روزنامه اعتماد در گفت و گویی با صادق زیباکلام نوشت:
*امروز هرچقدر طرفداران دشمنی با امریکا بخواهند جلوی رابطه را بگیرند نمیتوانند. این مساله مانند دیواری است که نم زده است. هر چقدر هم جلو آن را با گچ و سیمان بگیرند باز نمیتوانند محوش کنند. دیگر مرگ بر امریکا گفتن و آتش زدن پرچم امریکا توسط بخشهای عظیمی از تحصیلکردگان و نخبگان کشور دیگر ارزش نیست.
*کار برای اصولگرایان تندرو بسیار سخت شده است. آنها دیگر امروز نمیتوانند جامعه را مجاب کنند که باید با امریکا دشمنی کرد.
*انتقاد از روحانی به دلیل مذاکره 15 دقیقهیی با امریکا این است که چرا در طول مدت سفر به امریکا با اوباما دیدار نداشت و به یک تماس 15 دقیقهیی اکتفا شد. کافی است در شبکههای اجتماعی گشتی بزنید تا ببینید عمده انتقادات از آقای روحانی حول همین موضوع است. مردم به ایشان میگویند چرا مستقیم حرف نزدید و تنها به تلفن بسنده کردید. البته 15 دقیقه مکالمه نشان میدهد موضوع فقط خوش و بش کردن نبوده است. فضای مکالمه جمعه شب این نبوده که اوباما به روحانی بگوید خیلی خوش آمدید و روحانی هم در پاسخ از میزبانی او تشکر کند. مگر تعارفات رسمی و دیپلماتیک چقدر طول میکشد؟ مشخص است که زمینه برای صحبت کردن وجود داشته است.
*گروههای طرفدار شکلگیری رابطه ایران و امریکا نباید سر به سر اصولگرایان بگذارند. ما نباید مخالفان را تحریک کنیم. بگذاریم هرچه میخواهند بگویند. اصلا همه قبول کنیم که اوباما به پای روحانی افتاد تا تماس بگیرد. اینها مهم نیست. باید اجازه دهیم آنها روایت خودشان را بگویند و با آن احساس غرور کنند. آنها اگر غرور و احساساتشان تحریک شود چوب لای چرخ روحانی میگذارند. تنها مسالهیی که باید با آنها طرح کنیم این است که علت دشمنی با امریکا چیست؟ بخواهیم که پاسخ این پرسش را بدهند. مطمئن باشید هر چه بگویند برایش جواب هست.
*ما در 34 سال گذشته از تمامی تریبونهای رسمی اسراییل را تهدید به نابودی کردهایم. فرض کنید عربستان سعودی همین حرفهایی که ما علیه اسراییل زدهایم را علیه ما بزند. بعد از مدتی متوجه شویم این کشور در پی دستیابی به فناوری هستهیی است. آیا ما احساس خطر نمیکنیم؟ در این حوزه ما تنها گفتهایم که نمیخواهیم به سمت سلاح هستهیی برویم. باید اعتماد دنیا را نسبت به برنامه هستهیی خود جلب کنیم و به همه ثابت کنیم تنها به دنبال صلح هستیم.
*یکی از ستونهای انقلاب اسلامی از دید اصولگرایان در حال خدشهدار شدن است. در واقع هنوز ما به جایی نرسیدهایم که از نظر فکری این تابو شکسته شده باشد. اما همینجا باید بگویم که من هیچ تردیدی ندارم و مثل روز برای من روشن است که روزی در نهایت این تابو از سوی شماری از نخبگان فکری و سیاسی ما شکسته خواهد شد. ضمن اینکه فشارهایی که از ناحیه تحریمها در حال انباشته شدن است، میتواند در نهایت ما را به سمت تنشزدایی و زدودن خصومتها با امریکا سوق دهد.
* گام بعدی در رابطه ایران و امریکا به رفتار دو طرف در قبال هم بر نمیگردد. قدم بعدی از مذاکرات اکتبر ژنو میگذرد. اگر بتوانیم در این مذاکرات بن بست 8 ساله پرونده هستهیی با 1+5 را باز کنیم مطمئن باشید رابطه با امریکا نیز روی ریل تنش زدایی میافتد. هر گونه تنش زدایی با امریکا مستلزم توفیق یافتن در پرونده هستهیی است. ما اگر با 1+5 به توافق برسیم و پرونده هستهیی را ببندیم، گردنه سخت را رد کردهایم و به سراشیبی میرسیم. فضای امروز کشور مانند سال 58 نیست.