فارنت - در پایان قرن بیستم تنها 10 درصد کل ایدههای ثبت شده متعلق به خانمها بوده است، اگر شما از اختراعات مهم چند قرن اخیر لیستی را تهیه کنید میبینید که تنها تعداد محدودی از آنها متعلق به خانمها هستند. البته این دلیلی بر عدم نبوغ و یا نداشتن روح خلاقانه خانمها نیست، بلکه دلیل این امر به خاطر مشکلات بسیار زیادی است که خانمها در راستای ثبت ایده فکری خود با آن مواجه بودهاند. با این وجود باز هم بسیاری از اختراعات مهم را خانمها باعث شدهاند.
برای مثال میشود به خانم Sybilla Masters اشاره کرد، ایشان که یکی از شهروندان آمریکا بودهاند پس از پیدا کردن راهحلی جدید برای تبدیل ذرت به آرد ذرت برای ثبت ایده خود به انگلستان سفر کردند، اما قوانین حاکم بر آن روزهای انگلستان تصریح کرده بود که خانمها اجازه داشتن و مالکیت چیزی را ندارند! که این قانون شامل ایدههای فکری و خلاقانه نیز میشد و مطابق با قوانین آن زمان این املاک متعلق به شوهر و یا پدر دختر محسوب میشد، در سال 1715 میلادی ایده خانم مذکور به ثبت رسید ولی این ایده به نام شوهر وی یعنی توماس به ثبت رسیده بود.
این قبیل قوانین حاکم بر جامعه تا قرنها اجازه ثبت اختراع را به خانمها نمیداد؛ البته از دیگر عوامل عقب ماندن خانمها از چرخه تولید علم میتوان به نگاه جنسیتی جامعه در آن زمان اشاره کرد. در آن زمان خانمها کمتر امکان داشتن تحصیلات را داشتند و این امکان معمولاً منحصر به قشر ثروتمند جامعه میشده است و نتیجه آن نیز عقب ماندن بخش بزرگی از جامعه زنان از تولید علم بوده است، در طول تاریخ بسیاری از زنان مورد تمسخر و گاها تعصب مردان هنگام ارائه ایده فکری خود قرار میگرفتند و همچنین آنها برای اینکه بتوانند بهگونهای توجه مردان را به خود جلب کنند مجبور بودهاند که ابداعات خود را در حد وسایل کمککننده به خانهداری نگهدارند.
Mary Kies اولین زن آمریکایی محسوب میشود که توانست ایده ذهنی خود را به نام خودش به ثبت برساند، در سال 1809 میلادی او موفق شد که روشی جدید را برای بافتن نیها و تبدیل آنها به کلاه اختراع کند و او این اختراع را به نام خودش به ثبت رساند، بعد از این اتفاق بهتدریج راه برای دیگر خانمها باز شد و آنها نیز توانستند ایدههای ذهنی خود را به ثبت برسانند.
در این مقاله با یکدیگر به 10 اختراع برتر خانمها اشاره میکنیم.
در اواخر قرن 18 میلادی فرقهای به وجود آمد که به برابری جنسیتی از هر لحاظ اعتقاد داشت، Tabitha Babbitt در این گروه عضو بود و در ماساچوست بهعنوان یک بافنده مشغول به کار بود، او در سال 1810 میلادی روشی را به وجود آورد که در آن بخشی از بار سنگین کار را از روی دوش برادرانش برداشت، او در آن هنگام مشاهده کرد که مردان با ارههای ساده به قطع کردن درختان مشغول هستند، ارههایی که دودسته داشتند و برای کار با آنها هر دسته را یک مرد میگرفت و به جلو و عقب حرکت میدادند، ایشان پس از دیدن این صحنه و اینکه یکی از حرکات رفت و برگشتی بیفایده است به این فکر فرورفت که وسیلهای بسازد که با آن بشود از تمام حرکات اره استفاده نمود و به این طریق بود که ایده ساخت ارههای مدور به ذهنش خطور کرد زیرا با کمک آن ارهها تمام انرژی که صرف حرکت اره میشد صرفاً به بریدن تنه درخت منجر میشد و با این اختراع بازده کار بسیار بالا رفت.
شکی وجود ندارد که بسیاری از دستورالعملهای پخت غذاهای خوشمزه بهصورت کاملاً اتفاقی درون آشپزخانهها به وجود آمدهاند ولی بایستی یک مورد واقعاً لذیذ را استثنا قرار دهیم و آنهم بیسکویتهای دارای دانههای شکلات است.
