عصر ایران؛ رضا میرمحرابی - زودتر از این ها باید دلمان شاد می شد، شاید اگر به قول بهروز افخمی، مخملباف کودتا نمی کرد باید برای "بچه های آسمان" جشن پیروزی در اسکار را می گرفتیم.
فیلم "بچه های آسمان" که در سال 1999 نامزد نهایی بهترین فیلم خارجی زبان اسکار شده بود توان رقابت با "روبرتو بنینی" و فیلم قدرتمندش را نداشت.
اگر "بچه های آسمان" در سال تولیدش که توانسته بود پدیده ی جشنواره ی مونترال شود و با قراردادی 800 هزار دلاری پخش کننده ای جهانی برای خودش داشته باشد به آکادمی معرفی می شد، با توجه به اینکه رقیب قدرتمندی نداشت، می توانست برنده نهایی اسکار باشد ولی مخملباف با لابی گری توانست فیلم "گبه" را در سال 1376 به اسکار معرفی کند و این فرصت طلایی را از مجیدی بگیرد.
مدت ها گذشت ولی این بار مدیران سینمایی با جسارت ، "جدایی نادر از سیمین" را به آکادمی فرستادند تا سینمای شایسته ی ایران بتواند طعم جایزه ی اسکار را بچشد.
اما پدیده ای که ما را به فکر فرو می برد هراس مدیران سینمایی از حضور سینمای ایران در جشنواره های معتبر جهانی است که باعث شده شاهد اغتشاش نظری عجیبی در حوزه ی تصمیم گیری باشیم؛ یک روز مراسم اسکار را با جشن سینمای گچساران مقایسه می کنیم و روز دیگر خبر از لابی گری برای کسب جایزه ی اسکار می دهیم و آن را از افتخارات دوران مدیریتی خودمان می دانیم.
این سخن پراکنی از نوع حساب نشده اش مربوط به این روزها نیست ، بلکه سال هاست در حوزه ی فرهنگ و هنر شاهد چنین سخنان عجیب و نسنجیده ای هستیم.
مدیران فرهنگی و هنری طی سال های گذشته رویکرد مشخصی به حضور سینمای ایران در عرصه های بین المللی نداشته اند و تا توانسته اند با مانع تراشی ، سعی در کمرنگ جلوه دادن این مجامع جهانی شده اند.
نمونه بارزش اقدام عجیب وزارت ارشاد در ممنوعیت نمایش بعضی از فیلم ها در خارج از کشور بود که شنیدن نام بعضی از آن آثار، تعجب همگان را برانگیخت.
اینگونه اقدام ها باعث شد تا فیلمسازی مانند عبدالرضا کاهانی که سه فیلم آخرش به دلایل کاملا سلیقه ای اجازه ی حضور در نمایش ها و جشنواره های جهانی را نداشتند عطای کار در کشورمان را به لقایش ببخشد و چمدان هایش را ببندد تا بلکه بتواند اثر جدیدش را در فرانسه بسازد و مدتی نباشد تا شاید آب ها از آسیاب بیفتد.
بی شک هر جشنواره ی جهانی مانند جشنواره ی فیلم فجر خودمان که درهایش را به روی فیلم افرادی چون روح الله حجازی می بندد، برای خود قواعد و سیاست هایی دارد و مشکل از اینجا آغاز می شود که مدیران فرهنگی کشورمان سیاست های این جشنواره ها را صرفا سیاسی و حاصل توطئه علیه کشورمان می دانند.
به همین دلیل اگر در گذشته فیلمی موفق به کسب جوایز معتبری از این جشنواره ها می شد تلاش وصف ناپذیری در کمرنگ جلوه دادن آن موفقیت صورت می گرفت.
شاید در برهه ای در جشنواره ای به فیلمی ایرانی که مستحق جایزه هم نبوده ، توجه بیش از حد و مشکوکی شده است که همین نوع تشویق ها مدیران فرهنگی را بدبین کرده و آنها را مجبور کرده تا به سرعت علیه آن جشنواره و رویکردش موضع بگیرند. درست مانند موضع اخیر شمقدری نسبت به جایزه ی خرس نقره ای برای فیلمنامه فیلم جدید جعفر پناهی در جشنواره برلین.
