عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امشب، دیدار پایانی جام جهانی 2014 برزیل در حالی برگزار می شود که نه تنهادست میزبان از جام کوتاه مانده که به اندازه تمام تاریخ خود به خاطر دریافت 10 گل در دو مسابقه آخر تحقیر شده است.
برزیلی ها به هیچ یک از دو حریف حاضر در فینال علاقه ای ندارند و هر یک – چه آلمان و چه آرژانتین- قهرمان شود برای هواداران برزیل نه تنها شادمانی به ارمغان نمی آورد که حسرت آنان را تازه می کند.
برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال در برزیل مردمان این سرزمین را به دو طیف موافق و مخالف تقسیم کرد. موافقان از شادی و سرخوشی جام و رونق گردشگری و اعتبار جهانی می گفتند و مخالفان از انبوه بدهی ها که بر جای می ماند و ورزشگاه هایی که به کار طبقات فرودست نمی آید و برای آنها آب و نان نمی شود و تازه فرض دسته اخیر این بود که برزیل جام را فتح می کند و از بهای گزاف آن می گفتند. اکنون اما جامی هم در کار نیست: آش نخورده و دهان سوخته!
اگر برزیلی ها با این ضرب المثل پارسی آشنا بودند قطعا در این روزها ان رابسیار به کار می بردند و چه بسا بر صفحه نخست روزنامه هایشان می نشست اما هنوز تا پایان جام کمتر از 24 ساعت باقی است و بعید نیست که از فردا نه عین همین واژه ها که همین مضمون تکثیر و منتشر شود.
در صورت قهرمانی آلمان چگونه شادمانی کنند در حالی که عمیق ترین زخم بر پیکر فوتبال برزیل را همین تیم «یوآخیم لو» وارد آورد و اگر هم آرژانتین که همه می دانند با برزیل هووی فوتبالی اند و چشم دیدن هم را ندارند و عجیب نخواهد بود که ورزشگاه امشب مالامال از آرژانتینی هایی شود که برای فتح جام در ریودوژانیرو بی تابی می کنند.
شاید آنچه بر سر فوتبال برزیل در یک هفته اخیر آمده و آنان را در حسرت جایگاه سوم نیز گذاشت موجب تجدید نظر در این انگاره شود که فوتبال به صلح و دوستی در دنیا یاری می رساند. چون تا اینجا تنها به افسردگی در برزیل انجامیده اگر نگوییم پمپاژ نفرت کرده است.
حاصل جشن ، برای برزیلی ها «تالار آشوب» است. میهمانان سرخوشی پراکنده می شوند و برزیل می ماند با آرزویی بر باد رفته و سفره ای چیل (چرب) که از این ضیافت بر جای می ماند.
«امبر تو اکو» - فیلسوف و رُمان نویس ایتالیایی - از جمله نویسندگانی است که همواره هیجان فوتبال را ستوده است اما هم او نیز به جنبه های تخدیری فوتبال اشاره می کند و می نویسد:«فوتبال و آیین های آن انرژی و طغیان محرومان و نبرد بی امان آنان را می سوزاند. فوتبال از رایج ترین خرافات دنیای ماست.امروز فوتبال افیون واقعی توده هاست.»
قراربود فوتبال نقش آرامش بخش را برای جامعه پرتضاد برزیل بازی کند. اما اکنون در پی یک دوره سرخوشی و نشئگی، خماری و درد سراغ فوتبال دوستان برزیلی آمده است.
حکایت مردم برزیل و فوتبال در این جام جهانی یادآور سروده ماندگار احمد شاملو با عنوان «حکایت» است:
...
عروس را
بازوی آز با خود برد.
سرخوشانِ خسته پراکندند.
مطرب بازگشت
با ساز و
آخرین زخمه ها در سرش
شاباشِ کلان در کلاهش.
تالارآشوب تهی ماند
با سفره ی چیل
و کرسی باژگون و
سکوبِ خاموش نوازندگان
و چکاوکی مُرده
بر فرش سردِ آجُرش...
ایران با هر دو فینالیست 2014 در جام جهانی بازی کرده و تقریبا هر دو را به شدت به زحمت انداخته است.
شعار "آبی" یا "قرمز" نیز مفهومی غیر از این ندارد.
كه مخصوصا كه اكنون به دست فراماسون هاي درجه 33 افتاده پس بوش پدر دستش تو كاره و بايد ديد آنگلا ساكسون ها ميخان چيكار كنن كه در برابر مكتب نهيليسم ............"
چه خبرته خودتو نكشي چقدر تفسير آبكيييييييييييي
تا اونجا که میبینیم قدرتمندترین تیمها لزوما در نظامات سرمایه داری قدرتمندی رشد نکرده اند
بعد هم اصلا چه ربطی بین پیر استعمار و فوتبال وجود دارد ؟ مگر هرچی در انگلستان بوجود آمد را باید به پیر استعمار ربطش بدی ؟
اتفاقا امروز فوتبال شده ابزاری برای ظهور اهداف انسان دوستانه نزد بازیکنان و مربیان
ایجاد اشتغال برای چندین هزار نفر
مسافران و توریست های خارجی که تو این یک ماه اونجا بودن باعث شده چندین میلیارد دلار نصیبش بشه
دیگه چی میخواد