عقابی برای همه فصل ها

عصرایران؛ احسان محمدی – هر چند لیگ فوتبال ایران به خاطر اردوی تیم ملی موقتا تعطیل شده اما اگر بخواهیم چهره هفته دهم را معرفی کنیم او بی گمان  احمدرضا عابدزاده  است؛ درگیری با «کولی بالی» بازیکن بلند قامت استقلال اهواز، یورش به میانه زمین، شکستن دوربین صدا و سیما و بعد پرواز به آمریکا سبب شد  بازگشت دوباره استقلال، اولین شکست درخشان با پرسپولیس و پیروزی خیره کننده نفت مسجد سلیمان بر فولاد مدعی تحت الشعاع قرار گیرند.

کولی بالی سیاه چرده می گوید عابدزاده مثل بعضی از بازیکنان ایرانی به او فحاشی کرده است. ویسی سرمربی استقلال اهواز می گوید ادعای عابدزاده در مورد اینکه کولی بالی به او توهین کرده حقیقت ندارد. زیرا کولی بالی اصلا انگلیسی بلد نیست و شکل غذاهایی را که دوست دارد نقاشی می کند!

اینکه حق با بازیکن آفریقایی است که گرچه پرخاش گر به نظر می رسد اما شاید غریب افتاده یا با عابدزاده ای که بعد از آن جنجال مشهور در داربی 2-2 دیگر این قدرعصبانی دیده نشده بود تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی کند. هواداران و شیفتگان عابدزاده او را ستایش می کنند و حتی برای همین خشم و خشونتش هم شعر و خاطره ساخته اند. او یکی از خاطرات ماندگار مردم ایران است. هر کدام از ما تصویری از او در ذهن داریم و بد نیست عابدزاده را ورق بزنیم...
 

* ستاره شدن در دهه ای که اصرار بر آن بود  تا چهره های سینما و ورزش «ستاره» نشوند کار آسانی نبود. این همه شبکه تلویزیونی و وب سایت و روزنامه و مجله هم وجود نداشت. اگر فوتبالیستی خیلی خوش شانس بود عکسش می نشست روی جلد دو مجله معتبر آن روزها؛ کیهان ورزشی و دنیای ورزشی!
 
* پسر آبادانی که  23 سال قبل با موهای پرپشت، دندان های درشت، لبخندی همیشگی، دست هایی بلند، اندامی چالاک و قامتی به بلندای 190 سانتی متر از « تام اصفهان» خودش را به فوتبال ایران تحمیل کرد، حالا یک شمایل شده است. متر و معیاری برای مقایسه هر دروازه بان خوبی که چهره می شود! صاحب دهه ای به نام دهه احمدرضا عابدزاده! مالک قفس توری تیم ملی با جایگاهی خدشه ناپذیر ، محبوب حتی با وجود فراز و فرودهای غیرمنتظره، هنوز پوسترش خریدار دارد، می چسبانند به دیوار و نگاهش می کنند و تردیدی نیست که نسل های بعد از او افسانه هایی تازه خواهند ساخت برای تعریف کردن...

 *  متولد 4 خرداد 1345 در آبادان 
 
 * صاحب انگشتان قوی که شاید نتیجه کار در کارگاه کفاشی در اصفهان بود

 * شاگرد حسین چرخابی در تیم تام اصفهان، صاحب رکورد پنج بار خط خوردن از تیم منتخب جوانان اصفهان!

 * دعوت شده به تیم ملی ایران در 18 سالگی، سفر به تهران، پوشیدن پیراهن تیم استقلال، در حالی که می گویند قلبش برای قرمزها می تپید. قهرمانی با استقلال در آسیا، درگیری و کل کل با مجتبی محرمی ستاره جنجالی پرسپولیس 

 * مهار سه پنالتی در دیدار مشهور برابر کره شمالی با انگشتانی صدمه دیده، قهرمانی با تیمی که قبل از بازی ها علی پروین گفته بود 80 درصد آمده است و 30 درصد باقیمانده در پکن حاصل خواهد شد!
 
 * مصدومیت دردناک در یک بازی کم اثر مقابل چین تایپه!فیکس شدن بهزادغلامپور، دریافت عجیب ترین گل های تمام تاریخ فوتبال ملی در یک تورنمنت حساس، حذف ایران  و عدم راه یابی به جام جهانی1994
 
 * پیوستن به سپاهان اصفهان، احیای دوباره در دوم دی ماه 1373 با پیوستن به پرسپولیس، خلق رکورد 18 بازی و تنها 5 گل خورده در سال 1374، گرفتن دست و پای بازیکن کُره ای و بیرون انداختن او از 18 قدم به بیرون از زمین!دوشادوش محرمی برای خلق حماسه و حاشیه
    
* محبوب میلیون ها ایرانی، نقطه مطمئن تیم ملی درون دروازه با حاشیه هایی بسیار، آدامسی که مدام می جوید، خروج های بی نقص و فرود آمدن رعب آور روی سرمهاجمان، علاقه به زدن پنالتی و ضربه کاشته، گلزنی در لیگ، پرتاب های دست خیره کننده.

