عصر ایران - در یادداشت
قبلی اشاره شد که گره مذاکرات هسته ای در بی اعتمادی و شک و تردید ایران و آمریکا نسبت به نیات، اعمال و رفتار یکدیگر است. همچنین نشان دادیم این بی اعتمادی هم در میان رهبران و هم در میان مردم دو کشور وجود دارد و چنین نتیجه گرفتیم که تا زمانی که برداشت و تصور دو کشور نسبت به یکدیگر تغییر نکند، نشستن در پای میز مذاکره ثمری نخواهد داشت.
در این یادداشت قصد داریم به این موضوع بپردازیم که ایران چگونه می تواند "تصویر" خود را در جهان (به طور عام) و در آمریکا (به طور خاص) تغییر دهد. اما قبل از آن ذکر سه نکته ضروری می نماید:
1- ممکن است برخی انتقاد کنند که آیا منظور از "تغییر تصویر"، تغییر اعتقادات، ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده در جمهوری اسلامی است؟ پاسخ صریحا منفی است. اجازه دهید با کمک از یک استعاره منظور خود را مشخص کنم. انعکاس چهره یک فرد را در آینه مجسم کنید. اگر آینه معوج، محو یا کثیف باشد، ممکن است چهره فرد زشت یا حتی هولناک منعکس شود. لذا منظور از "تغییر تصویر"، تغییر چهره فرد نیست، بلکه تغییر آینه (یا تمیز کردن آن) برای انعکاس تصویر درست و صادق از چهره فرد است.
2- ممکن است برخی عنوان کنند این کارها اساسا بی فایده است؛ چراکه دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ابدی است و این کشور صرفا به دنبال بهانه جویی برای مقابله با ایران است. در پاسخ باید گفت اساسا گزینه مذاکره و گفتگو با آمریکا برای این افراد "سالبه به انتفاء موضوع" است. من قبلا در یادداشتی با عنوان "دیدگاههای رایج در نگاه به موضوع هسته ای" به تشریح سه دیدگاه رایج در این زمینه اقدام کردم. لذا آنچه در این یادداشت می آید از منظر قائلین به مذاکره (یعنی دسته سوم) می باشد.
3- نکته آخر درباره "ضرورت" تغییر تصویر منعکس شده از ایران در نزد جهانیان است. متاسفانه تصویری که از ایران در جهان منعکس می شود با واقعیت مطابقت ندارد. رسانه های غربی ایران را به عنوان کشوری جنگ طلب و حامی تروریسم معرفی کرده و از این منظر تلاش ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای را معطوف به هدف ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای می دانند.
در این میان البته برخی مسئولین ایرانی هم با اظهارنظرات خود به تشدید تصویر اشتباه از ایران دامن می زنند. (همچون محمود احمدی نژاد که با طرح موضوع هولوکاست در کنار پیش بینی محو و نابودی اسرائیل، عملا آب به آسیاب رسانه های غربی ریخت) لذا با توجه به اهمیت تصور و برداشت دیگران درباره اهداف و نیات ایران، تلاش برای اصلاح تصویر منعکس شده از ایران در جهان ضروری است.
حال با ذکر این سه نکته به توضیح موضوع خود می پردازیم.
قدرت در عصر اطلاعات دارای سه وجه متمایز است. قدرت نظامی، قدرت اقتصادی (که از این دو به عنوان قدرت سخت یاد می شود) و قدرت نرم. قدرت نرم بر قابلیت شکل دادن به علائق دیگران تکیه دارد و منابع تشکیل دهنده آن عمدتا شامل عوامل غیرملموسی همچون نهادها، عقاید، ارزش ها، فرهنگ و مشروعیت ظاهری سیاست ها است. در این بین دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی دو نمونه از ابزارهای قدرت نرم محسوب می شوند که بخش عمده ای از شکل گیری یا اصلاح و تغییر تصویر یک کشور در نظام بین الملل می تواند از طریق این دو انجام بگیرد.
بنابراین ایران باید بخشی از راهبرد خود در رسیدن به هدف موردنظر (اصلاح تصویر ایران در جهان) را بر روی دیپلماسی عمومی و فرهنگی متمرکز کند. در این راستا بد نیست به تجربه کشور چین جهت تغییر تصویر تهدیدآمیز این کشور در عرصه بین الملل اشاره شود.
