشود. آقا! واقعا داستان چیست!؟ راستش! بهنظر من، آن مدیر محترم که فرمان توقف را به جریان فرهنگ و هنر میدهد، در مرتبه اول و در همان ابتدا، به بچههای خود و به فرزندان مدیران تلویزیون هم اجحاف میکند! چه معلوم فردای روزگار، بچههای شما عاشق همین سینما نشوند!؟ چه معلوم که ایشان نخواهند برای سینمای همین سرزمینشان کار و فعالیت کنند!؟ و شما با آفریدن این محدودیتهای بیدلیل راه را برایشان ناهموار میکنید!؟ آیا فکر نمیکنید که اینگونه نهفقط به حال، که به آینده هم بدهکار میشوید!؟
١٠-برنامه «هفت» در حد بضاعتی که در اختیار داشت، سعی میکرد وضعیت سینمای ایران را کارشناسانه نقد و بررسی کند – نقد را جا میانداخت در جایی که «نقد» را برنمیتابیم! و یکطرفه به قاضی نمیرفت و فرصتی برای مخالف و موافق فراهم میکرد تا برابر دیدگان مردم، به مناظره و گفتوگو بنشینند و سره از ناسره و حق از ناحق متمایز شود، خیلی آرام و خیلی هوشمندانه و دلنشین کاستها را به تماشا میگذاشت و راه را دیدهبانی میکرد. اگر بخواهیم این برنامه را با سابقه خود مقایسه کنیم، باید گفت برنامه «هفت» در دوره اول، یکسری ویژگیها و یکسری کمبودها داشت و در دوره اخیر هم بهگونهای دیگر. شاید این دو دوره از نظر فرم و پرداخت به هم شبیه باشند اما از نظر محتوا قابلمقایسه با یکدیگر نبودند و قطعا رشد جریان نقد و تحملپذیری و رشد آستانه تحمل هنرمندان و تمرین نقد در جامعه از مهمترین دستاوردهای آن بوده است؛ گو آنکه بهشکلی غیرمستقیم، این برنامه توانسته بود آن سینمای سطح پایین را هم پس بزند و...؛ پس چرا تعطیلش کردهاند!؟ آیا شما به آینده هم فکر میکنید!؟ کسی چیزی میداند!؟ آیا پاسخگویی هست!؟