روزنامه شهروند در ادامه نوشت: وقتی در مقابل رئیس سازمانی
که صدای محیطزیست شده است، بایستی، دلنگرانیهای بسیاری داری که آنها را
پرسش کنی و جواب بگیری از گامهایی که برداشته شده و گامهایی که قرار
است، برداشته شود. زمان هر چقدر هم که باشد برای حرف زدن درخصوص روزهای
سختی که محیطزیست کشور، سپری میکند، کم است.
روزهایی که معصومه ابتکار رئیس سازمان محیطزیست از آن به بحران یاد میکند و ابایی هم ندارد تا بگوید، اتفاقاتی که در این عرصه میافتد سقوط آزاد است. با رئیس سازمانی که حالا خود بزرگترین منتقد معضلات زیستمحیطی شده، به گفتوگو نشستیم، با او از هوایی حرف زدیم که بیش از سهسال نفس کشیدیم و به سرطان نزدیک شدیم. از بحران آبی گفتیم که بر سر کشور سایه انداخته و با بیتدبیری در سالهای اخیر به فاجعه تبدیل شده و از روزهایی گفتیم که ابتکار امیدوار بود تلاشها به سرانجام برسد و روزهای خوب به محیطزیست لبخند بزند.
مدتی است که میگویید وضع محیطزیست کشور بحرانی است و حتی اخیرا در سفر به مشهد هم اشاره کردید که برخی از این وضع با نام سقوط آزاد یاد میکنند، اگر بخواهید شرحی از وضع محیطزیست کشور بدهید از کجا شروع میکنید؟ چون شما بهعنوان رئیس سازمان محیطزیست از هرجا که شروع کنید یعنی آن قسمت بحرانیترین شرایط را دارد.
از جایی شروع میکنم که بیشترین تاثیر مستقیم را روی زندگی مردم دارد و بیشترین آثار و عوارض را به لحاظ اجتماعی و اقتصادی بر کشور میگذارد؛ مساله آلودگی هوا در راس مشکلاتی است که مستقیما ۳۵میلیون نفر از شهروندان را تحتتاثیر قرار میدهد. به همین دلیل سازمان محیطزیست اولین موضوعی که به آن پرداخت و اولین جلساتی که پیگیری کرد بحث کارگروه ملی آلودگی هوا بود. در همین خصوص جلسات کاهش آلودگی هوا در شهرهای بزرگ کشور برگزار شد تا بتوانیم این موضوع را ساماندهی کنیم و فکر میکنم نخستین موضوعی است که دولت در آن دستاورد مشخصی دارد؛ بهبود کیفیت بنزین و سوخت ارایه شده در کشور. در این زمینه پیشرفت کردیم، دستاورد داریم اما هنوز کار زیاد است. کارگروه کاهش آلودگی هوا را در اکثر شهرهای بزرگ همچون اصفهان، شیراز، تبریز، اراک، کرج، مشهد و اهواز با حضور و ریاست استاندار آغاز کردهایم.
موضوع بعدی، بحث آب است. در سالهای اخیر، تنشهای شدید آبی در کشور وجود داشته و در عین حال به موضوع هم بیتوجهی شده است. مخصوصا تالابها که به صورت جدی شرایط بحرانی پیدا کردهاند. دریاچه ارومیه، تالاب بختگان، پریشان و گاوخونی با مشکل مدیریت آب مواجه هستند. در این بخشها، تنش آبی از یکسو، بحران مدیریت آب از سوی دیگر بحرانی جدی را رقم زده است. در بخش کشاورزی ۹۳ منابع آب را با راندمان بسیار پایین، مصرف میکنیم.
