مصطفی فقیهی در انتخاب نوشت:
اول: بار دیگر، ملت کار را تمام
کرد و دوم خردادی حماسی و به مراتب حساس تر آفرید. موج حیرت انگیز حمایت از
آیت الله هاشمی، گرچه با ردصلاحیت او به یاس و نومیدی مبدل شد، اما این
بار با عقلانیت ، تدبیر و آینده نگری فروننشست، دست به زانو گرفت و برخاست،
گردن فراز کرد و سینه ستبر، موج روی موج آفرید تا شد آنچه شد.
بسیاری
از ناظران سیاسی از میل سرکش و توفنده مردم برای شکستن حصار هتک و
تندخویی، غافل شدند و ناامیدانه تصور کردند این امواج خرد و واقع بینی، آخر
شب پنجشنبه، به ته خط رسیده و هر کسی تصمیم قطعی خود را گرفته است! در
خوشبینانه ترین حالت، حامیان اعتدال و مخالفان خشم و خشونت و خروش، به دور
دوم امید بسته بودند، اما ظاهراً تلاش های حقیقتاً خودجوش ، شگفت انگیز و
بخردانه ی مردمی چنان بود که آراء رقیب اصلی روحانی (قالیباف) را هم به سبد
خویش آورد.
پیروزی شگفت انگیز دکتر حسن روحانی و موج بی سابقه
ی حمایت از او که لحظه به لحظه افزون و افزون تر شد و رقبای نسبتاً سرسخت
خود را کنار زد، حاصل عقلانیت و تدبیر و دلسوزی همه منتقدین و سران با
تدبیر و جسورش ، اطلاع رسانی هماهنگ و صحیح و خودجوش رسانه ها و البته
هوشمندی و وقت شناسی ملت بود که حماسه دینی ـ ملی 24 خرداد را جاویدان و
تاریخی کرد.
دوم: این
پیروزی شیرین، به یک اندازه متعلق به همه ی جریان های منتقد اوضاع و شرایط
چند ساله ی اخیر کشور است. هم از آن اصولگرایان است و هم برای اصلاح طلبان.
اصولگرایانی که طی 8 سال اخیر، روز به روز تیغ کند انتقادات خود را تیزتر
کرده و در غیاب و گوشه گیری اصلاح طلبان، در قامت جدی ترین منتقدان میدان
حاضر شدند و الحق جز با پایمردی های "هاشمی" ها و شهامت و حق طلبی "مطهری" ها
و ...، این پیروزی رقم نمی خورد.
از سوی دیگر، اصلاح طلبان نیز با برنامه
ریزی ، دلسوزی و حذف خودمحوری ها و گریز از نابخردی ها با جسارت حجت
الاسلام سید محمد خاتمی، از خودگذشتگی دکتر عارف و پشتیبانی و فداکاری تمام
عیار آیت الله هاشمی و حمایت های حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن خمینی و
جناب آقای ناطق نوری، موجی ساختند به بلندای حماسه ی سیاسی - تاریخی 24
خرداد.
جبهه ی 24 خرداد - مانند رییس جمهور منتخب جناب آقای روحانی -
هم اصلاح طلب است و هم اصولگرا . دقیق تر می توان چنین تعبیر کرد که این
جریان نوین سیاسی، باریکه راهیست میانه اصلاح طلبی و اصولگرایی و نهریست
روان و اعتدال رو که از هر دو جبهه ی مهم انقلاب اسلامی بهره می برد. هر
دو را به یک اندازه در خود دارد. هم "اصول" را اساس انقلاب و چراغ راه می
داند و هم "اصلاح" را تنها راه زنده ماندن و گریز از مرداب سکون .
این روش و
منش اعتدالی و میانه روانه که معطوف به حفظ امنیت و منافع ملی و عمومی و
قانون اساسی است، باید در شرایط کنونی، چونان خونی در رگ و پی جناحهای
فعال سیاسی بدود.
جبهه 24 خرداد، به لحاظ برخوردار بودن از تکثر
نامتجانس، این ظرفیت را یافته تا کسان بسیاری از اصلاح طلبان، منتقدین،
معتدلین و اصولگرایان را زیر چتر جبهه خود آورد، این فرصتیست مغتنم که باید
عقلای این جریان از هم اینک، به فکرش باشند.
و البته این نکته نیز
گفتنیست که این انتخابات بار دیگر نشان داد که تقسیم بندی گرایش های سیاسی
کشور به دو جریان «اصولگرا» و «اصلاح طلب» حاوی اشکالات جدیست، چرا که این
دو متغیر، توان توصیف سلایق کشور را نداشته و دست کم در جبهه اصولگرایان
زیر شاخه های قابل توجهی وجود دارد.
