عصر ایران؛ هومان دوراندیش - هرمیداس باوند به جدّ معتقد است محمدجواد ظریف در شرایط کنونی بهترین گزینه برای وزرات امور خارجه است و رای عدم اعتماد مجلس به ظریف، معنایی جز تضعیف موقعیت و اعتبار بین المللی حسن روحانی ندارد.
متن زیر گفتگوی عصر ایران با هرمیداس باوند درباره ظرائف حضور ظریف در کابینه حسن روحانی است. ***
* در میان وزرای پیشنهادی حسن روحانی به مجلس، محمدجواد ظرف جزو چهرههاییست که مورد تهاجم برخی جریان های سیاسی قرار گرفته است. به نظر شما، ظریف تا چه حد شانس وزارت دارد؟در شرایطی که مملکت ما در تنگنا و گرفتاری است و آقای روحانی هم در جریان تبلیغات انتخاباتی بر تنشزدایی و گفتگوی سازنده برای حل معضلات و مشکلات کشور تاکید کردند، آقای ظریف به دلیل تجارب فراوانی که در حوزه سیاست خارجی دارد، تجربهای نزدیک به 25 سال که 5 سال آن به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل سپری شده است و نیز به دلیل حضور موثرش در مذاکرات هستهای در دوران مدیریت این مذاکرات از سوی آقای روحانی و نیز به دلیل دانش شخصیاش، باید وزیر خارجه ایران شود؛ چرا که وزارت ظریف، در واقع ارسال سیگنال مثبتی به کشورهای غربی است دال بر پرهیز دولت ایران از تنشزدایی و روی آوردنش به مذاکرات سازنده.
بنابراین اگر نمایندگان به آقای ظریف رای اعتماد ندهند، در واقع نشان دادهاند که در جهت مصالح ممکلت فکر نمیکنند بلکه در راستای منافع جناحی خودشان اقدام میکنند. مساله مهم در شرایط فعلی، برونرفت از مشکلات کنونی ممکلت است.
اگر اصولگرایان به منافع حیاتی ممکلتشان بیاعتنا باشند و موضعی اتخاذ کنند که فرصت نسبی بوجود آمده فعلی منتفی شود و یا لطمه بخورد، اقدام اصولیایی انجام ندادهاند بلکه فقط به ممکلتشان لطمه زدهاند.
* رای عدم اعتماد به محمدجواد ظریف، آیا مخالفت با مهمترین شعار روحانی در مبارزات انتخاباتیاش نیست؟ دقیقاً. آقای روحانی وزرایی نزدیک به اصولگرایان را در کابینهاش آورده است که موازنهای بین خواست خودش و وحامیان اصلیاش با خواست اصولگرایان ایجاد شود. اگر قرار باشد به ظریف رای اعتماد ندهند و این موازنه به هم بخورد، سوالهایی زیادی درباره کابینه روحانی پیش میآید. اما فراتر از این، اگر قرار باشد روحانی با اقتدار و اعتبار بالا با غربیها مذاکره کند، نمایندگان مجلس نباید گزینه پیشنهادی او برای وزارت امور خارجه را رد کنند؛ گزینهای که برای غربیها شناخته شده است.
اگر به گزینه اصلی روحانی برای وزارت امور خارجه رای اعتماد داده نشود، غربیها دیگر بهای چندانی به دولت روحانی نمیدهند زیرا آنها با دیدن این وضعیت به این نتیجه میرسند که روحانی تصمیمگیرنده مهمی در سیاست خارجی کشور نیست و نقش مجلس اصولگرا در سیاست خارجی بیشتر از شخص رئیس جمهور است.
در این صورت، روحانی نمیتواند به عنوان یک رئیس جمهور مقتدر وارد عرصه گفتگو با جهان غرب شود؛ چون غربیها از ابتدا متوجه میشوند زیر پای روحانی خالی است.
تصمیمگیریهای جناحی، فقط به کار متضررشدن جامعه میآید و بس. به نظر من، حتی اگر زندانیهای سیاسی هم آزاد شوند، دولت روحانی با دست پر و با اقتدار بر سر میز مذاکره با غربیها میرود. جناحی فکرکردن نمایندگان اصولگرای مجلس، منجر به بیرنگ شدن همه علائم امیدوارکننده نسبیِ دو ماه اخیر می شود.
