افکار: خطر يك جنجال ديگر از بيخ گوش سرپرست تيم ملي و كل فوتبال ايران عبور كرد. اين بار چيزي نمانده بود كه دو بازيكن تيم ملي در فرودگاه دوبي جا بمانند.
ماجرا از اين قرار است كه هنگام پرواز تيم ملي به شهر ماله براي بازي با مالديو در حالي كه تمام مليپوشان سوار بر هواپيما آماده پرواز بودند به دل عباس ترابيان ميافتد تا اعضاي تيم ملي را حضور و غياب كند در شمارش سرپرست تيم ملي مشخص ميشود كه دو بازيكن در هواپيما حضور ندارند!
ترابيان كه از اين موضوع نگران شده بود سريع از هواپيما خارج شده و به فرودگاه برميگردد تا اين دو بازيكن را پيدا كند و با خود به هواپيما ببرد. پس از كمي جستجو و اين طرف و آن طرف را گشتن، سرانجام دو بازيكن مفقود شده و جا مانده پيدا ميشوند. آنها در يك گوشه دنج و خنك فرودگاه در حال استراحت و چرت زدن بودند!
به هر شكل سرپرست تيم ملي اين دو نفر را بيدار ميكند و خيلي سريع به سمت هواپيما برميگردند. گويا براي همين هواپيما كمي هم تاخير پيدا ميكند كه به پاي نقص فني آن گذاشته ميشود. (البته در پروازهاي خارجي برخلاف شركتهاي هوايي داخلي، به ندرت چنين اتفاقي رخ ميدهد كه پرواز براي جا ماندن فرد يا افرادي با تاخير از زمين بلند شود، حتي براي يك دقيقه)
در فاصله دو روز مانده به بازي با مالديو اگر اين دو بازيكن در فرودگاه دوبي جا ميماندند مشخص نبود كه بتوانند خود را به موقع به ماله برسانند چون بسيار بعيد است كه فرودگاه دوبي هر روز به مقصد پايتخت مالديو پرواز داشته باشد. گذشته از اين كمتر كسي باور ميكرد كه اين دو نفر سهوا جا ماندند و خوابشان برده بود و قصه و داستانهايي در اين رابطه ساخته و پرداخته ميشد. ترابيان در گفتوگو با اطرافيان خود به اين نكته اشاره كرده بود. شايد اگر سرپرست تيم ملي در آخرين لحظه مليپوشان را چك نميكرد پس از اتفاقاتي نظير مفقود شدن نامه محروميت كمال كاميابينيا برابر عراق، تماس با خاكپور به جاي لولهكش و فكس نامههاي كميته داوران به يك بنگاه معاملات املاك در بوشهر اين ماجرا هم به كلكسيون اشتباهات و ضعفهاي مديريتي فدراسيون كفاشيان اضافه ميشد