باشگاه خبرنگاران: هر زمان که دست به معامله میزنید باید شش دانگ حواستان جمع باشد که کلاه سرتان نرود؛ اما گاهی حتی برای کسانی که حواسشان را جمع میکنند، اتفاق میافتد که طرف دیگر معامله فریبشان میدهد؛ قانونگذار برای چنین مواقعی راهکارهایی پیش پای فریبخوردگان گذاشته است که آب رفته را به جوی برگرداند. اگر دوست دارید با این راهکارها آشنا شوید این گزارش روزنامه حمایت را تا انتها بخوانید.
«تدلیس» در لغت به معناى فريب دادن و نشان دادن چيزى برخلاف واقع است. این واژه از آن دسته کلمات حقوقی است که با وجود ظاهر دیریابش مفهومی ساده دارد و یکی راههای نجات برای کسانی که در معامله سرشان کلاه رفته است، پناه بردن به قواعدی است که قانونگذار در قالب خیار تدلیس برای حمایت از شهروندان پیشبینی کرده است.
تدلیس برادر فریبکاری استوقتی یکی از طرفهای معامله، کاری کند که طرف دیگر معامله را فریب بدهد؛ یعنی بر اثر نیرنگبازی طرف معامله، حقيقت امر پوشیده و وارونه نمایش داده شود؛ شرایط استفاده از خیار تدلیس فراهم میشود. یادتان باشد برای این که ادعای معامله بر مبنای فریبکاری و امکان استفاده از خیار تدلیس محقق شود باید چند شرط وجود داشته باشد.
شرط اول این است که عملياتي صورت گیرد؛ البته این تصور در شما ایجاد نشود که حتماً باید طرف مقابل کار فوقالعادهای کند تا شرط صورت گرفتن عملیات بهوجود آید؛ عملیات ممكن است گفتار باشد.
مثلاً فروشنده بگوید دارویی که من میفروشم همه دردهای شما را از بین خواهد برد یا براي فروش كاردهاي ميوهخوري بگويد كه آنها زنگ نميزنند و سياه نميشوند، در حالی که كاردها زنگ ميزنند و سياه ميشوند. همچنین امکان دارد طرف معامله شما را با اجرای کاری فریب دهد؛ مثل اینکه مالك زمین براي آنكه نشان دهد قنات آب فراوانی دارد، قبل از ظهر جلوي آب چند حلقه چاه رابگيرد تا آب جمع شود و در موقع مشاهده مشتري آب را باز کند.
همچنین ممکن است با کارهایی نقایصی که در کالا وجود دارد، پنهان شود؛ مثلاً خانهاي را كه با خشت ساخته شده است طوری دست کاری کنند که مشتری حین خرید باور کند که بناي خانه آجري است و با اين عمل نقصي كه در ساختمان خشتی است از نظر مشتري پنهان بماند.
شرط دوم این است که کارهایی که طرف معامله یا فروشنده میکند، موجب فريب شود؛ برای محقق شدن این شرط، باید کارها و حرفهای فروشنده موجب ایجاد رغبت و ميل در او نسبت به خرید کالا یا انعقاد قراردادي شود طوري كه اگر فروشنده این عملیات فریبنده را صورت نمیداد مشتري آن کالا را نميخرید یا قرارداد را منعقد نمیکرد.
همچنین ممکن است مشتری فریبخورده به دلیل حرفهای فروشنده حتی پول بيشتري برای معامله بدهد، به طوری که اگر فروشنده سعی در فریب خریدار نمیکرد وی هرگز آن مبلغ را نمیپرداخت.
یادتان باشد این دو شرط را گفتیم تا بدانید که به هر اقدام ترغیبکننده اسم فریبکاری نمیگذاریم؛ مثلاً وقتی فروشنده برای تزيين مغازه چراغهاي رنگی روشن استفاده میکند تا توجه مشتري را جلب كند يا طوري اجناس را پشت شيشه مغازه میچیند كه از حيث رنگآميزي نظر مشتري جلب شود نمیتوان او را متهم کرد که مشتریهایش را فریب داده است.
فریبکاری مخصوص فروشنده نیستحالا که فریبکاری یا آن طوری که قانون مدنی میگوید، «تدلیس» را شناختیم لازم است بدانید که فایده این قانون چیست و چه مجازاتی برای فریبکار در نظر گرفته شده است همچنین فرد فریبخورد چگونه میتواند حق خود را بگیرد.
اینجاست که پای «خیار فسخ» به عنوان یکی از انواع حق فسخ معامله میان میآید. اگر فریب خوردید میتوانید معامله را به هم بزنید. در قانون بیان شده است: تدلیس موجب حق فسخ میشود. منشأ این حق هم ماده ۴۳۹ قانون مدنی است که میگوید: «اگر بايع تدليس کرده باشد، مشتري حق فسخ بيع را خواهد داشت.»