* روزنامه کیهان مدعی شده است که برخی از وزرای روحانی از سوی "اصحاب فتنه" به او تحمیل شدهاند و مجلس با رای ندادن به این گزینهها، در واقع به روحانیِ گرفتار رودربایستی کمک کرده است. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟اگر قرار باشد با واژههای اختراعی گزینههای پیشنهادی حسن روحانی برای وزارت را کنار بگذارند، هر گزینهای را میتوان با جعل یک واژه نامربوط کنار گذاشت.
کسانی که با وزرای پیشنهادی آقای روحانی مخالفند، از آغاز با ریاست جمهوری خود او هم مخالف بودند. حالا چون روحانی با رای مردم رئیس جمهور شده و اینها در برابر عمل انجام شده قرار گرفتهاند، سعی میکنند از پیرامون حمله کرده و رئیس جمهور را خلع سلاح کنند. فشار اصحاب فتنه چه معنایی دارد؟!
ضمناً مگر حسین شریعتمداری نقش تعیینکننده اساسی در ممکلت دارد که ما بگوییم حرف او حجت است و چون او چنین حرفی زده است، پس همه باید در برابر او سر تعظیم فرود آورند و از او تبعیت کنند؟
حسین شریعتمداری از همان ابتدای انتخاب روحانی به ریاست جمهوری، حتی قبل از مشخص شدن نام وزرای مد نظر روحانی، شروع کرد به شاخ و شانه کشیدن. شریعتمداری اصلاً با اساس ریاست جمهوری روحانی مخالف بود ولی الان که روحانی رئیس جمهور شده است، سعی میکند با تکرار واژههای فتنه و ...، دیگران را مرعوب کند.
چنین واژههایی وقتی که دائماً تکرار شود، به تدریج در ذهن مردم جا میافتد و چنان میشود که مبنایی منطقی دارند. اصل اتهام فتنهانگیزی هاشمی و خاتمی، موضوعی قابل بحث است. چهار سال قبل انتخاباتی در جامعه برگزار شد و خیلیها به روند و نتیجه انتخابات اعتراض داشتند. این بار هم مردم در آخرین لحظات، چون برای مملکتشان احساس خطر کرده بودند، به پای صندوقهای رای آمدند و به آقای روحانی رای دادند. موضعگیری کیهان و امثال کیهان که نمیتواند در این مملکت حجت باشد.
* حالا فرض کنیم آقای ظریف وزیر خارجه شد. به نظر شما، تواناییهای او برای گشایش در روابط خارجی ایران چیست؟آقای ظریف در آمریکا تحصیل کرده و علاوه بر این، حدود پنج شش سال هم نماینده ایران در سازمان ملل بوده و در مذاکرات هستهای هم قبلاً حضور داشته است. از آنجایی که حل مساله هستهای و تحریمهای ناشی از فعالیت هسته ایران، به عنوان اولویت دولت روحانی اعلام شده است، اشخاصی باید درمذاکرات حاضر باشند که زبان و منطق یکدیگر را بفهمند و با مدالیته طرف مقابل هم آشنایی داشته باشند.
اگر قرار باشد تخصص و شایستگی را کنار بگذارند و به بهانه تعهد، یک عنصرشعارزده را مسئول مذاکرات کنند، این چه دستاوردی برای ایران خواهد داشت؟ این شعارها، اتفاقاً به سود طرف مقابل است چرا که حل مساله دچار تاخیر میشود و تحریمهای سنگینتر با مشروعیت بین المللی بیشتر علیه ایران اعمال میشود. شعارهای بیحاصل، در واقع در خدمت مشروعیتیابی بین المللی تحریمهای وضع شده غربیهاست.
کسی که این شعارها را در جریان مذاکرات سر میدهد، متوجه پیامدهای عملکردش نیست. او فکر میکند انقلابی حرف میزند و شعار دندانشکن میدهد. خودش هم کیف میکند! ولی شخصی که جهانبینی دارد و نظم و نسق بین المللی را میشناسد، با هدف رسیدن به تفاهم بلکه توافق به پای میز مذاکره میرود. الان تحریمهای جدیدی از سوی مجلس نمایندگان آمریکا علیه ایران وضع شده است.
اگر مذاکرات ایران با 1+5 روند و نتایج مثبتی داشته باشد، سنای آمریکا تحریمهای مجلس نمایندگان این کشور را تصویب نمیکند و رئیس جمهور آمریکا هم دستش باز میشود و تحریمهای جدید را امضا نمیکند. ولی اگر قرار باشد در همین بدو امر به غربیها حالی کنیم که رئیس جمهور کشور نقشی در حل و فصل مشکل هستهای ایران ندارد و اصلاً در سیاست خارجی کشور محلی از اعراب ندارند، بدیهیست که آنها هم با خیال راحت به سمت تشدید تحریمها حرکت میکنند.