متاسفانه در بسیاری از مناطق سدسازیهایی اتفاق افتاده و برداشت از چاههای زیرزمینی هم بسیار فراتر از تحمل سفرهآبی بوده است. در این مناطق، ارزیابی زیستمحیطی درستی نبوده و الان باعث شده که ما تالاب یا دریاچهای را از دست بدهیم. این اتفاق در سالهای اخیر رخ داده و تشدید آن هم در ۸سال گذشته بوده است که متاسفانه ما شاهد بیتوجهیهای گسترده نسبت به مسائل آب در کشور بودیم. این موضوع یک حرکت جدی را میطلبید. نخستین مصوبه دولت در این خصوص، احیای دریاچه ارومیه بوده است که رئیسجمهوری هم پیگیر موضوع هستند و کارگروه نجات هم با قوت روی این موضوع کار کرده است. ما در این زمینه مشاوران بینالمللی داشتیم. کارگروه نجات ظرف چند روز آینده برنامه خود را نهایی خواهد کرد، البته برای احیای تالابهای اطراف دریاچه ارومیه گامهای اجرایی در سازمان برداشته شده است. برنامههای اجرایی برای آموزش محلی کشاورزان به منظور تغییر الگوی کشت و تغییر الگوی آبیاری شروع کردیم و در بسیاری از این موضوعات وارد فاز آموزش عملی شدیم. همچنین مکاتبات و پیگیریهایی داشتیم برای باز شدن بسیاری از این آبراههها و درخواست کردیم، آبگیری سدها متوقف شود. این مصوبه کارگروه نجات دریاچه ارومیه بوده که هرگونه سدسازی جدید و آبگیری سدهای جدید متوقف شود.
در سازمان برای باز شدن آبراههها کارهای بسیاری انجام شده اما تا زمانی که بالادست یعنی وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو نسبت به این ملاحظات تغییر رویکردی نداشته باشند و بالاخره متوجه این واقعیت نشویم که منابع آب محدودی داریم و حقآبه طبیعت و حقآبه محیطزیست را نمیتوانیم در این محدودیت نادیده بگیریم، فعالیتها نتیجه چندانی نخواهد داشت. این هم کار بزرگی است که من از آن بهعنوان یک انقلاب نام میبرم. در کنار بحث آب و تالاب، بحث گردوغبار، مساله تنوع زیستی ایران، جنگلهای هیرکانی، بلوط و آلودگی خاک هم موضوعاتی هستند که میتوان به آنها اشاره کرد. به عبارتی مساله و معضل زیاد است.
بحث اولی که مطرح کردید، آلودگی هوا بود، به همان موضوع برگردیم. چند وقتی هست که سازمان محیطزیست به صورت پیدرپی اعلام میکند که بنزین تولیدی در پتروشیمیها سرطانزاست و در آخرین اظهارنظر هم اعلام کردید که مستندات سرطانزا بودن بنزین تولیدی در پتروشیمیهای کشور موجود است. درخصوص این مستندات توضیح دهید، بنزین تولیدی در پتروشیمیها در مقایسه با استانداردهای جهانی چه وضعیتی داشت که باعث شده شما اصرار داشته باشید بنزین تولیدی در پتروشیمیهای کشور سرطانزاست؟
از اواخر سال ۸۸ و سال ۸۹ تحتعنوان خودکفایی بنزین، دولت قبل ۲ فرآورده را تحتعنوان رفورمیت (Rfvrmyt) و بنزین پیرولیز (Pyrolysis gasoline) را به بنزین خودکفایی اضافه کرد. در رفورمیت و بنزین پیرولیز، مخصوصا بنزین پیرولیز، ۵۰درصد بنزن در ترکیبات فرار و حلقوی آروماتیک آن وجود داشت. بنزن یک ترکیب حلقوی فوقالعاده سرطانزاست که در برگه مشخصات این ماده شیمیایی نوشته شده استنشاق این ماده بسیار خطرناک و عاملی است برای لوسمی (سرطان). این موضوعی کاملا شناخته شده است، حتی اگر بنزن را در اینترنت جستوجو کنیم، میبینیم که نوشته Carcinogenic Grade A یعنی سرطانزای درجه یک. وجود این ماده را در هوای شهر تهران ابتدا با پیگیریهایی که کمیسیون محیطزیست شورای شهر با همکاری شرکت کنترل کیفیت هوا انجام داد، بررسی کردیم و آن موقع مشخص شد که متاسفانه میزان بنزن در هوای شهر تهران بهخصوص در پمپ بنزینها بسیار بالاتر از حد استاندارد است که بسیار نگرانکننده و خطرناک است. همچنین ترکیبات دیگری مثل زایلین (Xylene) و تولوئن (Toluene)، که مشخص شده میزان زایلین هم بسیار بالاتر از میزان استاندارد بوده است. همزمان آلودگیهای دیگری هم در هوا داشتیم، موضوع گوگرد بسیار جدی بود. گازوییلی که توزیع میشد ۹۰۰۰PPM گوگرد داشت، گوگرد آلاینده بسیار خطرناکی است. بحث ذرات ۵.۲ ماکرون را هم داشتیم. در این میان، بحث ذرات دوده حاصل از دیزل و احتراق ناقص را داشتیم. همه این ترکیبات در بلندمدت غلظت خون، گرفتگی عروق، سکتههای قلبی و مغزی و سرطانها را بهوجود میآورند اما آنچه اثر آنی و سریع میتوانست داشته باشد و تهدید بود، بحث بنزن بود.
