ديدم مختار، از اسبش پياده شد و دو ركعت نماز خواند و سجدهاش را طولاني كرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد «حرمله»، به ذغال تبديل شده بود
شيخ طوسي، در «امالي» مينويسد: منهال بن عمرو (از شيعيان و ياران امام سجاد(ع) است) گويد: پس از زيارت خانه كعبه، از مكه عازم مدينه شدم و خدمت امام سجاد(ع) رسيدم. امام، از من پرسيد: منهال! از حرمله بن كاهل اسدي چه خبر؟ عرض كردم: هنگامي كه از كوفه آمدم، زنده بود ديدم امام(ع)، هر دو دستش را به دعا بلند كرد و چنين فرمود:
«اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر النار؛ خدايا، سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش آتش را به او بچشان.»
آري، گرگصفتان كربلا، هركدام جنايتي بزرگ و فراموشناشدني مرتكب شده بودند، اما از نفرين امام سجاد(ع) معلوم ميشود، هيچكس به اندازه حرمله، دل امام و اهلبيت(ع) را به درد نياورده بود.
ابومخنف از امام باقر نقل ميكند: «هنگامي كه علياصغر، در دامن پدر هدف تير حرمله واقع شد، امام حسين(ع) دشمن را نفرين كرد و فرمود: «...و انتقم لنا من هولاء الظالمين؛ خدايا انتقام ما را از اينها بگير.»