البته در این ماده قانونی از فروشنده (بایع) نام برده شده است؛ اما این موضوع باعث نمیشود که اگر مشتری دست به نیرنگبازی زد؛ با برهم زدن قرارداد او را مجازات نکنند. حتی ممکن است شخصی به جز فروشنده و مشتری در فریبکاری دست داشته باشد مثلاً کسی نگين فيروزه را به وسيله جلا دادن، آبي خوش رنگ جلوه دهد و آن را به ديگري هديه كند و شخص اخير آن را به نفر سومی بفروشد و پس از چندي رنگ آن تغيير كند.
در این صورت مشتري ميتواند به «خيار تدليس» استناد کند و معامله را برهم بزند. گفتیم که شخص فریبکار با برهم زدن معامله مجازات میشود و باید هر چه را که به وسیله قرارداد به دست آورده است، برگرداند و خسارت آن را هم بدهد.
استثنا هم وجود دارد
گاهی پیش میآید که در اثر فریبکاری معامله به هم نمیخورد؛ برای این که این اتفاق را به خوبی درک کنید دو وضع متفاوت را بررسی میکنیم. فرض کنید که به کفاشی رفتهاید و بعد از انتخاب چند کفش یکی را خریدهاید. فروشنده میگوید این کفش چرم اصل است.
در فرضی دیگر یک مغازهدار را در نظر بگیرید که از تولیدی کفش به صورت کلی محصولاتی را میخرد؛ در حالت اول اگر فروشنده تدلیس کرده باشد، قرارداد فسخ میشود؛ اما در فرض دوم اگر فروشنده بر اثر عملياتي مقداري از جنس كلي را با کیفیت پایینتر از مورد توافق به مشتري بدهد مشتري ميتواند آن مقدار را برگرداند و مصادیق معمولي آن را بخواهد.
دادخواست را درست مطرح کنیمبرای اینکه با متن دادخواست فسخ قرارداد بیشتر آشنا شوید متن یک دادخواست در این موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم. در ستون «خواسته» میتوان اینگونه نوشت: صدور حکم بر فسخ معامله و بیعنامه مورخ ... مقوم بر ... ریال با احتساب کلیه خسارات قانونی. همچنین میتوانید «فتوکپی مصدق بیعنامه مورخ...، ارجاع امر به کارشناسی» و مواردی از این قبیل را درخواست کنید تا در راه رسیدن به حقتان به شما کمک کند.
جاهای خالی با توجه به وضع هر دعوا کامل خواهد شد. در یک نمونه دعوای مشابه خوانده در ستون شرح دادخواست خطاب به دادگاه نوشته بود: اینجانب «....» به موجب بیعنامه مورخ «...» یک دستگاه خودروی پژو ۴۰۵ سمند به شماره شهربانی «...» را به مبلغ «...» ریال از خوانده خریداری کردم. پس از تحویل خودرو و گذشت مهلتی متوجه شدهام که شاسی خودرو شکسته بوده و خوانده با مهارت کامل آن را جوش داده و سپس روی آنرا رنگآمیزی کرده است.
با توجه به اینکه خوانده عیب مبیع را پنهان کرده و با رنگآمیزی شاسی اتومبیل اینجانب را فریب داده است مستند به ماده ۴۳۸ قانون مدنی و مواد ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی صدور حکم بر فسخ معامله مورخ «...» با احتساب همه خسارتهای قانونی مورد استدعاست.
ازدواج با فریبکاریانشاءالله که زن و شوهر هنگام پیوند ازدواج به همدیگر دروغ نگویند و دغلبازی نکنند ولی متأسفانه در عالم واقع خانوادههایی که کانون آنها با حیله و فریب شکل میگیرد، نیز وجود دارند.
حال این سوال پیش میآید که تکلیف «تدلیس در ازدواج» چیست؟ این سوال به این دلیل اهمیت دارد که ازدواج با قراردادهای دیگر مثل بیع و اجاره، زمین تا آسمان فرق دارد؛ نتیجه این ازدواج روابط زناشویی زن و مرد است که ممکن است منجر به تولد فرزند شود؛ بنابراین نمیتوانیم به آسانی از انحلال ازدواج صحبت کنیم.
قانونگذار هم مواردی را که باعث انحلال این قرارداد میشود، محدود کرده و شرایط خاصی به وجود آورده است. با وجود این، دغلبازی زن و شوهر ممکن است موجب فسخ قرارداد شود. به خاطر داشته باشید که ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی در این خصوص میگوید: هر گاه در يكي از طرفين صفت خاصي شرط و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود است، براي طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذكور در عقد تصريح شده يا عقد متبايناً بر آن واقع شده باشد.
بنابراین وانمود كردن شخص به داشتن صفات غيرواقعي تدليس محسوب ميشود؛ البته به شرطی که آن صفت در طرف شرط شده باشد یا از چنان اهمیتی برخوردار باشد که عقد بر مبنای آن صفت واقع شود؛ یعنی اگر چنان صفت یا خصوصیتی در طرف نمیبود یا اگر فلان وصف را پنهان یا به داشتن آن تظاهر نمیکرد، آن عقد واقع نمیشد. با توجه به آنچه گفته شد، فریبکاری در قرارداد بیپاسخ نخواهد بود و فریبکار با تحویل آنچه گرفته است و جبران خسارت جریمه خواهد شد.