۱۲ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۲ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۵۲۹۲۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۱ - ۰۱-۱۱-۱۳۹۱
کد ۲۵۲۹۲۳
انتشار: ۰۹:۱۱ - ۰۱-۱۱-۱۳۹۱

محبیان: عدم فرمان‌پذیری ، دلیل برکناری وزیران

«تغییرات پیاپی دولتی» پدیده‌ای است که چرایی‌اش به یکی از دغدغه‌های فضای سیاسی تبدیل شده و این سوال که «اصرار احمدی‌نژاد برای جابه‌جایی وزرا آن هم در ماه‌های آخر دولت چیست» همچنان بی‌پاسخ است. البته از جانب منتقدان «تلاشی برای تاثیرگذاری بر انتخابات» و از سوی حامیان «تحرکی در راستای خدمت‌رسانی» دیده می‌شود. «امیر محبیان» تحلیلگر مسایل سیاسی در همین رابطه به پرسش‌های «شرق» پاسخ داده است.
‌علت تغییرات پی‌درپی اعضای کابینه چیست؟

از دو منظر می‌توان به این قضیه نگاه کرد. نخست از منظر خوشبینانه که بر پایه آن رییس‌جمهور در جهت یکدست کردن کابینه برای پایان پرانرژی و موفق در برنامه‌های دولت است. بر این مبنا رییس‌جمهور نیروهای ناهماهنگ و کم انرژی را کنار می‌گذارد و دیگری با این نگرش که احمدی‌نژاد در راستای جهشی بزرگ برای کسب کرسی‌های قدرت نه فقط برای هشت سال بلکه 16ساله برنامه‌ریزی می‌کند. حال این برنامه‌ریزی دقیق است یا آرزو، امر دیگری است.

بر این مبنا احمدی‌نژاد می‌کوشد هر فاکتور ناخالص را که تماما احمدی‌نژادی نیست، از کابینه کنار بزند تا بلکه وزیران همه وزارتخانه‌ها تمام و کمال در راستای اهداف و برنامه‌های مجموعه حاضر در دولت فعالیت کنند.

‌کدام منظر به واقعیت نزدیک است؟

در سیاست هر چیزی می‌توان گفت، اما آنچه اهمیت دارد ارایه شواهد برای ادعاست. طبعا بر اساس دیدگاه احمدی‌نژاد او در پی بهبود کارآیی از منظر خویش است ولی اینکه پارامترهای بهبود اوضاع با آنچه اصولگرایان دیگر یا سایر جریانات برداشت می‌کنند یکی باشد امری دیگر است. من تردیدی ندارم که احمدی‌نژاد کاملا از نیت خود برای حل مشکل مردم اطمینان دارد اما به گمانم احمدی‌نژاد نتوانسته است سایرین را نسبت به توانایی و نیت خود قانع کند.

‌با توجه به اینکه دولت در ماه‌های پایانی خود است، می‌توان امیدی به تاثیرگذاری تغییرات داشت؟

قطعا ناامید نباید بود ولی مهم درصد احتمال وقوع آن است. بر این باورم از این پس هر حرکت دولت انتخاباتی تلقی خواهد شد. دولت ظاهرا اجرای دور دوم پرداخت یارانه‌ها با افزایش چند برابری را ستون فقرات طرح‌های خود می‌داند که قابلیت بالایی برای ترجمه به رای دارد و می‌تواند کاندیدای طیف هوادار احمدی‌نژاد را در موقعیت برتری قرار دهد به شرط آنکه احمدی‌نژاد بتواند نگرانی مردم از تورم افسارگسیخته را که نتیجه افزایش نقدینگی خواهد بود، رفع کند؛ اقدامی که بسیار دشوار خواهد بود.

تغییرات به وجود آمده در این چند وقت را می‌توان اراده آن دسته از دولتی‌هایی دانست که جریان انحرافی خوانده می‌شوند.

قبل از پاسخ دادن به این سوال تاکید می‌کنم که برداشت احمدی‌نژاد از مفهوم جریان انحرافی کاملا با برداشت جا افتاده در جامعه متفاوت است. ظاهرا احمدی‌نژاد بر این باور است که جریان انحرافی از مسیر انقلاب از زمان روی کار آمدن خط آقای هاشمی شکل گرفته و تقریبا اکثر چهره‌های شاخص کشور از جمله اصولگرایان را جزو جریان انحراف از خط انقلاب یا ساکتین در برابر انحراف می‌داند.

احمدی‌نژاد بر اساس این برداشت خود با جریانات صف‌بندی می‌کند و تلاش دارد با جایگزین کردن توده‌ها نوعی از اقتصاد توده‌محور را جایگزین اقتصاد موسوم به لیبرالی و نیزموتور توده‌های محروم را جایگزین موتور لوکس روشنفکری در جامعه انقلابی کند.