سوم. نگارنده
معتقد است مردم بیش از آنکه «اعتدال» ، «تدبیر» و «حل مشکلات معیشتی» و
امثالهم را برگزیده باشند، به ناراحتی های خود رای دادند! عملکرد تنش زا ،
جنجال آفرین و خودستای دولت نهم و دهم، قبح بسیاری از بی اخلاقی ها و کج
خلقی ها و قانون گریزی ها را در جامعه بشکست و این خصائص و خصائل ناشایست
را به شیرین زبانی های رایج - آنهم در مقابل دوربین های تلویزیونی - مبدل
کرد . این روش و منش البته چندان که پیش بینی می شد ، مجال تدائم نیافت و
چنان شد که مردم کاندیدایی را که بیشترین افتراق را با دولتمردان امروز
داشت، به "رییس جمهور منتخب" برگزید.
در واقع می توان گفت که رای
به روحانی، گرچه "آری" به "اعتدال" مردم خسته از "افراط" است، اما یک "نه"
جانانه و محکم به احمدی نژاد و جریان او نیز است که پایه های اخلاقی در
دوران او، بسیار سست تر از پیشین شد.گوآنکه بقیه ی نامزدها هم نماد مخالفت با احمدی نژاد بودند و آرای آنان را نیز باید سبد "نه" ملت به احمدی نژآد دانست. (به جز آرای جناب جلیلی که به نظرم، آرای حقیقی آقای احمدی نژاد به شمار می رود)
چهارم.
اکنون در آستانه فاز نوینی از پروسه اعتدال و اصلاحات، عاجلترین اقدام،
تهیه برنامهها و تنظیم قوانین کارآمد برای اصلیترین هدف تعیین شده، یعنی
مقابله با تهدیدات بین المللی و حل مشکل تحریم ها، فقردایی ، مقابله با
فساد و مبارزه با تبعیض و باز کردن گرههای معیشتی و ناهنجاریهای
اخلاقی..، تا بر پایه آنها در ضمن نهادینه کردن کنشهای اصلاحی، آحاد ملت
به خواستههای برحق خود رسیده و برای ادامه ترمیمهای اقتصادی و رهایی
بخشهای مختلف تولیدی، کشاورزی، تجاری و ... امیدهای واقعی شکل گرفته و
مشارکت مردمی با نهادهای سیاسی و مسئولان کشور، عینیت یابند.
بدون
شک امروزه با توجه به تجربیات سالهای گذشته بر تک تک مردم و افراد دلسوز و
آگاه گرایشهای سیاسی بیش از پیش روشن شده است که دعواهای سیاسی نه تنها
تأمین کننده منافع ملی و ایجاد روحیه باور در مردم برای انجام اصلاحات
نیست، بلکه این گونه عملکردها و مطالبات ساختگی سیاسی میتواند بر روند
اصلاحات تأثیرات منفی گذاشته و ملت را از همیاری مقامات اجرایی و رسیدن به
شاخصهای توسعه یافتگی و ترمیم عرصههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی،
ناامید سازد.
ضمن آنکه شایسته است جناب آقای روحانی که دولت خود را
ادامه ی دولت آیت الله هاشمی و حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی می
داند، با بررسی کاستی ها و سستی ها و هم نقاط قوت دولت های مورد اشاره، از
نقص و ضعف آنان درس گرفته و قوت ها را تقویت کند. باشد که با تجربه اندوزی
از عملکردها و وقایع گذشته، این بار با سلامت و تدبیر و خردمندی پروژه ملی
اصلاحات را به سرمنزل مقاصد انسان دوستانه و توسعه طلبانه خود رسانده و
شاهد اقتدار جمهوری اسلامی ایران در نظام متحول جهانی و رفاه مالی و حفظ
کرامت انسانی تمامی شهروندان باشیم.
پنجم. 24 خرداد روزیست که به
عنوان نقطه ی عطف و حماسه ای ماندگار در تاریخ انقلاب ثبت خواهد شد. خرداد پرحادثه سال 1392، امید به فرداها را
در دل ملتی زنده کرد و عصاره آرزوهایش را در سبد آن نهاد. مبارک باد؛ هم
بر مردم ایران که پدید آورندگان حقیقی آن هستند، هم شهیدان که صادقترین و
ارجمندترین گوهرهای انقلاب بودند و نیز بر امام و پیشوای بزرگ و فقید آن و
هم رهبر معظم انقلاب که سلسله جنبان این حماسه تاریخی بودند و تداوم دهنده
آن هستند.
خجسته باد این روز...