* رهبری در سخنرانی آغاز سال گفتند من با مذاکره با آمریکا مخالفتی ندارم ولی به این مذاکرات خوشبین هم نیستم. به نظر شما، رهبری به حسن روحانی اجازه مذاکره مستقیم با آمریکاییها بر سر مشکلات ایران و آمریکا را میدهند؟الان پای منافع حیاتی ممکلت در میان است. رهبری هم به این موضوع واقف اند و به همین دلیل قبل از انتخابات گفتند حتی کسانی که با نظام اسلامی موافق نیستند، از باب علاقه به کشور، در انتخابات شرکت کنند. نویدهایی داده شد که بسیاری از مرددین در انتخابات شرکت کردند. در چنین فضایی آنچه که اولویت دارد، منافع حیاتی مملکت است.
* حالا فکر میکنید در این چهار سال آتی، بین ایران و آمریکا مذاکره مستقیم درمیگیرد یا اینکه باز هم قصه دولت خاتمی تکرار می شود؟
فضا و شرایط امروز متفاوت از فضای دوران خاتمی است. ایران امروز با مشکلات حادتری مواجه است که مهم ترینش تحریمهای سنگین خارجی است. در دوران خاتمی، اروپا هیچ وقت با تحریمهای یکجانبه مضاعف مواجه نبود. حتی وقتی آمریکا چنین تصمیمی گرفت، اتحادیه اروپا اعلام کرد این کار خلاف مقررات سازمان تجارت جهانی و خلاف حقوق بین الملل است.
وقتی شرکت کوناکو از آمریکا پارس جنوبی را ترک کرد، توتال فرانسه به جای او آمد. ولی الان اتحادیه اروپا و کانادا و نیوزیلند و ژاپن هم مثل آمریکا، همگی تحریمهای مضاعف یکجانبه را در پیش گرفتهاند. حتی چین و روسیه هم که میگفتند ما تحریمهای شورای امنیت را میپذیریم ولی به تحریمهای یکجانبه مضاعف پایبند نیستیم، آنها هم خلف وعده کردند و چنانکه میبینید، الان دیگر به ما ارز نمیدهند بلکه برنج میدهند. بنابراین شرایط امروز با شرایط دوران خاتمی تفاوت اساسی کرده است.
* ممکن است اصولگرایان مجلس با این استدلال که یک چهره دستراستیتر باید با آمریکا و اروپا مذاکره کند، به ظریف رای ندهند؟
اگر چنین کاری کنند به اعتبار رئیس جمهور کشورمان لطمه زدهاند و زمینه تحقق اظهارات دستراستیهای آمریکا و نتانیاهو را فراهم کردهاند.
* منظور من این بود که ممکن است نمایندگان مجلس با مفروض گرفتن تحقق مذاکره ایران و آمریکا به ظریف رای ندهند و کس دیگری را وزیر خارجه کشور کنند؟
چنین کاری از همین بدو امر، به روند مذاکرات و نتیجهبخش بوده آن لطمه میزند. پیشبینی من این است که رای عدم اعتماد به آقای ظریف واکنش منفی بین المللی خواهد داشت. مملکتی که در پی پیش بردن منافع خودش باشد، وارد این بازیهای داخلی کماهمیت نمیشود.
* اگر ظریف رای اعتماد نگیرد، چه کسی میتواند گزینه مناسب برای وزارت امور خارجه باشد؟
اگر ظریف رد شود، آقای روحانی لطمه جدی میبیند. بعدش دیگر خیلی مهم نیست چه کسی وزیر خارجه شود. رای عدم اعتماد به ظریف، لطمهای جدی به اعتبار حسن روحانی در جهان میزند.
آقای روحانی نوید تنش زدایی و عقلانیت در سیاست خارجی را داده است. بنابراین حق دارد وزیری توانمند برای اجرای سیاستهایش انتخاب کند. رای ندادن به محمدجواد ظریف، به سود تندروهای دست راستی آمریکا و همچنین دولت اسرائیل است که مدعی هستند روحانی هیچ فرقی با احمدینژاد ندارد.
اگر قرار است یک اصولگرا وزیر خارجه شود که فقط شعار بدهد و این فرصت اندکِ پدیدآمده برای جامعه ایران را به هدر بدهد، اوضاع برای کشور ما بسیار نگرانکننده خواهد شد. به نظر من، با توجه به شناختی که از آقای ظریف و دیگران دارم، محمدجواد ظریف در شرایط موجود بهترین گزینه برای وزارت خارجه دولت روحانی است.