۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۹۸۷۰۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۱۴-۰۷-۱۳۹۲
کد ۲۹۸۷۰۶
انتشار: ۱۰:۵۰ - ۱۴-۰۷-۱۳۹۲

"بی اعتمادی" ؛ بستر گفت و گوی ایران - آمریکا

مازیار آقازاده
عصر ایران سخنان دیروز رهبر انقلاب درباره "عدم اعتماد جمهوری اسلامی ایران به آمریکا" ، واقعیتی انکار ناپذیر بود که بارها ایشان در سخنرانی ها و موضع گیری هایشان بر این نکته تاکید کرده اند.

واقعیت این است که  سخنان آیت الله خامنه ای حاکی از دیدگاهی کاملا واقعگرایانه به روابط بین الملل است . مثلی معروف وجود دارد که در روابط بین کشور ها ، دوستان و دشمنان دایمی وجود ندارد و این منافع کشورها است که دائمی اند و تعیین کننده دوستان و دشمنان.

همین مَثَل معروف خود حاکی از این واقعیت است که در روابط بین الملل اصل بر عدم اعتماد است. برای مثال کشورها از سده های گذشته تا کنون همواره خود را مجهز به ارتش و ادوات نظامی و جنگ افزار می کنند و بخش بزرگی از منابع اقتصادی خود را صرف تجهیز ارتش می کنند و گاه این منابع نظامی هیچ گاه به کار نمی آیند اما همین که دغدغه خاطر عدم امنیت ناشی از "عدم اعتماد" به دیگر کشورها را رفع می کنند برای کشورها اطمینان بخش است.
 و سوال اساسی این است که آیا دلیلی جز عدم اعتماد به همسایه ها و قدرت های دور و نزدیک در تجهیز ارتش برای دفاع از کشور وجود دارد؟ اگر دیدگاهی خوش بینانه و اعتماد در روابط بین الملل حاکم بود آیا نیازی به توسعه قابلیت های نظامی و ارتش و ادوات نظامی و سازوبرگ دفاعی و... می بود؟

به عبارت بهتر در دیدگاهی واقع گرایانه به روابط بین الملل، ساختار حاکم بر روابط بین کشورها، بدون قدرت فائقه مرکزی و به زبان آکادمیک "آنارشیک" است و این قدرت دولت ها و ملت ها است که تعیین کننده جایگاه آنها در ساختار نظام بین الملل است.

در چنین ساختاری که فاقد یک مرجع مرکزی مشروع برای تبعیت همه دولت – ملت ها است و نیز فاقد یک قانون جهانشمول و همه گیر (همچون قوانین داخلی) است، اعتماد دولت ها به یکدیگر کالایی نایاب است.

دولت ها بر مبنای منافع شان برای خود راهبردهای بلند مدت تعریف می کنند و برای رسیدن به این اهداف راهبردی ، قدم های گاهبردی(تاکتیکی) تعریف می کنند که گاه تضاد و اختلاف منافع ناشی از برخورد منافع آنها با یکدیگر است که در این صورت این اختلافات یا از طریق جنگ و یا از مسیر دیپلماسی و بده بستان رفع می شود.

با این تفاسیر، سخنان روز گذشته رهبر انقلاب تاکید بر یک اصل واقعی در ساختار نظام بین الملل است.

در عین حال رهبر انقلاب در سخنانشان بر این نکته مهم نیز تاکید کردند که ایشان از دولت روحانی و تحرکات دیپلماتیک دولت او به طور همه جانبه حمایت می کنند.

تاکید رهبر انقلاب بر دو نکته همزمان یعنی " عدم اعتماد به آمریکا" در کنار تاکید ایشان بر حمایت از رویکرد دیپلماتیک دولت یازدهم و اعتماد ایشان به دولت یازدهم، خود گویای دو واقعیت غیر قابل انکار است:

نخست اینکه رهبر انقلاب دیدگاهی کاملا واقع گرایانه نسبت به روابط بین الملل و ساختار آن دارند و بر نکته ای تاکید کردند که واقعیت روابط 35 سال گذشته ایران و آمریکا بوده است و آن مساله "عدم اعتماد " است.

