مهر: "اینجا خانه ماست و شما عزیزان با حضور خود امروز این خانه را گرمتر و دل ما را شادتر کردید. هر روز چشم به راه این در هستیم تا میهمانی از راه برسد."
با شاخههای گل روی پله های مقابل در ورودی ساختمان "گلستان علی" صف کشیده بودند و چشمان کنجکاوشان به در موسسه دوخته شده بود تا مهمانانی که مسئولان وعده شان را داده بودند از راه برسند. با کمی سکوت می شد صدای ضربان قلب کودکانه شان را شنید. مرتب بودند و منظم. مهمانان که رسیدند همه یکصدا سلام گفتند و خوش آمد کردند.
پسرکی کت و شلوار پوشیده و خوش بیان روی پله اول و پایین تر از بقیه ایستاده بود و کاغذی در دست منتظر نزدیکتر شدن مهمانان بود. وقتی همه ساکت شدند پسرک شروع کرد به خواندن:
« جناب آقای عادل فردوسی پور و بازیکنان محترم تیم فوتبال رسانه ورزش
ضمن عرض خیرمقدم حضور صمیمی شما بزرگواران را در جمع خود فرصتی مغتنم می دانیم. اینجا خانه ماست و شما عزیزان با حضور خود این خانه را امروز گرمتر و دل ما را شادتر کرده اید. هر روز چشم به راه این در هستیم تا میهمانی از راه برسد و افتخار پذیرایی از او را داشته باشیم.
دل های شما دریایی است و اینجا ساحلی است که هر روز منتظر موجی زیبا و پراحساس هستیم. ضمن خوش آمدگویی به شما سروران عزیز امیدوارم میزبان خوبی باشیم."
متن کوتاه بود اما تاثیرش آنقدر بود که اشک ها و لبخندها را در هم آمیخت و برای دقایقی صدای دست ها را مهمان سکوت شبانه محوطه کرد. بچه هایی که هر کدام پیراهن یکی از تیم های فوتبال مطرح کشور را برتن کرده بودند با شاخه های گل به سمت مهمانان آمدند و آنها را در آغوش کشیدند.
بدون شک عادل فردوسی پور سرشناس ترین چهره تیم رسانه ورزش بود که مورد توجه ویژه بچه ها قرار داشت. هر چند چهرههای تلویزیونی دیگری چون پیمان اسدیان و محمد سیانکی و چهره های ورزشی چون رضا ترابیان، عارف محمدوند و محمود کلهر از بازیکنان پیشین تیم های استقلال و پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران در جمع اعضای تیم فوتبال خبرنگاران، عکاسان و گزارشگران ورزش حضور داشتند، اما چهره عادل از هم برای بچه ها آشناتر بود.
اعضای تیم رسانه ورزش سپس به طبقات مختلف سر زدند و از اتاق بچه ها دیدن کردند. نکته جالب برای مهمانان اتاق های تزیین شده با پوسترهای بازیکنان مطرح فوتبال ایران و جهان بود که نشان از علاقه بالای آنها به فوتبال داشت. از بازیکنان استقلال و پرسپولیس گرفته تا استیل آذین و لیونل مسی و عکس های دیگر.
شب خاطره انگیز کودکان بی سرپرست گلستان علی زمانی تکمیل تر شد که اعضای تیم رسانه ورزش با آنها به بازی پرداختند. عادل فردوسی پور با آنها فوتبالدستی بازی کرد و در داخل تونل بادی پر از توپ رفت و شب شاد بچه ها را بیادماندنی تر کرد. سایر اعضای تیم هم بین بچه ها تقسیم شدند و دقایقی به فوتبال پرداختند.
این تنها اقدام تیم فوتبال رسانه ورزش در سفر دو روزه به مشهد نبود. اعضای تیم صبح پنجشنبه به بیمارستان قائم رفتند و از علی مخنگی کشتی گیر نوجوانانی که اول تیرماه سالجاری در مسابقات آموزش و پرورش دچار ضایعه نخاعی شده بود عیادت کردند. علی قدرت تکلم نداشت و با چشمانش حرف می زد. او که مورد کمترین توجه از سوی مسئولان قرار گرفته است، برای ادامه معالجاتش باید به خارج اعزام شود اما خانواده اش توان مالی این اعزام را ندارد. موسسه مالی و اعتباری اعتماد ایرانیان که حامی برگزاری دیداری خیریه رسانه ورزش و سیاه جامگان بود 30 درصد این هزینه را تقبل کرد.
برگزاری دیدار تیم های فوتبال رسانه ورزش و سیاه جامگان بهانه ای بود برای گردهم آمدن اهالی خیر ورزش. دیداری که بعدازظهر پنجشنبه در ورزشگاه تختی با حضور چهره هایی چون خداداد عزیزی، نیما نکیسا، مهدی هاشمی نسب در تیم سیاه جامگان و رضا ترابیان، عارف محمدوند، محمود کلهر و عادل فردوسی پور در تیم رسانه ورزش برگزار شد و از سوی شرکت ها و نهادهای مختلف بیش از 10 میلیون تومان برای کمک به نونا پسانین - دختر دونده مشهدی که در ورزشگاه آزادی روی او افتاد- و علی مخنگی - کشتی گیر نوجوانان تیم آموزش و پرورش مشهد - جمع آوری شد.
فوتبال بهانه ای بود برای آنکه اعضای تیم فوتبال خبرنگاران، عکاسان و گزارشگران ورزش - رسانه ورزش - به نیابت از همه اهالی رسانههای ورزشی در این امر خیر سهیم شوند و تاثیری هرچند اندک داشته باشند در بیداری اذهان خفته جامعه فوتبال که همه چیز را میبینند و می شنوند اما خود را به خواب زده اند و کمتر سراغی از فراموش شدگان می گیرند.
كاش تو كشور از اين شخصيت ها بيشتر بود...اونوقت........
یکی از جانبازان کشورمون در یکی از بیمارستان های ایتالیا برای درمان بستری بودند که متوجه می شوند پرستاری که از ایشون مراقبت می کنه نام خانوادگیشون مالدینی هست از پرستار سئوال می کنند که آیا شما با مالدینی بزرگ آشنایی دارید که خانم پرستار در جواب می گویند بله برادرم هستند . این جانباز از خانم پرستار خواهش می کنند که یکی از عکسهای مالدینی را با امضاء براشون بیارن و فردا صبح وقتی این جانباز چشماشو باز می کنه می بینه مالدینی بزرگ بالای سرشون ایستادن و وقتی از ایشون سئوال می کنند که چطور شد اینجا آمدید در جواب گفتند چون یک نفر عاشق فوتبال دیدم ترجیح دادم بیام با هم عکس بگیریم تا امضاء بفرستم و مالدینی بزرگ برای کسی که حتی نامش رو نمی دونست شبانه 600 کیلومتر رانندگی می کنه تا به این بیمارستان بیاد .
کاش ورزشکاران ما هم اینطوری بودند نه اینکه همه رو از بالا نگاه کنند