عصر ایران- ورزشگاه آزادی در شامگاه سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 در حالی مالامال از جمعیت شد که تنها چند روز قبل از آن و در دیدار دو رقیب سنتی آن هم در روز جمعه تنها نیمی از سکوهای آن پر شده بود و به خاطر وقایع تبریز هم گمان می رفت نوعی دل زدگی در میان فوتبال دوستان ایجاد شده و استقبال، شایان نخواهد بود.
یکصد هزار تماشاگر مشتاق اما در پایان یک روز کاری و نه در یک روز تعطیل به ورزشگاه آزادی رفتند تا تیم پرسپولیس را در مقابل «الهلال» عربستان تشویق کنند در حالی که مانند نوبت قبل - بازی با النصر - بلیت ها رایگان شده و ورود برای همه - و عجالتا تا اطلاع ثانوی به استثنای دختران این سرزمین- آزاد بود.
هر چند این روایت هم نقل شده که باشگاه پیشاپیش همه بلیت ها را خریداری کرده و به عنوان هدیه در اختیار هواداران قرار داده اما با توجه به فضای سردی که در روابط سیاسی ایران و عربستان حاکم شده و اختلاف شدید دو کشور بر سر یمن بعید نیست این بار نیز مانند بازی قبل همین تیم با یک تیم دیگر عربستان اراده ای بالاتر از باشگاه و البته با فهم اجتماعی و سیاسی و درک موقعیت منطقه این امکان ملی را به رخ رقیب کشیده باشد.درصدد انکار قطعی گزینه خرید یک جای بلیت توسط مشتری یا هوادار باشگاه هم البته نیستیم.
این گفتار درصدد تحلیل این وجه نیست بلکه می خواهیم بگوییم تماشاگران همچنان دوست دارند به ورزشگاه بروند و علت اُفت شمار حاضران در ورزشگاه ها را باید در عوامل دیگری جست که مهم ترین آنها قیمت بلیت است.
به زبان ساده تر ورزشگاه آزادی مالامال از جمعیت شد چون بلیت رایگان شده بود.
بخش قابل توجهی از تماشاگران نوجوانان و جوانانی اند که کار و درآمد ندارند و نمی توانند به خاطر تماشای یک مسابقه فوتبال همراه دوستان و هم سن و سالان خود از پدرشان پول بگیرند و پدر نیز چه بسا نداشته باشد.
هر چند نوجوانان یا جوانانی که کار و درآمد یا پول تو جیبی کافی هم دارند باید هزینه ای برای تماشای بازی مورد علاقه بپردازند و هنگامی که مسابقه به صورت مستقیم از تلویزیون پخش می شود خیلی ها توجیه و انگیزه پول خرج کردن و رفتن به ورزشگاه را ندارند اما وقتی رایگان می شود همان بچه ها با هم قرار می گذارند و چند ساعت پر هیجان و شاد را پشت سر می گذارند و خدا هم دوست شان دارد و نمی گذارد دست خالی به خانه بازگردند و دقیقه 2+90 بازی و در حالی که از روی سکوها برخاسته اند تا ورزشگاه را ترک کنند بازیکن الهلال به خودشان گل می زند!
[تیم عربستانی یک گل زد که داور نپذیرفت و به نظر سالم هم می رسید و یک گل دیگر هم زد اما به دروازه خودشان ولی پرسپولیس برد! این هم بخت خوش جمعیت بود تا شادان به خانه بازگردد.]
پیشتر درباره دلایل کاهش فاحش شمار تماشاگران به نسبت گذشته دلایل متعددی ذکر شده بود:
پخش مستقیم بازی ها از تلویزیون، مقایسه کیفیت بازی های ایرانی با لیگ های معتبر اروپایی و لذت نبردن از این نوع بازی ها، تضعیف دو تیم سرخ و آبی که صرافت حضور را از برخی از هواداران آنان می انداخت، انجام مسابقه در روزهای وسط هفته، اشتهار بازیکنان به این که دنبال پول اند و فاصله گرفتن از روح زیبای فوتبال، کم ستاره بودن تیم های ایرانی در حالی که همه جای دنیا تماشاگر به خاطر ستاره ها به ورزشگاه می رود، مشکلات رفت و آمد، شعارهای غیر اخلاقی و برحذر داشتن خانواده ها و البته گران شدن قیمت بلیت.
