روزنامه شرق: ساعت ٧:٣٠صبح است، مقر پلیس آگاهی تهران در خیابان وحدت اسلامی (شاهپور). در نمازخانه حدود ٢٠٠نفر از نیروهای کادری پلیس آگاهی تهران در انتظار آموزش بازیافت زباله از مبدا نشستهاند.
نمازخانه پلیس آگاهی، بزرگ است و تقریبا پر شده است. از کفشکن ورودی میگذریم. کف نمازخانه مفروش به فرشهای لاکیرنگ است. پرده نمایش، منبر، کتابخانه کوچک، میز و صندلی وسایل موجود در کتابخانهاند. بیش از هرچیز ستارههای روی شانههای نیروهای کادری به چشم میآید. کمی از صبحگاه گذشته است. شهردار ناحیه چهار منطقه١١ و سرهنگ... بههمراه مدیر اداره بازیافت منطقه و کارشناسان خانم و آقای شهرداری وارد میشوند. کارشناسان خانم در گوشهای از سالن شبستان اصلی مینشینند و میهمانان شهرداری و سرهنگ هم در ردیف اول.
قرار است هشتعدد مخزن ٢٤٠لیتری به بخش خدمات اداره آگاهی تحویل داده شود تا ماموران آگاهی زبالههای خود را تفکیک کنند. علت انتخاب پلیس آگاهی تهران، تعداد زیاد نیروهایشان و بالطبع تولید بالای پسماند در مقر پلیس آگاهی بوده است.
شهردار ناحیه چهار به نمایندگی از شهردار منطقه و شهردار تهران پشتتریبون قرار میگیرد و میگوید: برخی بهناحق فکر میکنند مجموعه پلیس آگاهی مجموعهای خشک و بسته است اما مایه مباهات ماست که مجموعه پلیس آگاهی پیشقدم شده و به کمپین ما پیوسته است.
او ادامه میدهد: در دنیا این بحث مطرح است که ما هرماه ١٠٠گرم از پسماند تولیدی را کم کنیم. میتوانیم تفکیک را از خانه خودمان شروع کنیم با نریختن تفاله خیس چایی در سطل زباله و گرفتنآبش و بهاینترتیب از حجم قابلتوجهی از شیرابه زباله و پسماند تر، کم میکنیم.
در ادامه برنامه خانم یوسفی، کارشناس بازیافت منطقه پشت تریبون قرار میگیرد و شروع به نشاندادن پاورپوینت میکند. کمی همهمه بالا میگیرد. تکوتوک ماموران نمازخانه را ترک میکنند. او میگوید: ٥٠٠سال طول میکشد تا یکگرم خاک تولید شود. خاک برخلاف آبوهوا توان خودپالایشی ندارد. عدمتفکیک زباله خشکوتر از مبدا شیرابه را به خاک وارد میکند و خاک را از بین میبرد. از سوی دیگر آب تهران سالم نیست چراکه نیازمند استخراج آب از چاههای زیرزمینی هستیم و آب زیرزمینی بهخاطر عدممدیریت صحیح پسماند، آلوده شده است.
آلودهترین مناطق ایران اصفهان، جنوبتهران و عسلویه هستند و سبزیجات تهران اغلب در جنوبتهران کشت میشود و با آبآلوده به فاضلاب آبیاری میشود. ما هرساله عوارض پسماند میدهیم و بخش زیادی از آن صرف منتقلکردن زبالهای میشود که بهخاطر زباله تر سنگین شده است.
او دلایل زیادی برای مجابکردن ماموران به تفکیک زباله میآورد و میگوید: حتی تکهبیسکویت هم اگر با زباله خشک مخلوط شود آن را غیرقابلبازیافت میکند، چراکه آلوده به میکروب است.
او ادامه داد: اگر زباله خشک را تفکیک کنیم این زباله به چرخه غیرقانونی و غیربهداشتی بازیافت وارد نمیشود، چراکه دراینصورت دوباره درقالب مواد بازیافتی بهصورت غیربهداشتی به خودمان بازمیگردد.
در این بخش از صحبتهای کارشناس بازیافت ماموری از میان جمع میپرسد وقتی شهرداری تنها یکمخزن دارد، تفکیک زباله خشک و تر چه فایدهای دارد؟
یوسفی میگوید: طرحی پیش از این اجرا شد و در آن مخزن ١١٠٠لیتری آبیرنگی کنار یکمخزن مشکیرنگ گذاشتیم که مخصوص پسماند خشک بود، اما متاسفانه چون مردم رعایت نکردند و ما دیدیم در هردو مخزن هم پسماند خشک و هم تر قرار میدادند. طرح از جانب سازمان مدیریت پسماند ملغی اعلام شد. الان یکمخزن وجود دارد، اما چنانچه پسماند تر و خشک جدا شوند پسماند خشک را میتوان یا به وانتملودیها داد یا غرفه بازیافت.
با صلواتی جلسه تمام میشود. با اتمام جلسه نیروهای کادری با سردوشیهای یک و دوستاره دور کارشناس جمعشده و شروع به سوالکردن میکنند. اینجا هیچخبری از نیروهای جدی پلیس آگاهی نیست. آنها شهروندانی هستند که دغدغه محیطزیست و زندگی سالم دارند با سوالاتی ساده. یکی میپرسد: «نان خشک زباله تر است یا خشک؟»
کارشناس جواب میدهد؟ : نان، خشک است، اما آنچه سنت ما بوده است و من خودم هم تبعیت میکنم این است که نه جزو خشک میریزم نه تر. سوا میریزم، چون از قبل حساسیت بوده است.