Ruth Wakefield یک متخصص تغذیه بود که قبل از خرید یکمنزل در بیرون از شهر بوستون به تدریس امور تغذیه مشغول بوده است، منزل خانم Ruth Wakefield و شوهر ایشان در خارج از شهر محلی برای دریافت مالیات از مسافران عبوری از جاده بوده است ولی بهتدریج آنها منزل خود را به یک رستوران کوچک بینراهی تبدیل کردند، در سال 1930 خانم Ruth Wakefield که در حال آماده کردن بیسکویت برای مهمانهایش بود به دلیل کمبود وقت شکلاتهایی را که بایستی اول آنها را ذوب میکرد و بعد آنها را درون خمیر بیسکویت خود میریخت او این شکلاتها را خورد کرد و آنها را درون خمیر بیسکویت ریخت و این تصور را داشت که شکلاتها خود در هنگام پختن بیسکویتها ذوب میشوند ولی چنین نشد و بیسکویتهای معروف به وجود آمدند، بعدها در سال 1939 شرکت Nestle شکلاتهایی را مخصوص پخت این نوع بیسکویتها تولید کرد و در عوض به خاطر این ابداع تا آخر عمر تأمین شکلاتهای خانم Ruth Wakefield را بهصورت رایگان بر عهده گرفت.
Bette Nesmith Graham یکی از منشیان یک شرکت بزرگ در تگزاس بود و عمده کار او تایپ کردن نامهها و درخواستها برای شرکت بود ولی او تایپیست خوبی نبود و اکثر اوقات به دلیل اشتباه در تایپ بایستی تمام صفحه تایپشده را از اول تایپ میکرد تا بتواند اشتباه انجامشده در صفحه قبل را جبران کند، او در سال 1950 میلادی هنگامیکه در محل کار خود مشغول به کار بود ناگهان صحنهای را مشاهده کرد که بهطور کل ایده ساخت لاک غلطگیر به ذهنش رسوخ کرد و آن صحنه چیزی نبود جز اینکه عدهای در حال نوشتن یک پیام تبلیغاتی بر روی پنجره شرکت بودند و هر جا که واژهای را اشتباه مینوشتند آن اشتباه را با رنگ کردن مجدد آن قسمت پاک میکردند و مجدداً به نوشتن ادامه میدادند، این خانم بعد از الهام گرفتن در آشپزخانه منزل خود مقداری آب را با رنگ مخلوط کرد و با یک بروس بسیار کوچک همین کار را بر روی کاغذ نیز انجام داد و پس از گذشت مدتی دیگر همکاران او نیز به این روش روی آوردند، در سال 1958 او ایده خود را به ثبت رساند و برند Liqiud Papar را برای محصولاتش انتخاب کرد.
زمانی که ما به پیشرفتهای کامپیوتری فکر میکنیم ذهنمان ناخودآگاه به سمت افرادی همچون Charles Babbage و یا Alan Turing و از همه آشناتر Bill Gates میرود. ولی دریادار Grace Murray Hopper یکی از زنانی بوده که علاوه بر عضویت در نیروی دریایی آمریکا نقش پررنگی را در پیشرفت صنعت کامپیوتر داشته است. خانم دریادار Hopper در سال 1943 به نیروی دریایی آمریکا پیوست و در آن زمان به مرکز تحقیقاتی واقع در دانشگاه هاروارد فرستاده شد و مأموریت ایشان کار بر روی اولین کامپیوتر بزرگ آمریکا بود و او سومین نفری بود که آن کامپیوتر را برنامهنویسی کرد، دریادار هاپر در سال 1950 میلادی موفق به ساخت Compiler شد در واقع او توانست با این ابداع خود مترجمی برای ترجمه زبان انگلیسی به کدهای کامپیوتری بسازد و پسازآن برنامه نویسان توانستند بهسادگی برنامههای متنوعی را برای کامپیوترها طراحی کنند.
خانم Martha Coston در سال 1847 درحالیکه 21 سال بیشتر نداشت شوهر خود را از دست داد و بایستی بهتنهایی زندگی چهار فرزند خود را تأمین میکرد، او بسیار درمانده بود تا اینکه بهصورت اتفاقی درون یادداشتهای همسر خود مطالبی در رابطه با نوعی منور مواجه شد که کاربرد آن برای دریانوردان بود، وی سیستم همسر خود را به آزمایش گذاشت ولی جواب نگرفت ولی او مأیوس نشد و به مدت 10 سال بر روی پروژه کار کرد و در این بین با دانشمندان و افسران نظامی زیادی نیز مشورت کرد ولی گره کار زمانی باز شد که خانم Martha Coston بچههای خود را برای تماشای آتشبازی برده بود و در آنجا جرقه ایدهاش به ذهنش رسید و سیستم مذکور را ساخت و بعدازآن نیز نیروی دریایی آمریکا این ایده فکری را از وی خرید و به ساخت این نوع منورها پرداخت ولی بعدها به دلیل زن بودن بخش زیادی از قرارداد خرید را به ایشان تحویل ندادند و از زیر بار پرداخت شانه خالی کردند.
خانم Margaret Knight مخترع کیسههای کاغذی محسوب نمیشود ولی تا قبل از کاربرد گسترده این کیسهها آنها بیشتر بهعنوان پاکت نامه مورداستفاده قرار میگرفتند، ولی خانم Margaret Knight به این فکر کرد که اگر بتواند انتهای کیسهها را گرد بسازد در واقع با توزیع نیرو در انتهای کیسه میشود وزن بیشتری از بار را توسط این نوع کیسهها حمل کرد و با این راهکار ایشان کیسههای کاغذی جز جدانشدنی از مراکز خرید شدند.