ولی در مواجهه با بی اعتنایی به کسب جایزه های معتبر توسط فیلم هایی که با مجوز قانونی وزارت ارشاد ساخته و در داخل کشور برای مردم اکران عمومی شده اند چه باید کرد؟
اینجاست که همچنان شاهد رویکرد واحد و منسجمی در بین مدیران فرهنگی نیستیم، گویی که کسب این جوایز آنها را افسرده کرده و حتی برای اظهارنظر نیز با معذوریت هایی مواجه ساخته است.
در ادامه چهار جشنواره و جشن مهم سینمایی دنیا را که برای سینماگران ایرانی جایزه به همراه داشته اند معرفی می کنیم، که ظاهرا مدیران فرهنگی دل خوشی از شنیدن نامشان ندارند.
جایزه آکادمی اسکارجایزه ی آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک که اولین دوره ی آن در 1929 میلادی در هتل روزولت هالیوود برگزار شد پربیننده ترین رویداد سینمایی جهان است که از آن به عنوان بزرگ ترین جشن سینمایی جهان نیز یاد می شود.
دراین رویداد که هر ساله در ماه فوریه برگزار می شود به بهترین و موفق ترین آثار سینمایی یک سال گذشته جوایزی اهدا می شود.
جشنی که منتقدانی هم دارد که معتقدند ارزش هنری آن در بعضی سال ها پایین آمده و سیاست زده بوده و برخی دیگر که معتقدند اسکار اهمیت زیادی به تولیدات کشورهای دیگر نمی دهد و فقط جایزه ی بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را اهدا می کند.
سینمای ایران در سال 1999 میلادی توانست با فیلم بچه های آسمان ساخته ی مجید مجیدی در بین پنج نامزد نهایی بهترین فیلم خارجی زبان قرار بگیرد.
البته اسکار یک فستیوال نیست که مثلا هیئت داورانی داشته باشد و آنها هم مستقیما از کاخ سفید دستور گرفته باشند تا فیلمی مثل "آرگو" جایزه را ببرد بلکه تشکیلاتی است با چند هزار عضو مطرح و اثرگذار که هر ساله با رأیشان تکلیف برندگان نهایی را مشخص می کنند.
حال ممکن است در این وانفسا اکثریت این افراد تحت تاثیر مسائل مختلف و غرور برگشته ی آمریکایی که فیلم "آرگو" به آنها منتقل می کند به این فیلم رأی بدهند.
در بین ایرانی ها اصغر فرهادی از سال گذشته به عضویت آکادمی اسکار درآمده است. اصغر فرهادی در فوریه 2012 توانست با فیلم جدایی اولین جایزه ی اسکار تاریخ سینمای ایران را کسب کند. فیلمی که با درایت مدیران سینمایی و هیئت انتخاب به آکادمی معرفی شد.
مدیران ایرانی در مجموع نسبت به این جایزه ی آمریکایی دل خوشی ندارند مخصوصا وقتی فیلمسازی هیجان زده و ندانسته بر آن شوالیه ی شمشیر به دست جنگ های صلیبی بوسه بزند.
جشنواره کناین جشنواره در 1939 میلادی پایه گذاری شد و پس از وقفه ای از 1946 میلادی هر ساله در شهر کن در جنوب فرانسه برگزار می شود. جشنواره ای که از منظر هنری بسیار معتبر و قابل اعتناست و به دلیل اینکه آثار ارسالی از تمامی کشورها مورد بررسی و در صورت پذیرش مورد داوری قرار می گیرد، طرفداران زیادی در دنیا دارد.
عباس کیارستمی با 3 نامزدی و کسب یک نخل طلای کن در سال 1997 برای "طعم گیلاس" معتبرترین فیلمساز ایرانی در این فستیوال است.
جشنواره ی کن در سال های گذشته تلاش کرده تا توجه ویژه ای به فیلم های ایرانی داشته باشد اما این جشنواره نیز از انتقاد مدیران به دلیل سیاست زدگی در امان نمانده است.
توجه ویژه ی این جشنواره در سال های گذشته به فیلم "به امید دیدار" محمد رسول اف و "یک خانواده محترم" مسعود بخشی که فیلم های ضعیفی بودند نیز باعث تشدید مواضع مدیران ایرانی علیه این جشنواره شده است.
بهار 1392 سینمای ایران باید منتظر نمایش جدیدترین ساخته ی اصغر فرهادی دراین رویداد معتبر هنری باشد.
جشنواره برلیناز سال 1951 میلادی هر ساله جشنواره ی برلین، خرس طلایی و نقره ای خود را به بهترین آثار حاضر در بخش مسابقه ی خود اهدا می کند که بی شک موفق ترین حضور سینماگران ایرانی در عرصه ی بین المللی در این جشنواره بوده است.