دیگری میپرسد: چرا سیدی نمیزنید، بین بچهها تقسیم کنید؟ تاثیر بیشتری دارد.
خانم یوسفی جواب میدهد: صحبت رودررو بیشتر میتواند افراد ر ا مجاب کند. ما میگوییم آمدیم افراد را آموزش دهیم، اما در واقعیت خود افراد میدانند کدام نوع زباله تر است و کدام خشک. درحقیقت میخواهیم گفتوگو کنیم و بگوییم همین کار کوچک چه اثرات بزرگی میتواند بگذارد یا انجامندادن همین یککار کوچک چه خطرات بزرگی برای ما دارد. درحالحاضر آبشربمان آلوده است، خاکمان آلوده است، هوایمان آلوده است، موادغذایی و آبمان نیترات دارند. ششسالپیش در جلسات محرمانه به ما گفتند آب تهران آلوده به فاضلاب است؛ آبی که همه ما داریم میخوریم فاضلاب دارد.
مامور کادری دیگری به شوخی میگوید: «چی میشد مثل فوتبال دونیمهاش میکردند. جای ما و اروپاییها را عوض میکردند؟ آنها میآمدند اینجا و ما میرفتیم آن طرف؟ خانم یوسفی میگوید:آنوقت ما آنجا را هم آلوده میکردیم. این ما هستیم که این اثر را میگذاریم، جایش مهم نیست. از خودمان شروع کنیم. خانمی گفت: «خانم ما همسایهمان شوتینگ زباله دارد.» من متعجب شدم، مگه واقعا در میدان راهآهن شوتینگ زباله دارند؟ گفت: آره، از بالای پنجره پرت میکند در سطل زباله، بعد در سطل زباله هم که نمیافتد. بر زمین پخش
میشود. »به آن خانم توضیح دادیم خانم شما کاری نداشته باشید که آنها شوتینگ دارند، شما کار خودت را بکن. مهم این است که هر کسی مدیریت را از خودش شروع کند.»
دیگری به شکوه عنوان میکند: بپرسیم سبزیها را از جنوبتهران میآورند؟ خب، تجریش که سبزی نمیکارند همین جنوبشهر میکارند.
خانم یوسفی جواب میدهد: کرج هم میکارند.
مامور جواب میدهد: شما هم اگر میوهفروشی در جنوب شهر داشته باشید نمیروید از کرج سبزی بخرید از همین سبزیهای جنوب میخرید.
کارشناس میگوید: خب بپرسید بد نیست. موقع آمدن از بهشت زهرا هم هیچچیز نخرید، تمامش آلوده است. شهرداری درحال ایجاد سیستم تصفیه فاضلاب در جنوب تهران است تا فاضلابها را تصفیه کند سپس آب تصفیهشده را وارد محیطزیست کند. متاسفانه فعلا در دست ساخت است.
ماموری دیگر تذکر میدهد پزشک قانونی مرکز، خونآبههایش را وارد فاضلاب میکند.
خانم یوسفی هم میگوید: چرا جای دور میروید. من درهمینحوالی بیمارستانی سراغ دارم که آب شستوشوی اتاق عمل، خون، جفت و انگشت قطع شده وارد فاضلاب میکنند.
مامور کادری دیگری دلجویی میکند که خانم مهندس ناراحت نشوید که برخی همکاران ما بلند شدند و رفتند، کار داشتند. این چیزهایی که گفتید من را میخکوب کرد. باوجود اینکه کار داشتم، گفتم گوش بدهم، حرفهایش نمهنمه دارد جالب میشود. ما وقت نداریم اگر بتوانید سیدی آموزشی بدهید به خانوادههایمان بدهیم خیلیخوب است. نهایت در روز بتوانم یک قوری چایی، دوتا کاغذ و یکوعده ناهاری که اینجا میخورم را تفکیک کنم. در خانه فرهنگسازی شود بهتر است، اصل کار، خانه است.
در مترو نوشتند باتری را در زباله نگذارید، این باتری مگر آشغالها را چه کار میکند؟ پرسش مامور بعدی است.
کارشناس جواب میدهد: باتری سرب دارد، سرب و کادمیم و جیوه جزو فلزات سنگین هستند و اصلا از بین نمیروند. در طبیعت باقی میمانند و متاسفانه وارد بدن ما میشوند. ما سموم را از طریق کلیه یا روده دفع میکنیم، اما فلزات سنگین وقتی وارد بدن ما میشوند میمانند. انباشت اینها داخل بدن باعث عوارض شدید میشود.
در ادامه میپرسد: پس حالا باتری را در زباله تر یا خشک بگذاریم؟ گفتند نباید بگذارید چون یک تن زباله را سمی میکند. باتری جزو زبالههای خطرناک است، نباید وارد زبالهها شود. باتری، لوازم الکترونیک، لامپهای مهتابی و مخصوصا لامپ کممصرف را جداگانه در کیسه بگذارید و به غرفه بازیافت یا خودروهای موزیکال بدهید. ماموران میگویند جلسه بعد از صبحگاه نباشد بهتر است. همان هفتصبح شروع شود. الان مردم دم در منتظر هستند از آن طرف فشار میآورند، تا حالا چندین بار زنگ زدهاند ١٩٧ که در را باز نمیکنند، اینقدر فشار روی ماست.
کارشناس از همکاری نیروهای کادری تشکر میکند، آنها میگویند: استقبالی در کار نبود استفاده بوده.