دلایل دیگری هم ذکر شده اما دو بازی پرسپولیس با دو تیم عربی در حضور 100 هزار تماشاگر نشان می دهد مشکل اصلی قیمت است.
خیلی از این هواداران، محصل یا بیکار و به هر حال گاه فاقد یک ریال درآمدند و نمی توانند به خاطر یک موضوع غیر لازم - از نظر خانواده- دست پیش آنان دراز کنند.
ساده تر این که خیلی از این بچه ها که بعضا ساکن حاشیه های محور تهران – کرج هستند پول ندارند و وقتی ورزشگاه رایگان می شود هجوم می آورند.
ممکن است گفته شود پس این همه خودرو در پارکینگ های استادیوم متعلق به کیست؟ می دانیم اما اینجا ما از آن بخشی از هواداران صحبت می کنیم که پول خرید بلیت را ندارند یا آن را گران می دانند و فرصت تماشای بدون بلیت را مغتنم می شمرند. وگرنه همواره عده ای مشتری پر و پا قرص هستند با هر قیمت. منتها همه جای دنیا بدنه اصلی تماشاگران فوتبال را نوجوانان و جوانانی تشکیل می دهند که هنوز درآمدی ندارند و وقتی پول نیست ده هزار تومان هم خیلی است. دو هزار تومان نیز.
[همه به یاد دارند که نیمی از طبقه دوم آزادی با بلیت 5 تومانی را تماشاگرانی پر می کردند که گاه بلیت نخریده و از دیواره بالا می رفتند/ می رفتیم!]
اصطلاح پیام فلان روز یا فلان اقدام را دریابیم بیشتر برای مناسبت های انتخاباتی و سیاسی به کار می رود که از خرداد 76 شروع شد و بعد توسط رقیب در تیر 84 به کار رفت و دو سالی هست که درباره خرداد 92 نیز به کار می رود. اما این اصطلاح منحصر به سیاست نیست. زیرا پیام هر واقعه اجتماعی را باید درک کرد.
به گمان ما پیام استقبال جمعیت 100 هزار نفری از بازی پرسپولیس – الهلال در یک روز غیر تعطیل جدای این که در مقابل تیم خارجی احساس ملی ایجاد می شود این است که مهم ترین دلیل کاهش شمار تماشاگران قیمت بلیت بوده است.
مشکل اینجاست که قیمت گذاران بلافاصله محاسبه اقتصادی می کنند و سهم این نهاد و آن دستگاه و هزینه ها و نرخ تورم را پیش می کشند و به این مولفه انسانی توجه نمی کنند که بخشی از مخاطبان و مشتریان این کالا بچه های 15 و 16 ساله ای هستند که هیچ تفریح دیگری ندارند و در تابستان پیش رو اگر بخواهند تنی به آب بزنند پول استخر ندارند و فوتبال همه تفریح و هیجان آنهاست.
دیگران هم که کار دارند یا از خانواده تامین می شوند جوان اند و دوست دارند پول رفقا را هم بپردازند ولی این گونه تماشای یک مسابقه فوتبال که در خانه پای تلویزیون مفت تمام می شود 50 هزار تومان برایشان آب می خورد.
ممکن است یک اراده سیاسی تصمیم گرفته باشد پول بلیت دو مسابقه اخیر پرسپولیس در باشگاه های آسیا را تامین کرده باشد، شاید یک نفر واقعا همه را خریده باشد، شاید خود باشگاه تامین کرده باشد. هریک از این گزینه ها که بوده باشد مهم نیست. نتیجه و اتفاق خوب این بود که خیلی از دوستداران توانستند به ورزشگاه بروند و این فرضیه ثابت شد که علت کاهش استقبال، قیمت بلیت است. درباره سینما هم دیدیم تا در یک روز خاص رایگان شد چه هجومی بردند. درباره کتاب هم جز سانسور و عوامل دیگر بازقیمت موثر است. درست است که به اندازه پول پیتزا نمی شود اما خیلی از اینها پول همان پیتزا را ندارند.
مشکل در این است که آنها که دارند و وضع مالی شان خوب است غالبا اهل کتاب و فوتبال و سینما نیستند و آنها که در طبقه مرفه جا نمی گیرند دوست دارند ولی پولش را ندارند. نه که اصلا ندارند، اولویت شان نیست:
درم داران عالم را کَرَم نیست/ کَرَم داران عالم را درم نیست!