این از همان موقع برای ما محرز بود که میزان بنزن بالاتر از حد استاندارد است. اندازهگیریهای شرکت کنترل کیفیت هوا در آن زمان و اندازهگیریهای دانشگاههای مستقل همه این موضوع را تاکید میکرد. دولت یازدهم که تشکیل شد مستندات آلودگی هوا را از دانشگاههای مختلف جمعآوری کردیم و متوجه شدیم دانشگاهها چقدر روی این موضوع کار کردهاند. متوجه شدیم بسیاری از دانشگاههای مستقل به همان نتیجهای رسیده بودند که ما در شهرداری رسیده بودیم. برخی از این دانشگاهها روی کیفیت بنزین هم کار کرده بودند. کیفیت بنزین هم نتایجی که ما رسیده بودیم را تایید میکرد. متاسفانه در شرایطی سازمان را تحویل گرفته بودیم که ابتدا باید ساختار را سرپا میکردیم تا بعد میتوانستیم به وظایف و تکالیف معطل مانده رسیدگی کنیم. این موضوع کمی طول کشید تا ما سرپا شویم تا بتوانیم افراد را با تکالیف، قانون و مسئولیتها آشنا کنیم تا به این مسائل وفادار شوند. پس از آن اندازه گیریها و بررسیها را شروع کردیم. تمام اطلاعاتی که جمع کردیم نشاندهنده این مساله بود که بنزین پتروشیمی بسیار خطرناک است و به این نتیجه رسیدیم که اولین معضل و اولین مساله باید حذف بنزین تولیدی در پتروشیمیهای کشور باشد. خوشبختانه با وزارت نفت شروع کردیم، مهندس زنگنه وقتی مستندات را دیدند موضوع را پذیرفتند، سازمان طی مکاتباتی مستندات را ارایه کرد و با برنامهریزی که صورت گرفت بنزین تولیدی در پتروشیمیها از تمام شهرهای کشور حذف شد. معضل بزرگی را از پیشرو برداشتیم. حالا کار شروع شده روی اینکه بنزین استاندارد یورو۴ براساس توانی که پالایشگاههای کشور دارند، مرحله به مرحله در شهرهای مختلف، توزیع شود. این کار در تهران، اراک و کرج شروع شده است و براساس مصوبه دولت تا پایان آذر در تمام شهرهای بزرگ کشور، بنزین استاندارد خواهیم داشت اما این یک بخش کار است، برنامه کاهش آلودگی هوا که دولت مصوب کرده بخشهای متعددی دارد، حداقل ۱۵دستگاه درگیر این برنامه خواهند بود که مشارکت مردم هم در این برنامه بسیار مهم است.
