۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۵۳۵۶۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۰ - ۱۱-۰۶-۱۳۹۳
کد ۳۵۳۵۶۴
انتشار: ۱۲:۴۰ - ۱۱-۰۶-۱۳۹۳

پاسخ بهاره رهنما به حواشی «دورهمی زنان شکسپیر»

من ضد رفتارها و ضد ارزش‌هایی را در نمایش مطرح کرده و‌هجوشان کرده‌ام ، به این صورت که بعد طرح موضوع بلافاصله یا در چند جمله بعد توسط شخصیت بعدی نقضشان کرده‌ام یا به چالش کشیده‌ام‌شان و این کارکرد و روش ایجاد کمدی است!
بهاره رهنما که این روزها نمایش «دورهمی زنان شکسپیر» را به صحنه می‌برد، با انتشار نوشتاری به برخی حواشی که در فضاهای رسمی و غیر رسمی درباره این نمایش بوجود آمده،پاسخ داد.

به گزارش ایسنا، این هنرمند در نوشتاری آورده است: «سالیان سال است، شاید چون یکی از رشته‌های تحصیلی‌ام هم حقوق بوده سعی کرده‌ام بی‌حاشیه و در چهار چوب موازین قانونی کشورم اثری را بازی کنم بنویسم یا به روی صحنه ببرم.

از روزی که اولین کارگردانی نمایشم را به عهده گرفتم تا امروز بیشتر از همه به رضایت مخاطبم فکر می‌کردم و به اینکه چطور می‌شود با تماشاچی خوب ،سالن‌های نصفه نیمه نمایش را پر کرد و‌ مردم را با هنر والایی مثل نمایش آشتی داد؟

چه روزی که نمایش «غبار» را نوشتم و ‌بر صحنه بردم که درباره حضور زنان در جنگ و آزادسازی خرمشهر بود و چه وقتی «دورهمی زنان شکسپیر» را به روی صحنه بردم هرگز جز خوشحالی و نزدیکی مردم با نمایش و شریک شدن غم و شادی شان با لحظات درام کارم نیندیشیدم.

به عنوان یک ایرانی هرگز نخواستم آب به آسیاب هیچ دشمنی چه داخلی و چه خارجی بریزم و همیشه وحدت ملی برایم مفهوم عزیز و ارزشمندی بوده و هست،این نمایش اولین کار من در عرصه نمایش نیست اما نمی‌دانم، چرا حالا که برای به روی صحنه بردن یکی از پر فروش‌ترین نمایش کمدی ایران و شاد کردن و امید بخشیدن به دلهای مردمم تلاش میکنم اینهمه تهمت و ناروای ناحق بشنوم؟

پس بر خود واجب می‌دانم که چند کلمه‌ای را برای مردمی که دوست‌شان دارم و‌ مسوولان دلسوزی که شاید بهتر است از زبان خودم بشنوند توضیح دهم:(بدیهی است که احترام دوستداران این نمایش با وجود سلایق مختلف بر من به عنوان صاحب اثر واجب است.)

کمدی قطعا از لحظات تضاد شکل می‌گیرد و بی شک تک تک رفتارها و جملات بازیگران دیدگاه شخصی نویسنده و صاحب اثر نیست.

من ضد رفتارها و ضد ارزش‌هایی را در نمایش مطرح کرده و‌هجوشان کرده‌ام ، به این صورت که بعد طرح موضوع بلافاصله یا در چند جمله بعد توسط شخصیت بعدی نقضشان کرده‌ام یا به چالش کشیده‌ام‌شان و این کارکرد و روش ایجاد کمدی است!

«دورهمی زنان شکسپیر» به انتخاب ۲۰۰ روانکاو، دکتر،مشاور،اثر قابل تاملی در حوزه آسیب شناسی زنان در جامعه معرفی شده است.

اما این در حالی است که تفاوت‌های میان نقد و تخریب را قائل باشیم در این صورت در این نمایش ما از : مادرانگی و خیلی ارزش‌های دیگر زنان نیز گفته ایم ..مانند: حرمت ازدواج ، عدم اعتقاد، به خرافات، ارزش دعا ،قبیح بودن دروغگویی ، غیبت ، تجمل‌گرایی اما چرا برخی با برداشت‌های غلط خود و‌ذکر جملات خاص و جدا از آن با توهین و‌قضاوت به شخصیت حقیقی بازیگران کار و نسبت دادن زشت‌ترین حرف‌ها به آنان ،هر چه می‌خواهند می‌نویسند؟ به عنوان کارگردان اثری که با مجوز رسمی مرکز هنرهای نمایشی ایران به روی صحنه رفته است حالا برای دفاع ازحریم خصوصی پنج زن بازیگرم چه باید بکنم؟

بعد از مدت‌ها تلاش شبانه روزی و همزمان به روی صحنه بودن و کار کردن هر روز باید ببینم گروه نازنینم و همسران این زنان و خانواده‌هایشان با آماج فحاشی‌های کدام سایت‌ها و روزنامه‌ها مواجهند؟

مردم و مسوولین بی‌قضاوت و‌منصف می‌دانند که من همان کارگردان و نویسنده نمایش « غبار»م که جزو ندرت اثار نمایش در حوزه حضور زنان در دفاع مقدس بوده یا نویسنده و بازیگر و طراح نمایش «چشمهایی که مال توست» که به گواه منتقدان و روانکاوان از مهمترین اثار ضد طلاق در عرصه هنر نمایش بود!، در سایه کارهایم هم با مضامینی مثل مهاجرت خانواده، احساسات ، عواطف دینی (فصل تحسین شده امام زاده صالح در نمایش چشمها) کار کرده‌ام...

با همه این ها من نه سر عناد دارم و نه فکر می‌کنم خیلی میدانم ،کارگردان تازه کاری هستم و برای اثبات حسن نیتم پیش قدم شدم و ده دقیقه از نمایش را با وجود مجوز قبلی ،خودم بازنویسی دیالوگ و کوتاه نویسی کردم و لباس‌ها را با پوشش بیشتر دوباره اماده کردم و کلاه گیس‌ها را هم برداشتم، چون به نمایش برای همه اقشار جامعه اعتقاد دارم و به عنوان یک شهروند تابع قانون هم هر حکم یا قانون واجبی که باید به انجام برسد یا جایی که باید بروم و‌پاسخگو باشم رفته و در صورت نیاز باز هم می‌روم!

اما از مسولان انتظار دارم جلوی فحاشی‌ها ، آزارهای بی محل وغیر قانونی را بگیرند چون بدیهی است من و بازیگران این اثر نمایشی مثل هر شهروند ایرانی دیگری نیازمند فضای امنیت ، آرامش برای ادامه کار در کشورعزیزمان ایران هستیم.

یادداشتم را با جمله‌ای از نمایشم به پایان می‌رسانم «فقط خدا است که از راز ، قلب ما خبر دارد.»
ارسال به دوستان