با این اوصاف پیام پُر شدن ورزشگاه غیر از علاقه به تیم شان و احساس مسوولیت در قبال تیم های رقیب خارجی این است که اگر نمی آییم یا کم می آییم به خاطر این است که بلیت گران است. اگر نه رایگان که ارزان کنید.
اگر وزیر ورزش کمی از وقت خود را به جای انتقاد از سرمربی تیم ملی و شگفت زدگی از گردش مالی در صنعت/ ورزش/ تجارت فوتبال، به این موضوع اختصاص دهد و به عنوان متولی وزارت «ورزش و جوانان» و نه فقط ورزش در قبال اوقات فراغت جوانان احساس مسوولیت بیشتری کند و دولت را مجاب سازد بخشی از قیمت بلیت را تقبل کند و شهرداری ها هم مشارکت کنند این استقبال ها ادامه پیدا می کند.
پیام پر شدن ورزشگاه آزادی در یک روز غیر تعطیل این بود. نبود؟!
اینهمه بازیهای تیم ملی رایگان بوده چرا کسی نمیومد؟؟؟؟
قضیه حیثیتی هم خیلی دخیل بود مخصوصا اتفاقاتی که جدیدا برای ایرانی ها در عربستان افتاد و حیثیت ما زیر سوال رفت...
من همنیجا به شما قول میدم اگر پرسپولیس از سد الهلال بگذره برای فصل بعد هر بازی خانگیش بالای 70 هزار نفر جمعیت میاد حتی اگر پولی باشه.
من سالهاست که عامداً نحوه رفتار هواداران تیم پرسپولیس رو زیر نظر دارم. هواداران پرسپولیس حس عجیبی به تیم خودشون دارن. چیزی شبیه احساسی که از شنیدن نام خلیج فارس در یک ایرانی ایجاد میشه. چیزی مثل حس شدید وطن پرستی. شایدم این حس بخاطر نام این تیمه....
یادتان نرفته آخرین بازی های حساس پرسپولیس و استقلال در لیگ آسیا را؟؟؟؟ به جرات میگم اگر رایگان نبود هم دیشب پر می شد...
این تحلیل ضعیف بود
شاید شما ساکن تهران نیستی! اینجا کرایه تاکسی یا اتوبوس یا مترو که اغلب هم ترکیب این 3تاست تا ورزشگاه آزادی خیلی میشه که کم از 10 تومان!!!! بلیط نداره داداش من!
مسئله پیچیده تر و پرپارامترتر ازین ساده انگاریهاست
تحلیل شما را قبول دارم که مردم بخاطر گرانی پول بلیط به ورزشگاه نمیروند ولی یک نکته ظریف که در کنار این تحلیل وجود داره اینه که در طی چند سال گذشته خصوصاَ پس از وقتی که پرداخت یارانه در مملکت برقرار شد، متاسفانه روحیه غالب مردم از لحاظ روانی به سمت مفتخوری گرایش پیدا کرده و جامعه به عادتهای گداپرورانه پاسخ های خیلی مثبتی میده.
نمونه اش صف های طولانی در مقابل هر چیز که مجانی اعلام بشه از سینما و مراسمات عزاداری گرفته تا همین تماشای مجانی مسابقات. اقتصاد و صنعت و تولید را میشه جمع کرد. بر سر فرهنگ چی اومده؟!
آخه کی گیر 2000 تا 10000 تومان است؟؟
رفتن تا استادیوم بیشتر از این هزینه دارد.
من ارزان ترین بلیط بازی بارسا در نیوکمپ در طبقه دوم رو 60 یورو پول دادم.
با احتساب در آمد متوسط یک اسپانیایی که 1500 یورو در ماه است، میبینید که رقم بالایی است. 4% حقوق یک کارمند ساده اسپانیایی.
در حالیکه بلیط طبقه دوم ورزشگاه آزادی بین 2 تا 5 هزار تومن است.
بیشتر به نظر میرسه جایی مجانی باشه و مفت، جمعیت هم هست...
عموم جوانان به خاطر پر هزینه بودن ورزش قید ورزش کردن رو هم زدن چه برسه به رفتن به استادیوم. در حالیکه اگر هزینه ورزش اینقدر بالا نبود این همه جوون به جای دور دور و الافی از امکانات ورزشی لذت میبردند.