عصرایران - زمانی که پس از پایان نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس که درباره بررسی
تبدیل این شورا به اتحادیه تشکیل شده بود، سعود الفیصل وزیر امور خارجه
عربستان اعلام کرد که موضوع برای بررسی بیشتر و دقیق تر به آینده موکول
خواهد شد روشن بود که اختلافات جدی میان اعضاء شورا درباره طرح ملک عبدالله
وجود دارد.
این اختلافات بیش از آنکه به پذیرش یا عدم پذیرش این طرح از سوی اعضا شورای
همکاری مرتبط باشد به عدم اتفاق نظر آنان درباره آینده این شورا باز می
گردد؛ آینده ای که بی ارتباط به تحولات کنونی عربی نیست.
مهمترین عاملی که
باعث شد ملک عبدالله این پیشنهاد را مطرح کند نگرانی های گسترده سعودی ها
درباره آینده نقش رهبری عربستان در این شوراست که در نتیجه این تحولات
دچار چالش جدی شده است.
با توجه به نقش گسترده قطر در تحولات عربی اخیر،
ریاض، دوحه را عامل اصلی در این چالش می داند و اکنون تلاش می کند از نقش
رهبری خویش در این شورا در برابر "توطئه قطری" دفاع کند.
سابقه اختلاف قطر و عربستان سعودی به دهه هشتاد قرن گذشته میلادی باز می
گردد، زمانی که ارتش سعودی اقدام به بستن گذرگاه مرزی میان قطر و امارات کرد
که در خاک عربستان قرار دارد.
اختلاف دیگر میان عربستان و قطر که در سال
1992 به درگیری میان ارتش دو کشور منجر شد ماجرای پایگاه مرزی "الخفوس" است
که در آن زمان قطر، عربستان را متهم به دخالت در امور داخلی و بی احترامی
به تمامیت ارضی این کشور کرد.
اطلاعاتی که پس از سقوط قذافی از لیبی افشا شده است نشان می دهد که کینه
قطری نسبت به برادر بزرگ تر تا چه اندازه شتری است.
این اطلاعات که شامل
مستندات صوتی متعلق به مکالمات گذشته شیخ حمد بن جاسم آل ثانی، با سرهنگ
قذافی است نشان می دهد که قطر به صراحت از تجزیه عربستان و ساقط کردن آل
سعود حمایت می کند.
به گزارش پایگاه خبری البدیع در این مکالمات نخست وزیر
قطر اظهار داشته است که نظام حاکم سعودی ساقط خواهد شد و بالاخره روزی قطر
وارد منطقه شرقیه و قطیف خواهد شد و عربستان را تقسیم خواهد کرد. این نظام
پیر شده است و ملک عبدالله بیچاره فقط ویترین نظام سعودی است و ارتش
عربستان نیز توان جلوگیری از اسقاط این نظام ندارد.
حمد بن جاسم می افزاید
که قطر توانست امتیاز میزبانی پایگاه های امریکایی را از عربستان سلب کند و
به طور تدریجی ابهت نظام سعودی را در هم بشکند و خود را بر منطقه عربی تحمیل
نماید.
"فکری عبدالمطلب" محقق مرکز مطالعات یافا معتقد است که دلایل زیادی وجود دارد
که صحت این اطلاعات را ثابت می کند و نشان می دهد که قطر به دنبال گرفتن
نقش عربستان در منطقه عربی است.
به گزارشی که این مرکز منتشر کرده است اخیر
امیر قطر در مراسم افتتاح مسجد محمد بن عبدالوهاب در این کشور اظهار داشته
که عقیده وهابی بزودی به عقیده رسمی امیرنشین قطر مبدل خواهد شد که معنای
این اظهارات در قالب حمایت های مالی قطر از جریانات سلفی در مصر، سوریه و
تونس قابل لمس است.
جمعیت وابسته به همسر امیر قطر یکی از سازمان هایی است که در راستای توسعه
نفوذ قطر در کشورهای عربی تلاش می کند.