من در مورد نوع نگاه و برداشت احمدی‌نژاد قضاوت نمی‌کنم ولی گفتمان احمدی‌نژاد کاملا مخالف گفتمان توسعه هاشمی است پس احمدی‌نژاد خود را احیا‌کننده خط اصیل انقلاب می‌داند و بر همین مبنا رقابتش با چهره‌های سیاسی مطرح غیرخط خود رقابت سیاسی عادی نیست بلکه این رقابت را نبرد حق و باطل می‌داند.

نگرانی بسیاری از افراد از نتایج احتمالی این نگاه از همین جا سرچشمه می‌گیرد. بنابراین موتور محرکه این تفکر خود احمدی‌نژاد است و این را هیچ وقت پنهان نکرده است.

‌آسیب‌های مشخص تغییراتی اینچنینی چه چیزهایی می‌تواند باشد؟

سستی جایگاه و مناصب راهبردی که احتمال برنامه‌ریزی استراتژیک را می‌ستاند. به هر حال سمت‌هایی چون وزارت جایگاه‌هایی حساس هستند که برای تاثیرگذاری و همچنین کارا بودن نیاز شدیدی به موقعیتی محکم داشته باشند.

‌نفرات جدید چه ویژگی و تفاوتی با کناررفته‌ها دارند؟

تمکین بیشتر. به طور کلی می‌توان عدم فرمان‌پذیری مورد انتظار احمدی‌نژاد از جانب وزرای قبلی را دلیل اصلی کنار گذاشته‌شدن‌شان از ترکیب دولت دانست.

‌آیا می‌توان گفت چنین رویه‌ای در به وجود آمدن برخی مشکلات فعلی سهمی دارد؟

اساسا ثبات پست‌ها یا لرزان بودن آن ذاتا نه خوب و نه بد است و بستگی به اهداف این اقدامات دارد. اگر ثبات به استمرار برنامه‌ها و عمق و قدرت راهکار‌ها بینجامد خوب است ولی اگر به اطمینان بی‌جهت به عدم ارزیابی کارکرد بینجامد و ناتوانی در مدیریت را نهادینه کند بد است. از سوی دیگر اگر تغییرات به جایگزینی خوب‌تر به‌جای خوب یا شایسته‌سالاری بینجامد ارزشمند است والا اگر به چاپلوسی برای بقای منصب منجر شود و روحیه شجاعت و استقلال رای را بستاند بسیار بد است.

اینکه برخی اصولگرا‌ها می‌گویند «دولت را در مدت زمان باقیمانده باید تحمل کرد» چه دلیلی دارد؟

در ارزیابی شرایط متاسفانه اکثرا افراد از دایره عدالت و انصاف خارج می‌شوند. دولت زحمات زیادی کشیده و نباید انتقاد‌ها منجر به نفی مطلق زحمات دولت بشود از سوی دیگر انتقاداتی هم به آن وارد است و تقدیر نباید سبب چشم بستن بر خطایا شود. اگر اوضاع خوب نیست همه از جمله دولت درآن شریکند و اگر رشدهایی داشته‌ایم نباید زحمات دولت نادیده گرفته شود. دولت تا پایان دوره خود باید تلاش کند و همه موظفند به دولت در جهت حل مشکلات کمک کنند. هرگونه کینه‌جویی نامنصفانه در برابر دولت‌ها فقط جفا به آن دولت‌ها نیست بلکه ضربه به منافع مردم است. بی‌انصافی را نه عقل، نه شرع و نه مدیریت کلان کشور یعنی مقام معظم رهبری تایید نمی‌کنند.

‌نگرانی‌هایی که درخصوص احتمال «تلاش برای تاثیرگذاشتن بر انتخابات توسط دولتی‌ها» مطرح می‌شود را باید نگرانی‌هایی جدی دانست؟

مکانیسم‌هایی برای کنترل هرگونه احتمال تاثیر‌گذاری نامطلوب توسط دولت‌ها در قانون پیش‌بینی شده است. این مکانیسم‌ها و دغدغه‌ها نه ناشی از متخلف و متقلب دانستن دولت‌هاست و نه از عینی شدن احتمالات. ما باید به اصالت قانون در این شرایط باور داشته باشیم. همیشه باید درصدی از خطا را ممکن دانست و قانون برای همین است ولی بدبینی بدون سند به برگزار‌کنندگان هم می‌تواند نشان از غلبه گمان نادرست بر باور‌ها باشد که چه بسا گناه است.
ارسال به دوستان
نظرسنجی
من ...