چه در روزهای بحرانی جنگ و عملیاتهای مختلف و یا حتی دو دهه آخر زندگی اش که بی تکلف در کارگاه قالبسازی "به دست اهک تفته کردن خمیر" را بر پای نهادن به اصول اخلاقی اش ترجیح داده بود . همواره و همواره در حال جذب دیگران بود. داود با نهج البلاغه مولا(ع) زندگی می کرد" دل های مردم گریزان است، به کسی روی می آورند که خوش رویی کند حکمت پنجاه " واخلاصش هرگز مانع از تبیین عقائدش برای دیگران بدون روی خوش و حسن خلق نشد.
میثم کریمی پسر ارشد سردار سرافزار شهید حاج داوود کریمی در یادداشتی سالگرد شهادت پدرش را گرامی داشت.
متن یادداشت چنین است:
پنجشنبه چهاردهم شهریور ماه،در قطعه 29 بهشت زهرا س مراسم نهمین سالگرد شهید داود کریمی برگزار شدو مثل هرسال تنوع سلیقه ها و جریانهای فکری مختلف که بر سر مزارش و برای بزرگداشتش حاضر شدند،چشمگیر و در خور توجه بود . جالبتر برای من حضور نسل چهارمی ها در مراسم مردی بودکه نه دیده بودندش و نه حتی- متاسفانه- با توجه به منابع بسیار اندک مکتوب- به زعم من- نباید درک درستی از اصول فکری و سجایای اخلاقی این بزرگوار داشته باشند! اما همه بودند.
همه نزدیکان و دوستان داود شهادت می دهند که زندگی و مرگ داود بر پایه شعایر و معارف دینی بود و بس ، اما چگونه است مردی با این درجه از استغنا از خلق خدا و اصول گرایی در زندگی وافکارش ، گرایش های فکری نسل های مختلف را بخود جذب نموده و همچنان می نماید؟
تعبیر داود از اسلام و ایمان رحمت بود و حسن خلق ،گفتار رسول خدا را سرلوحه زندگی اش قرار داد " مؤمناني از ايمان كاملتر برخوردارند كه اخلاق بهتري داشته باشند. " و این گونه بود که چه در روزهای بحرانی جنگ و عملیاتهای مختلف و یا حتی دو دهه آخر زندگی اش که بی تکلف در کارگاه قالبسازی "به دست اهک تفته کردن خمیر" را بر پای نهادن به اصول اخلاقی اش ترجیح داده بود . همواره و همواره در حال جذب دیگران بود.
داود با نهج البلاغه مولا(ع) زندگی می کرد" دل های مردم گریزان است، به کسی روی می آورند که خوش رویی کند حکمت پنجاه " واخلاصش هرگز مانع از تبیین عقائدش برای دیگران بدون روی خوش و حسن خلق نشد.
و این شاید بزرگ ترین گمشده روزگار ماست در جامعه ای که بد اخلاقی های سیاسی اجتماعی فرهنگی و . . . هر روز بر طبل بد آهنگ نا امیدی پر خروش تر از از قبل میکوبد، داود ها گوهر نایابی می شوند که افکار و عقاید مختلف را فارغ از سن و سالشان بدور از دین و مسلک شان بدور وی گرد می آورند.
داود برای همه ی سیاست مداران و حاکمان جامعه نشانه کوچکی بود از دریای رحمت دین ،که با اندکی تدبیر و حسن خلق در کردار و گفتارها چه نیکو می توان به تعبیر زیبای "امت واحده" رسید و "کثرت" را به "وحدت" تبدیل کرد.
روزی که بازجوی دوران بازداشتش در دهه هفتاد به بیمارستان تهران آمدو قبل از سفر به خانه ی خدا از وی به سبب ظلم هاو ناروا ها که روا داشته حلالیت طلبید و داود بدون هیچ چشم داشتی با رضایت خاطر وی را روانه این سفر معنوی کرد با چشم دل دیدم که داود سراسر محبت بود و گذشت
از امام محمدباقر (عليهالسلام) روايت شده كه فرمودند : "مگر دين خدا جز محبت است؟"داود محبت بود برای همه آنهایی که دوستش داشتند و یا حتی به سبب تضاد منافعشان باوی دشمن بودند .