گفتید که از سال ۸۸ تا ۸۹ این بررسیها انجام و نتایج آن مشخص شده بود. از سال ۸۹ تا سال ۹۲ که دولت یازدهم روی کار آمد، حدود ۳سال بنزین به قول شما سرطانزا یا بنزین سمی داخل باک خودروها ریخته شد. چه گروهی را در دولت قبل مسئول این میدانید که توجهی به سوختن این بنزین در باک خودروها نکرد و اجازه داد بنزین سمی در کشور توزیع شود؟
بارها شورای شهر این موضوع را اعلام کرد. کمیته محیطزیست و خود من. چندین نوبت راجع به این موضع مکاتبه کرده و گزارش تهیه کردیم. اول در حد تذکر و مکاتبه بود، بعد رسید به مصاحبه. بارها این موضوع را در اخبار اعلام کردیم. جلسات متعددی را کمیته محیطزیست شورای شهر گذاشت، به دولت تذکر داد که این شرایط، غیرقابل قبول است و شورای شهر این موضوع را نمیپذیرد ولی متاسفانه، دولت تکذیب میکرد. حتی در گزارشهایی که به دستگاههای دیگر دادند، این موضوع را تکذیب کردند و اطلاعات نادرستی را به دست نمایندگان مردم رساندند. به هر حال یک جریانی در دولت بوده که کاملا موضوع را انکار میکرد و اجازه نمیداد اخبار و اطلاعات درست به دست مسئولان برسد. حتی شاید اجازه نمیدادند به دست مقامات یکدرجه بالاتر برسد. نمیدانیم در چه ردهای از موضوع اطلاع داشتند و در چه ردهای اطلاع نداشتند ولی هرچه بوده سیاستی بوده که این موضوع را پنهان کنند.
موضوع دوم که اشاره کردید، بحث بحران آب است. در این خصوص ۲موضوع مطرح است، یکی بحث سفرههای آب زیرزمینی و یکی هم بحث خشک شدن تالابها. چندی پیش معاون محیطزیست طبیعی سازمان محیطزیست اعلام کرد که از ۶۰۰ سفره آب زیرزمینی کشور ۲۹۰ سفره وضعیتی بدتر از دریاچه ارومیه دارند اما به این موضوع توجه چندانی نمیشود. در حال حاضر وضع سفرههای آب زیرزمینی کشور به چه صورت است؟ در کدام مناطق بحران شدیدتر است؟
در حال حاضر یعنی در این فصل وضع تالابهای کشور، کمی بهتر است. در بهار وضع دریاچه ارومیه مقداری بهتر است و ۳۳درصد دریاچه ارومیه به عمق ۳۰سانتیمتر آبگیری شده، این موضوع هم فصلی است یعنی اگر دوباره دما بالا برود و بارندگی کم شود، این آب دوباره عقبنشینی خواهد کرد اما در هامون اتفاق بسیار خوبی افتاده، در هامون بارندگی بسیاری داشتیم، برهمین اساس وضع تالابهامون در مقایسه با سالهای گذشته بسیار بهتر است. بهبود وضع این تالاب حاصل تلاشهایی در داخل هم هست. راهآبهایی که بسته شده بود با همکاری وزارت کشور باز شد، مسیر ورود آب به کشور به غیر از هیرمند، مسیرهای دیگری هم بازگشایی شد. آخرین تصاویر از هامون نشاندهنده بازگشت حیات به هامون است. بخش عمدهای از این کار در کنار بارش، تلاشهایی بوده که دولت انجام داد و دیپلماسی بود که حقابه هامون گرفته شود. در مورد سفرهها؛ متاسفانه چندین سال برداشت بیرویه از سفرهها داشتیم. سفرههایی که همهجای دنیا میگویند آبهای زیرزمینی، ذخایر استراتژیک هستند و نباید ۸۵درصد مورد بهرهبرداری قرار بگیرند اگر فشار زیاد بود تا ۴۰درصد اجازه برداشت وجود دارد تا ۶۰درصد ذخایر باقی بماند. ما بیش از ۸۵درصد برداشت کردهایم. مخصوصا در سالهای اخیر که بسیاری از سفرههای ممنوعه را بازکردیم، آن هم بدون هیچ دلیلی.