در سال 1870 خانم Margaret Knight موفق به ساخت دستگاهی چوبی شد که به کمک آن میتوانست کیسههای کاغذی ته مربعی را بسازد و دستگاه تمام مراحل از برش تا چسب زدن را بهصورت خودکار انجام میداد، البته این خانم بعدها یعنی هنگامیکه در حال ساخت مدل فلزی دستگاه خود بود متوجه شد که شخصی دستگاه او را به نام خودش ثبت کرده درنتیجه او نیز شکایتی را علیه او تنظیم کرد و درنهایت او در سال 1871 موفق شد دستگاه را به نام خودش ثبت کند.
شاید برای خیلیها اینطور به نظر برسد که اولین ماشین ظرفشویی ساخته شده توسط فردی باشد که بسیار ظرف شسته و از این کار به ستوه آمده است، ولی داستان طور دیگری است زیرا اولین شخصی که ماشین ظرفشویی را اختراع کرد یعنی خانم Josephine Cochrane اصولاً ظرف نمیشست ولی ایشان از اینکه خدمتکارانش ظرفهای گرانبهایش را بعد از شامهای آنچنانی هنگام شستن میشکاندند به ستوه آمده بود.
خانم Josephine Cochrane در سال 1883 میلادی همسر خود را از دست داد و به دنبال آن یک کوه بدهی برای او به جا ماند، ایشان برای کاهش هزینههای خود دو راه بیشتر نداشت یا فروش ظرفهای گرانقیمت خود و یا اخراج خدمتکاران و شستن ظرفها توسط خود او ولی او راه سومی را ساخت که آن ماشین ظرفشویی بود، خانم Josephine Cochrane در سال 1886 میلادی ایده خود را به ثبت رساند و تعدادی از آنها را به هتلها و رستورانها فروخت و نتیجه این کار به دست آوردن مقدار فراوانی درآمد بود.
خانم Mary Anderson سفری را در اوایل قرن بیستم به نیویورک داشت، البته در آن زمان نیویورک با آنچه در ذهن ما نقش بسته بسیار متفاوت بود و خیابانهای آن بهندرت شاهد عبور ماشین یا تاکسی بود، خانم Mary Anderson در هنگام رسیدن به نیویورک سوار بر ماشینی میشود و به مقصد خود حرکت میکند و از قضا در مسیر برف شروع به باریدن میکند، اتفاقی که خانم اندرسون را به فکر فرومیبرد در حقیقت توقف راننده برای تمیز کردن شیشه ماشین بوده است زیرا راننده برای اینکه دید مناسبی داشته باشید مجبور بود هرچند دقیقه توقف کند و شیشه را تمییز کند، خانم Mary Anderson پس از بازگشت از نیویورک با کمک یک تیکه پارچه و یک دسته و یک دوک بافندگی وسیلهای را میسازد که 10 سال بعد جزو استانداردهای یک اتومبیل میشود، ایشان ابداع خود را در سال 1903 ثبت کرد.
دو همکار به نامهای Rachel Fuller Brown و Elizabeth Lee Hazen که هر دو جزو کارکنان سازمان بهداشت آمریکا بودند با یکدیگر توانستند در سال 1950 دارویی را پیدا کنند که در درمان عفونتهای قارچی مؤثر بود، این همکاران که بهصورت مجزا و در نقاط مختلف در حال کار بر روی پروژه خود بودند از طریق پست اطلاعات دریافتی را به یکدیگر انتقال میدادند تا از این طریق بتوانند کار ساخت دارو را بهپیش ببرند و نهایتاً آنها توانستند دارویی مؤثر را بسازند.
خانم Stephanie Kwolek علاقه زیادی به رفتن به دانشگاه پزشکی داشت بنابراین در سال 1946 بهعنوان کار پارهوقت و برای به دست آوردن مقداری پول شغلی موقتی را اختیار کرد که در آینده بهواسطه آن جان بسیاری را توانست نجات دهد، در سال 1964 میلادی همچنان خانم Stephanie Kwolek در آن شرکت بر روی نحوه تبدیل پلیمرها تحقیق میکرد تا اینکه بهصورت اتفاقی ایدهای به ذهنش خطور کرد که همان ایده مبنای ساختن پلیمرهایی شد که در اندازه برابر تا پنج برابر فولاد مقاومت داشت، او ایده خود را که منجر به پارچههایی بسیار مقاوم شد Kevlar نامید، این ماده مقاوم در ساخت تایر اتومبیل و ترمز خودرو و ساخت اسکی و همچنین جلیقههای ضدگلوله و بادبانها و غیره مورداستفاده قرار میگیرد، هرچند که خانم Stephanie Kwolek نهایتاً نتوانست پزشک شود ولی با ابداع خود جان بسیاری را در جهان نجات داد.
با تشکر