الف.راستگو
alef_rastgoo@yahoo.com
واقعاً دست مسئولین درد نکنه که بالاخره این جن گیرها رو گرفتن تا بالاخره ما یه نفس راحت بکشیم! روز و شب نداشتیم، هی تا می خواستیم دو قدم راه بریم فرتی یکی از پشت خفتمون رو می چسبید! مخصوصاً این "ع.غ" بچه های ما رو به این بهانه که می خواد آقای "میم" رو نشونشون بده گول می زد و می کردشون توی گونی!
واقعاً این چند سال خیلی بهمون سخت گذشت همه کار می کردیم! یکی شون ما رو می گرفت می گفت برین حواس دروازبان فلان تیم رو پرت کنین تا تیم مقابلش بتونه گل بزنه! هر چی هم می گفتیم از این عادل فردوسی پور می ترسیم یه وقت توی دوربین هاش شکارمون می کنه و ما رو منشوری می کنن گوششون بدهکار نبود!
باز ورزش خوب بود، بعضی هاشون چیزای دیگه ای ازمون می خواستن! هر چی هم بهشون می گفتیم ما رو وارد بازی های سیاسی نکنین، جن رو چه به این حرف ها، گوششون بدهکار نبود! هی ما می گرفتن می گفتن برو فلان کار رو بکن، برو از فلان جا خبر بیار و ... .
اینقدر ما رو گرفته بودن و با ما جلسه می ذاشتن که انگار یادشون رفته بود ما جن هستیم! یه جورایی کلاس ما رو پایین آورده بودن! اصلاً همه چیز برعکس شده بود، به جای اینکه آدم ها از ما بترسن ما از اون ها می ترسیدیم!
برین جن های خارجی رو ببینین؟! چه ارج و قربی براشون قائل هستن! یکم فیلم ببینین اطلاعاتتون بالا بره! اونوقت اینجا ماشین رو نگه می داشتن می یومدن بین درخت ها و ما هم هر چی می گفتیم: "پِخ!"، انگار نه انگار! آخرش هم بهمون می گفتن: "فلان اتفاق افتاده! نظر شما چیه؟!"، یکی نیست بگه آخه مگه ما مشاوریم که بیایم بهتون مشورت بدیم؟!
حتی اینقدر روی اعصاب ما راه رفتن که بعضی از ماها تصمیم گرفتیم تلافی کنیم، بعضی وقت ها هم که ازمون مشورت می خواست یه چیزی می پروندیم! مثلا نظر ما رو در مورد تشکیل [...] می خواستن ما هم گفتیم اینکار رو نکنین، اگه تشکیل بشه شیش تا گل از مالدیو می خورین! و یا از ما مشورت خواستن تا آش کشک درست کنن، ما هم هر چیز بی ربطی به ذهنمون می رسید می گفتیم تا با هم ادغام کنن . اتفاقاً همین کار رو هم کردن!!
ولی این روزها یکم آرامش پیدا کردیم! حالا با خیال راحت می تونیم توی تاریکی ها بریم پشت درخت ها و وقتی یه نفر می خواد رد شده بگیم: "پخ" تا حسابی بترسه! مثل همین الان که اومدم پشت صندلی تو که داری نامه ی من رو می خونی! یه نگاهی به پشت سرت بنداز ... "پخ"!
دمت گرم
داشتم فکر می کردم خدا چقدر به نویسنده اجر می ده که اینطور ملت رو از ته قلب می خندونه
*البته پس زمینه اطلاعات اجتماعی - سیاسی برای لذت بیشتر الزامی به نظر می رسد *
آش کشکش که خیلی توپ بود
.
.
پـــــــــــخ
oon nazare avli ham baraye mast.
pekh!!
تا کی این مسایل باید با شوخی و خنده تموم بشه!
شمارو بخدا قسم بنویسین که وقتی گفتیم این دولت بجای کار برای مردم برای جنگیرها کار میکنه چه تهمتایی بهمون زدن.نکنه یادتون رفته؟!
مگه حضرت علی نفرمود راست بگویید حتی اگر به ضررتان باشد؟!
ولي خدائيش از دست اين بشر راحت شديم ميخوايم بريم يه دموكراسي راه بندازيم كه عمرا به پاش برسين
وعده ديدار تو حموم گنجعليخان