دوم اینکه ایشان همزمان بر رویکرد دیپلماتیک نیز انگشت تایید نهادند و این نشان می دهد از نظر ایشان عدم اعتماد نمی تواند و نباید دلیلی بر جنگ و تخاصم شود.

آن طور که اشاره شد در صورت تزاحم منافع دولت ها دو راه جنگ و دیپلماسی فراروی کشورها است ، تاکید رهبر انقلاب بر حمایت ایشان از تحرکات دیپلماتیک دولت یازدهم نشان می دهد ایشان در عین عدم اعتماد به آمریکا ، در داخل به دولت مستقر و شخص رییس جمهور اعتماد کامل دارند.

در پایان باید بر این نکته تاکید کرد که ما به آمریکا اعتمادی نداریم و سابقه پر خصومتی از روابط را نیز در کارنامه خود داریم، اما در عین حال از موضع برابر و بر مبنای دستورکارهای مشخص با این کشور گفت و گو می کنیم و این دو مساله الزاما متناقض هم نیستند.

این همان کاری است که در تاریخ روابط بین الملل بعد از جنگ دوم جهانی بین قدرت های به شدت رقیب و متخاصم همچون آمریکا و شوروی، آمریکا و چین، کوبا و آمریکا و... و در اوج زمان جنگ سرد صورت گرفت و مثال چین نمونه ای گویا از رویکرد دیپلماسی در "اوج عدم اعتماد" است.

چینی ها در دهه 1970 در زمانی که هیچ اعتمادی به آمریکا نداشتند و خود را دشمن این کشور می دانستند و در حالی که هیچ گونه روابط دیپلماتیکی با واشنگتن نداشتند ، با آمریکا وارد گفت و گو شدند و شرایط کنونی چین و جایگاه این کشور در جهان خود گویای موفقیت این رویکرد دولت پکن در 40 سال پیش است.

چین امروز نه تنها ذیل قدرت آمریکا تعریف نمی شود بلکه از منظر اقتصادی تا اندکی بیش از یک دهه دیگر از آمریکا جلو خواهد زد (به لحاظ حجم تولید ناخالص داخلی) و در شورای امنیت نیز قدرتی برابر با آمریکا و دارای حق وتو است و از نظر بسیاری از تحلیلگران بین المللی از منظر پارامترهای های قدرت ، مهم ترین رقیب بین المللی آمریکا محسوب می شود.

بنابراین نه امروز کسی چین را دست نشانده آمریکا می داند و نه سیاست گفت و گوی این کشور با آمریکا در دهه 1970 سبب شد تا چینی ها از منافع خود دست بردارند و این روند طبیعتاً اگر برای چینی ها بیشتر از آمریکا منافع در برنداشته باشد، کمتر هم نداشته است. فقط برای یک نمونه کافی است به این مساله اشاره شود که امروز بازار داخلی آمریکا در تسخیر کالاهای چینی است و دولت پکن بزرگ ترین طلبکار دولت آمریکا است و بخش اعظمی (صدها میلیارد دلار) از اوراق قرضه دولتی آمریکا را چینی ها خریده اند.

در جمع بندی موضوع باید به این مساله اشاره کرد که با فرض عدم اعتماد به آمریکا دو راه پیش روی کشور وجود دارد :

1- چون به آمریکا اعتماد نداریم با این کشور وارد هیچ گونه مذاکره و گفت و گو و فرایند دیپلماسی نشویم و راه های محتمل خروج از وضع فعلی را نیازماییم.

2- برای تحول در شرایط بین المللی کشور و پایان دادن به برخی مشکلات داخلی و تامین منافع ملی از موضعی برابر و با حفظ اصول "حکمت ، عزت و مصلحت" با آمریکا وارد گفت وگو و بده بستان دیپلماتیک شویم و هر گاه احساس کردیم این کشور در حال تحمیل اراده خود بر ما است، زیر بار تحمیل نرویم.

به نظر می رسد با سخنان دیروز رهبری، و تاکید ایشان بر تحرکات دیپلماتیک دولت در عین عدم اعتماد به آمریکا ، جمهوری اسلامی ایران با اجماع داخلی در حال آزمودن راه دوم است.
 

ارسال به دوستان