به گزارش مرکز مطالعاتی یافا، این
جمعیت اخیر یک کمک 196 میلیون دلاری به بزرگ ترین گروه وهابی مصر تحت عنوان
انصار السنه کرده است.
همچنین این جمعیت در حال جذب برخی از مطبوعات و
پایگاه های خبری است که سابقا در منظومه تبلیغاتی عربستان فعال بودند. همه
این تلاش ها نشان می دهد که آل ثانی تا چه اندازه در تلاش است پایگاه های
سنتی آل سعود را از آن خود کند.
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی بسیار تلاش دارد با ایفای نقش "شیخ العرب"(جایگاهی که پیش تر از آن ملک عبدالله بود) پادشاه عربستان را به حاشیه
براند.
امیر قطر چندی پیش در دوحه میزبان خالد مشعل و محمود عباس بود تا
راه حل اختلاف فلسطینی-فلسطینی باشد، نقشی که تا چندی پیش ملک عبدالله
عهده دار آن بود. هر چند این طرح که با مخالفت گسترده ای در داخل حماس
مواجه شد و عملا اجرا نشد اما نشان می داد که قطر در تلاش است در این
پرونده، عربستان را به حاشیه براند.
همه می دانند که "طرح صلح عربی" متعلق به عربستان سعودی است. شیخ حمد بن
خلیفه اخیراً در کنفرانس آینده اقتصادی خاورمیانه، از اسراییل دعوت کرده است
که در شرایط ناشی از تحولات بهار عربی با جدیت بیشتری وارد گفتگوهای صلح با
همسایگان عرب خویش شود.
او اظهار داشت که اسراییل پس از این دیگر نخواهد
توانست بر دوستی حاکمانی که انقلاب های عربی آن ها را ساقط کرده حساب کند
بنابراین بهتر است اسراییل با بهار عربی همراهی کند.
به عبارتی دیگر امیر
قطر با تکیه بر نقش فعالانه این کشور در تحولات عربی اخیر به اسراییل پیام
می فرستد که از این پس قطر رهبری اصلی محور سازش عربی-اسراییلی در
خاورمیانه را بر عهده خواهد گرفت و نه عربستان.
البته با وجود اختلافات بزرگ میان قطر و عربستان، دو کشور دارای منافع
مشترکی نیز هستند. تلاش برای اسقاط نظام سوریه یکی از این مشترکات است. به
عبارتی دیگر بشار اسد دشمن مشترک ملک عبدالله و شیخ حمد است وگرنه دلیل
همراهی عربستان با قطر در حمایت از مخالفین مسلح سوری، حمایت ریاض از بهار
عربی و یا تحول خواهی سعودی ها نیست، بهاری که باعث سقوط حسنی مبارک،
مهمترین متحد عربستان شد.
بر عکس قطر معتقد است که فرصت به دست آمده ناشی از
این بهار، می تواند به روی کار آمدن یک نظام عربی جدید منجر شود که آل
ثانی در راس آن قرار گیرد و نه آل سعود.
حمایت از مخالفین دولت مالکی و بی ثبات کردن عراق نیز سیاستی است که قطر و
عربستان فعالانه آن را دنبال می کنند چرا که به خوبی می دانند که بازگشت عراق
هم سو با ایران به صحنه خاورمیانه به ضرر آنها تمام خواهد شد.
تردیدی نیست که قطر در شرایط ناشی از تحولات عربی اخیر به دنبال شکستن شاخ
عربستان سعودی است. اینکه آل ثانی خواهند توانست جایگاه سعودی ها را در
منطقه از آن خود کنند یا نه مساله ای است که به آینده تحولات خاورمیانه و
وسعت آینده این تحولات باز می گردد.
البته در نهایت این کاخ سفید است که پس
از پایان دوره بی ثباتی ناشی از بهار عربی، ژاندارم عرب خویش را از میان
عربستان یا قطر انتخاب خواهد کرد.
خوب این نمیتونه ضد عربستان باشه.چون پایگاه اصلی وهابیت خود سران عربستان هستند.