عصرایران - ماجرای سوریه ، از اعتراضات مردمی علیه حکومت بشار اسد شروع شد. اولین فراخوان فیس بوکی مخالفان حکومت ، که مردم را برای تجمع به یکی از میدان های دمشق فراخوانده بودند ، بدون حضور مردم با شکست مواجه شد ولی بعد از آن ، در دمشق و برخی شهرها مانند حلب ، تظاهرات مردمی برگزار شد.
دولت سوریه می توانست مانند آنچه در مراکش رخ داد ، در همان بدو امر ، صدای مردم را بشنود و به اصلاحات فوری بپردازد. با این حال ، پلیس و سپس ارتش ، با خشونت ، اعتراضات را سرکوب کردند؛ اعتراضاتی که البته فراگیر نبودند و در چند شهر معدود ، جریان داشتند اما با خشونت نیروهای نظامی و امنیتی ، مردم بیش از پیش جریحه دار شدند.
حکومت سوریه ، هر چند همانند اغلب کشورهای عربی ، ساختار دموکراتیکی ندارد و فضای بسته سیاسی بر آن حاکم است ، اما بر خلاف کشورهایی مانند عربستان ، از منظر اجتماعی و فرهنگی، دارای فضای باز و متکثری است و این ، به ماهیت سکولار حکومت سوریه باز می گردد که دین را از سیاست جدا کرده است و از همین روست که اعضای کابینه اسد ، بدون توجه به مذهب افراد منصوب می شوند کما این که وزیر دفاع این کشور که سال گذشته در انفجار بزرگ دمشق کشته شد ، یک مسیحی بود.
هر چند اعتراضات در سوریه ، خاستگاه مردمی داشت ، اما رفته رفته شکل و سمت و سوی آن ، از "تقابل مردم و نظام حاکم" به سمت "رویارویی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای" تبدیل شد و طی آن ، قدرت های جهانی و خاورمیانه ای ، بازی خود را در زمین سوریه تعریف کردند.
بدین سان بود که از یک سو نیروهای القاعده از کشورهایی مانند تونس ، الجزایر ، لیبی ، چچن و حتی از اروپا ، برای "جهاد مقدس" راهی سرزمین "شام" شدند و تحت الحمایه ترکیه ، عربستان ، آمریکا و اخیراً اردن قرار گرفتند و از دیگر سو ، ایران ، حزب الله لبنان ، روسیه و چین ، جبهه حکومت را در سوریه مورد حمایت همه جانبه خود قرار دادند.
هر چند ، طرف های خارجی درگیر در سوریه ، ابتدا با تحفّظ و دیپلماسی ، با یکدیگر تقابل می کردند ولی گذشت زمان آنها را به سمت "رو بازی کردن" کشاند.
ورود کاملاً علنی کشورهای خارجی به بحران سوریه و میدان داری رسمی و شفاف القاعده و گروه های سلفی مانند "النصره" در این میان ، باعث شد که اعتراضات مردمی در سوریه ، به حاشیه برود و نیروی زمینی سلفی ها جای آنها را بگیرند، سلفی هایی که برخی از آنها برخاسته از پایگاه این جریان فکری-مذهبی در حلب هستند و عمده شان نیروهای آموزش دیده ، مجرب و با انگیزه از اقصی نقاط جهان اسلام اند که برای "مبارزه با رافضی ها(!)"، در "جهاد شام" حاضر شده اند تا به "احدی الحسنیین" برسند: یا شهید شوند یا نصرت یابند!
وقتی مخالفان مسلح حکومت ، حتی به قبرهای مورد احترام شیعیان نیز رحم نمی کنند و قبر حجربن عدی را نبش کرده و بقایای جسد را از آن خارج می کنند ، می توان گفت که آنچه در سوریه در حال وقوع است ، نه "انقلاب یک مردم برای آزادی" که یک "جنگ تمام عیار فرقه ای" است و الّا نبرد با استبداد و مبارزه برای آزادی کجا و حملات خمپاره ای به اماکن مقدس مذاهب اسلامی و نبش قبور و تهدید به این که قبر حضرت زینب[س] و حضرت رقیه[س] را نیز نبش می کنیم ، کجا؟!
نبش قبر حجر بن عدی و دو تن از نیروهای سلفی - نفر سمت چپ درون قبر است
مردم سوریه که سه سال پیش ، از دولت مرکزی می خواستند آزادی های سیاسی را بسط دهد ، اینک نه تنها به خواسته خویش نرسیده اند بلکه از چاله اسد به چاه سلفی هایی افتاده اند که از نقاط مختلف دنیا به سوریه آمده اند تا به هزینه مردم سوریه ، فریضه جهاد به جای آورند و جنت مکان شوند!