پرویز کیمیاوی، سهراب شهیدثالث، جعفرپناهی و اصغر فرهادی سینماگران ایرانی هستند که از 1974 میلادی تاکنون در این جشنواره جایزه های اصلی را کسب کرده اند.
رضا ناجی و گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین نیز خرس نقره ای بازیگری را دریافت کرده اند.
پس از توجه ویژه ی جشنواره برلین به فیلمسازان ایرانی و حرکات نمادینی مانند گذاشتن صندلی خالی برای جعفرپناهی، این جشنواره نیز با واکنش و انتقادهای مدیران سینمایی کشورمان مواجه شده است.
جشنواره ونیز
جشنواره ونیر ، یکی از قدیمی ترین و معتبرترین جشنواره های سینمایی جهان که از 1932 میلادی شیرطلایی به منتخبان خود اهدا می کند. جعفر پناهی از ایران در سال 2000 میلادی با فیلم دایره این جایزه را برده است و عباس کیارستمی نیز دراین جشنواره بارها مورد تقدیر قرار گرفته است.
قطعا در این یادداشت می توان از جشنواره های معتبر دیگری که سینمای ایران در آن درخشش داشته و جایزه های فراوانی را برده است یاد کرد ولی به ذکر نام این چهار جایزه ی معتبر جهانی بسنده می کنیم.
نکته ی مهم و قابل اشاره این است که پس از گذشت سال ها چرا مدیران فرهنگی کشورمان در مواجهه با این رویدادهای مهم سینمای جهان که هر ساله ذهن علاقمندان بسیاری را در سراسر دنیا به خود مشغول کرده است موضع منطقی و واحدی اتخاذ نکرده اند؟
آیا تحریم و بی اعتنایی چاره ساز است؟ آیا این رویدادهای معتبر جهانی که هر ساله پوشش رسانه ای فراوانی را در دنیا به خود اختصاص می دهند نمی تواند محل مناسبی برای ارائه ی آثار شاخص و فرهنگی کشورمان باشد؟
آیا اصغر فرهادی که در اسکار حرف از صلح، تمدن و فرهنگ غنی ایرانی می زند بهترین سفیر فرهنگی کشورمان از آن تریبون پرمخاطب و موثر جهانی نبوده است؟
به این فکر کرده اند که کدام تریبون جهانی یک میلیارد بیننده دارد؟ یک میلیارد بیننده با آیین ها و تفکرات متفاوت که شاید قبل از سخنان فرهادی تصویر وحشتناکی از فرهنگ ایرانی که با بی انصافی زیر سایه ی سنگین تبعیض رسانه ای پنهان مانده است، داشته اند. مگر غیر از این است که آنها با استفاده از همین تریبون می خواهند به جهانیان بگویند فیلم "آرگو" نماد جامعه ی ایران است؟
آیا تحریم اسکار و عدم معرفی فیلم "یه حبه قند" که می توانست نماینده ی فرهنگ ریشه دار و خانواده ی ایرانی باشد در مراسم امسال به بهانه ی توهین به پیامبراکرم(ص) اقدام منطقی و مناسبی بوده است؟ بهتر نبود فیلمی که در آن بارها نام حضرت محمد(ص) آورده می شود برای حضور در اسکار امسال معرفی می شد؟
سینمایی که تمام انرژی و توانش را صرف تولیدات سفارشی به ظاهر فاخر والبته سخیف می کند و درگیر دعواهای سیاسی می شود دیگر فرصتی برای تشکیل اتاق فکر و شورای کارشناسی برای بررسی و تدوین راهبرد برای این مسائل مهم و استراتژیک ندارد.
در این سینماست که دیگر قانون هم قدرت اجرایی ندارد و نهادی رسمی بر مبنای سلیقه اش حرفی غیرقانونی می زند و مسئول اول سینمای کشور خبر از پروژه ی بین المللی کردن سینما بر مبنای نصیحت رییس جمهور می دهد؛ انگار نه انگار که همین دیروز حتی حضور فیلم های کوتاه در جشنواره های جهانی را منوط به مجوز خود می دانستند. این مدیران فرهنگی می آیند و می روند ولی مردم قطعا 8 اسفند 1390 - که فرهادی اسکار گرفت - را فراموش نحواهند کرد.