در کدام مناطق وضع بحرانیتر است یعنی بیشتر برداشت شده؟
در همه مناطق ما این مشکل را داریم. در سفر شیراز، آقای ایمانی امام جمعه شیراز میگفت که ما ۳۰۰متر باید زمین را حفر کنیم تا به آب برسیم. در خراسان هم همین وضع حاکم است. خراسان بسیار شرایط سختی دارد. ما کاهش روانآبها را هم در این سالها داشتهایم، کاهش روانآب چندین دلیل دارد که یکی از آنها بحث گرم شدن زمین است، ایران ۵.۱ درجه گرم شده که این موضوع بر وضع روان آبها تاثیرگذار خواهد بود. سفرههای فلات مرکزی هم همین وضع را دارند که برای آنها باید برنامهریزی بسیار جدی انجام داد. مدیریت منابع آب، استفاده صحیح از این منابع، بازنگری در سیاستهای گذشته مخصوصا در بخش کشاورزی و حتی بحثهای سدسازی. برخی معتقدند ما به جای سدسازی که تبخیر بالایی دارد برگردیم به بحث آبخانداری یعنی روشهای سنتی نگهداری آب. در ایران همیشه بحث آبخانداری یا بحث قنوات در روشهای نگهداری مطرح بوده است، چون آب زیرزمین نگهداری میشده تبخیر کم میشده ولی ما به سمت روشهایی رفتیم که کارآیی چندانی ندارد و این مشکلات را به همراه داشته است. متاسفانه فشار عجیبی از طرف دو گروه برای توسعه سدسازی در کشور وجود داشته و دارد؛ یکی از طرف نمایندگان محلی که بسیار فشار میآوردند برای سدسازی و دیگری شرکتهای سدساز است که بدون توجه به تبعات، به خاطر منافعی که دارند بر این موضوع اصرار میکنند.
گفته میشود که تعداد تمام سدهای کشور، یعنی سدهای در حال بهرهبرداری در حال ساخت و در دست مطالعه، حدود ۱۲۰۰ سد میشود، ضرورت داشتن این میزان سد در کشور چیست؟
متاسفانه فشارهایی برای ساخت سدها در کشور وجود دارد، مثلا در حوزه ارومیه ساخت ۹۳ تا سد مطرح بوده که باید ساخت این سدها مورد ارزیابی زیستمحیطی قرار میگرفت. ۳۳ سد ارزیابی شد که در این ارزیابیها ساخت ۲۳ سد شد. سازمان هم با ساخت بسیاری از این سدها مخالف بوده اما فشارها کار خود را انجام دادند. فشار نمایندگان محلی از مهمترین عوامل پیشبرد سدسازی در کشور است.
گزارشهایی از برخاست نمک در محدوده دریاچه ارومیه شنیده شده و گفته میشود که زمینهای اطراف دریاچه در حال تبدیل شدن به شورهزار هستند. چنین گزارشهایی به سازمان رسیده؟
امیدواریم با این بارندگیهایی که شده و بازگشت آبی که انجام شده است، این اتفاق نیفتد و پیشگیری شود. تدابیری هم در کارگروه نجات دریاچه ارومیه در این خصوص پیشبینی شده که بهزودی این تدابیر آغاز خواهند شد و اجازه نخواهند داد این مساله پیش بیاید، البته در این فصل امکان ندارد، این اتفاق رخ بدهد. امیدواریم در تابستان و پاییز هم پیشگیری کنیم که چنین اتفاقی نیفتد.
واگذاری بهرهبرداری و نگهداری پردیسان به شهرداری به کجا رسید؟ خبرهایی شنیده شد مبنی بر امضای تفاهمنامهای بین سازمان محیطزیست و شهرداری درخصوص واگذاری بهرهبرداری و نگهداری از پردیسان.
پارک پردیسان به هیچ بخشی واگذار نخواهد شد. سند پارک پردیسان متعلق به سازمان محیطزیست است. بهرهبرداری آن هم متعلق به مردم شهر تهران خواهد بود ولی مشارکت شهرداری تهران برای اجرای طرح جامع پارک پردیسان بسیار ضروری است. با توجه به اینکه پارک پردیسان به مردم شهر تهران خدمات میدهد، فکر میکنیم نقش شهرداری در این بخش، منطقی و ضروری است. بر همین اساس، قطعا مشارکت خوبی را با شهرداری تهران برای اجرای طرح جامع پردیسان خواهیم داشت. در همین خصوص یک تفاهمنامهای را پیشبینی کردهایم که حتما امضا خواهد شد .