رشد اقتصادی خیره کننده چین در دو دهه گذشته و نوسازی صنایع تسلیحاتی و افزایش بودجه نظامی این کشور در سال های اخیر باعث شده اصطلاح "تهدید چین" در محافل سیاسی و آکادمیک غربی و به خصوص آمریکا به وفور مطرح شود.
قدرت یابی چین این گزاره را تقویت کرده که در آینده نزدیک قدرت آمریکا توسط این کشور به چالش کشیده خواهد شد و نظام بین الملل را دستخوش تحول خواهد کرد. در این بین رهبران چین برای تغییر این تصویر منعکس شده از چین در جهان، توجه ویژه ای به قدرت نرم جهت انعکاس "ظهور مسالمت آمیز چین" کرده اند. در ادامه به برخی از اقدامات این کشور جهت ایجاد تصویری مثبت از ظهور چین در نزد افکار عمومی دنیا اشاره می شود.
استفاده از محبوبیت فرهنگ چینی برای ارتقاء ارتباطات بین المللی و توریسم و تمرکز عامدانه بر فرهنگ های سنتی، غیرسیاسی و بی ضرر همچون آشپزی چینی، طب سوزنی و هنرهای رزمی.
تاسیس بیش از 80 اتحادیه "حمایت از چینی ها" در بین جمعیت چینی های سراسر جهان و برگزاری همایش های منطقه ای جهت اتحاد این سازمان ها. پکن از طریق این سازمان ها بسیاری از فعالیت های فرهنگی، اقتصادی و آموزشی را حمایت ملی کرده و توسعه داده است.
گفتگوی مستقیم دیپلمات های چینی با رسانه های خارجی و طرح ابتکاراتی همچون خاطره نویسی هفتگی سفرا در روزنامه های محلی جهت آشنایی بیشتر خارجی ها با مردم چین.
استفاده از رویدادهای بزرگ (همچون بازی های آسیایی و المپیک) و موقعیت های جشنواره ای برای بهبود فهم بین المللی از فرهنگ چین و امکان دیده شدن در جهان.
ارتقای مبادلات فرهنگی با جهان خارج از جمله برگزاری هفته فرهنگی پکن و پاریس در 1999، تور فرهنگی چین و آمریکا در سال 2000، جشنواره چین در هفته آسیا – پاسیفیک در سال 2001 در برلین و ... .
استفاده از کانال های تلویزیونی مختلف ویژه مخاطبان خارجی. شبکه بین المللی رادیویی چین روزانه 1035 ساعت به 43 زبان بیگانه در سراسر جهان برای انتشار سیاست های چین و عرضه تصویر مثبت چین به جهان پخش رادیویی دارد.
تاسیس موسسه های کنفسیوسی در سراسر جهان برای ترویج فرهنگ چینی و تاسیس آموزشگاههای تدریس زبان چینی در کشورهای مختلف برای آشنایی خارجی ها با فرهنگ، اعتقادات و ارزش های چینی.
طرح ابتکاراتی همچون ارائه نسخه انگلیسی روزنامه چاینا دیلی به عنوان ضمیمه رایگان روزنامه های معروفی همچون نیویورک تایمز.
و ...
اقدامات متنوع چین در افزایش قدرت نرم و تغییر تصویر تهدیدآمیز این کشور در عرصه بین المللی بسیار بوده که از حوصله این یادداشت خارج است. تنها در پایان به ذکر این نکته اکتفا می شود که اقدامات چین تا حدودی به نتیجه مطلوب انجامیده است؛ چنانکه نتیجه یک نظرسنجی در سال 2011 که در سراسر دنیا انجام شد نشان می دهد بر ميزان محبوبيت چين در ميان مردم در سراسر دنيا افزوده شده است.
* کارشناس ارشد روابط بین الملل
اره حتی میتونیم کاری کنیم که امریکا محتاج کرم حلزون کاملا واقعی ما بشه!!! یا امریکایی ها بجای ایفون بیان 'گوشی های مرغوب ایرانی بخرن
سنگ اندازی یعنی خیانت به ایران و ایرانی.
خاتمي نريخت نتيجش چي شد؟
احتمالا یا دوره 8 ساله خاتمی را ایران نبودی یا دوره 8 ساله محمود رو
تفاوت از زمین تا آسمان است یه نمونه اش تورم 12 درصدی کجا و تورم 45 درصدی کجا
به لطف تلاشهای محمود کل دنیا علیه ما هستن این کمه