رابطهای که با سالمندان برقرار میکنیم، بیش از آنچه به نظر میآید، محتاج دوبارهبینی و تحلیلهای اخلاقی است. مراد از اخلاق در قبال سالمندان فقط این نیست که در اتوبوس یا مترو جایمان را به آنها دهیم، مهمتر از اینها احترام عمیق و آشکار به کرامت انسانی آنهاست.
چند ملاحظه اخلاقی در این مورد ذکر میشود:
1) عموم سالمندان به موازات پیر شدن، باتوجهبه تغییرات روانی و جسمی که نتیجه گذر سالهای رفته است، خلقیات خاصی پیدا میکنند که با احوال دوران میانسالی و جوانیشان متفاوت است. طبیعت تکاملی آدمی همین است. ممکن است کسی که روزگاری بیباکانه عمل میکرده است، امروز در کنج عافیت و محافظهکاری نشسته باشد. گذشته سالمندان را تا خودشان روایت نکردهاند، به طنز و کنایه به رخشان نکشیم.
2) هنگام بیماری والدین سالمند، با سایر خواهر و برادران هماهنگ باشیم. یکی از نزدیکان ممکن است چنان دل بسوزاند که امور شخصی سالمندان را که خودشان از عهده انجامش برمیآیند، برعهده بگیرد. رسیدگیهای بدون ضرورت گاهی نتایج معکوس به بار میآورد.
3) سالمندان آنچه را ما در آیینه میبینیم، در خشت خام میبینند. از این رو اغلب، کمتر سخن میگویند و بیشتر سر به گریبان فرو میبرند. ما آدمها وقتی سکوت میبینیم، دلمان میلرزد و ترحم میکنیم. حواسمان باشد پابهسنگذاشتهها هوش اجتماعی و احتمالا هوش هیجانی بیشتری در مقایسه با ما دارند و تمایز میان احترام و ترحم را بیشتر میفهمند.
4) بزرگترین خدمتی که میتوانیم به سالمندان کنیم، این است که تا جایی که میشود، آنها را وابسته نکنیم؛ به تعبیری، استقلالشان را نگیریم و آنها را برای سادهترین تصمیمگیریها وابسته خود نکنیم. کرامت و حرمت انسانی در پرتو استقلال است که محقق میشود.
5) حواسمان باشد در دوران جوانی، معنای زندگی را به دست آوریم تا در پیرسالگی دچار بحران نشویم. درنگ کنیم؛ سالمندان دوباره بچه نمیشوند! حرمتشان را با این حرفها مخدوش نکنیم.
منبع: جام جم