* زخم خورده و خسته، بعد از دریافت گل سوم از ژاپن در مقدماتی جام جهانی 1998 در ورزشگاه تب کرده شهر جوهور، با مقاومتی جانانه، برخورد با تیر دروازه، اشک و آه میلیون ها ایرانی، امیدهای پرپرشده....

*  با بازوبند کاپیتانی درون دروازه تیم ملی در به یادماندنی ترین بازی تاریخ تیم ملی. مسابقه ای که جواد خیابانی را هم به شهرت رساند! گرفتن توپ با یک دست، واکنش ها و خونسردی اطمینان بخش، پشتک و وارو  زدن بعد از پاره شدن تور دروازه توسط جیمی جامپ استرالیایی، دویدن دور زمین با پرچم ایران، جاودانه شدن در قلب میلیون ها ایرانی. ؛ بازگشت تیم ملی صعود کرده، خرده گرفتن روزنامه ای مشهور به او برای وارد کردن گوشی های موبایل، رقابت با نیما نکیسا، عود کردن مصدومیت قبل از بازی های جام جهانی 1998، آب درمانی، آیا او به بازی های فرانسه می رسد؟

* خندان با دندان های سفید و درشت و دست های گشوده، بعد از پیروزی مقابل آمریکا، با چند «سیو» شگفت انگیز، جریمه شدن به خاطر استفاده از دو اسپانسر روی دستکش ها.

* خداحافظی با تیم ملی، مطابق معمول  بدون بازی خداحافظی! 78 بازی ملی، 52 گل خورده! با خاطره گل زدن از نقطه پنالتی به تیم شیلی! با خاطره گرفتن پنالتی های بسیار ...

* ادامه درخشش با لباس پرسپولیس، حضور تیم فیلمبرداری پشت دروازه اش برای ساخت فیلم زندگی یک عقاب!درد کهنه زانو، تمرینات فشرده بدنسازی، بازوهای برجسته و عضلات آماده، خوردن چند گل غافلگیرکننده، آغاز شدن انتقادها...

* با لباس های یکدست سیاه در ورزشگاه آزادی در آغوش اولیور کان، 23 دی ماه 1384، بازی خداحافظی آبرومند با پیراهن پرسپولیس مقابل ستاره های بایرن مونیخ، بوسیدن تیر دروازه، دویدن به سبک محبوبش، روی نوک پنجه پا، با لبخند و دست تکان دادن برای تماشاگرانی که لقب ازلی – ابدی  «عقاب آسیا» را به او بخشیده بودند.

* خداحافظی با دروازه بانی، با رکورد13 بازی بدون شکست در دربی با لباس هر دو تیم قرمز و آبی 

خبر باورنکردنی! سکته مغزی، مثل سروی روی تخت پیچیده در میان سرنگ و سوزن ها، اشک های علی پروین در بیمارستان، بهت یک ملت، تیتر روزنامه ها:« بلند شوعقاب»!»
 
* محبوب ترین بازیکن سه دهه اخیر در نظرسنجی سال 1388 برنامه 90
 
*  افتتاح رستوران و غذاخوری، تلاش برای مربی گری در ساییا، استقلال اهواز، پرسپولیس و استیل آذین، درگیری با باشگاه پرسپولیس برای چک های وصول نشده و آژان و آژان کشی 

* درگیری بی حاصل با پزشکی که او را در سال 72 عمل کرد. ممنوع الخروج شدن و صدور حکم 54 ضربه شلاق! ... سرانجام پرداخت دو میلیون تومان جریمه و  گله های ماندگار...

* سفر به آمریکا، با موهای جوگندمی، تمرین دادن دختران آمریکایی علاقه مند به دروازه بانی در ایالت کالیفرنیا....
 
* دلخور از اینکه دیگر در پرسپولیس جایی ندارد، ایستاده کنار حمید استیلی و بهنام ابوالقاسم پور در راه آهن، خشمگین و عصبانی از کولی بالی، گله مند از همه...

و سرانجام: سوار بر هواپیمایی که او را به آمریکا برد.

امین منوچهری مهاجم راه آهن می گوید: «حق دارد دیگر به ایران برنگردد»...!