روزگاری در گوشه ای از دفترم نوشته بودم تنهایی را دوست دارم جون بی وفا نیست
اما حالا مینویسم از تنهایی بیزارم جون تنهایی یادآور لحظات بی تو بودنم است عزیز
__________________
بی وفا بودم شکایت میکرد
باوفا شدم خیانت میکرد
مهربان شدم رهایم کرد
__________________
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بی وفا ای بی مروت
غمم دادی و غم خوارم نکردی
سر و کارت به فردای قیامت
__________________
به هرکس دل سپردم بی وفا شد
چون پابندش شدم از من جدا شد
نمیدانم از اول بی وفا بود
یا که من نازش را کشیدم بی وفا شد
__________________
برای رسیدن به تو آنقدر دویدم که
دیگر برای همراه شدن با تو
نفسی برایم باقی نماند
و من از تو جا ماندم
آخه بی وفایی
یه ذره برام صبر میکردی تا نفسم چاق شود
__________________
میروم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچنان که تارو پودقلب من از هم گسست
می روم با زخم هایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمد آشیانم را شکست
می روم اما نگویی بی وفا بود ونماند
از هجوم سایه ها دیگر نگاهم خسته است
__________________
وفا یعنی این که:
بعد از رفتنت نازنینم
حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی
بی وفا
__________________
دلم را مبتلایت کرده بودم
خودم را خاک پایت کرده بودم
ندانستم بی وفا هستی وگرنه
همان اول رهایت کرده بودم
__________________
ای بی وفا رسم وفا رسم وفا از غم نیاموزی چرا
غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر می زند
__________________
یه روزی روزگاری دلمو دادم به یاری امیرافبی
رفتو منو تنها گذاشت انگار تو سینه اش دل نداشت
یا شایدم یکی رو داشت نه بخدا دوستم نداشت
دیدم اونو با اون یکی شونه به شونه دست به دست
میگفتن و می خندیدن صحبت میکردن یه نفس
تا دید منو از روبرو اون بی وفا چشماشو بست
__________________
هی بی وفا؟
برگرد
ببین آیینه، عکس تو را قاب کرد
مرا نشان نمی دهد
__________________
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
__________________
بی وفا
این روزها نه مجالی برای دلتنگی دارم
نه حوصله ات را وب سایت امیر اف بی
ولی با این همه گاه گاهی دلم هوای تو را می کند
__________________
سنگین کام میگیری مردی…! دراین سرمای خیابان به یاد کدامین بی وفا، خاطراتت را دود میکنی…؟
__________________
وقتی فهمید میخوامش، خندید و رفت / التماس رو تو چشام دید و رفت / با تمام خوبیهام اون بی وفا / رنگ غم تو چشام پاشیدو رفت
__________________
دستاشو گرفتم گفت :چقد دستات عوض شده، تو چشام اشک جمع شدو گفتم :بی وفا دستای من عوض نشده تو به دستای یکی دیگه عادت کردی
__________________
دلا دیدی که جانانم چها کرد؟
وفا کردم، جفا اون بی وفا کرد
__________________
لبهایم از راز نگوید…
گر هم گفت فقط از درد جدایی تو گوید………!
بی وفا
__________________
اگه صدامو میشنوی دیگه ازم جدا نشو دنیا بهم وفا نکرد تو دیگه بی وفا نشو
__________________
راه ها بی وفا نیستند!
این مسافرانند که گاهی
فراموش می کنند
اولین محل عزیمتشان را