۰۴ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۴۳۶۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۶ - ۰۷-۱۱-۱۳۸۹
کد ۱۵۴۳۶۰
انتشار: ۱۰:۳۶ - ۰۷-۱۱-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زیر مي‌آيد.

كيهان:اين مسافر ويزا نمي خواهد !

«اين مسافر ويزا نمي خواهد !»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛آن روز، وقتي پيش بيني رسول خدا(ص) به گوش شماري از مشركان رسيد، ابرو به ناباوري بالا كشيدند و شايد هم به استهزاء خنديدند! خبر آمده بود كه سپاه عظيمي براي مقابله با اسلام نوپاي آن روزها، عازم مدينه است. دشمنان رنگارنگ همه اختلاف نظرها و تفاوت سليقه ها را وانهاده و بر مقابله با اسلام و مسلمانان كه مدينه پايگاهشان بود، به وحدت! رسيده بودند. خبر كه به مدينه رسيده بود، جماعت اندك وكم شمار مسلمانان از مهاجر و انصار به فرمان رسول خدا(ص) براي مقابله آماده شده بودند. به پيشنهاد سلمان فارسي كه نزد پيامبر خدا(ص) قبول افتاده بود، تصميم به حفر خندق در اطراف مدينه گرفتند. آن روز يكي از روزهاي حفر خندق بود.

با ضربه شديد كلنگ بر سنگي خارا و سخت، جرقه اي جهيد. لبخندي به ملاحت و رضايت بر لب هاي مبارك رسول خدا(ص) نشست و فرمود؛ در پرتو اين جرقه، فتح روم و ايران را ديدم. همين سخن بود كه وقتي به گوش مشركان رسيد، تعجب همراه با ناباوري و استهزاء آنان را در پي داشت. سپاه عظيمي با همه توان و شركت تمامي دشمنان عازم مدينه است، سپاهي با نفرات پرشمار و در اين سوي، گروهي اندك با دست هاي خالي از مال و منال كه براي مقابله به حفر خندق روي آورده اند و با اين حال پيامبرشان از فتح روم و ايران، دو ابرقدرت آن دوران سخن مي گويد! عجيب مي نمود و براي ناباوران، باورنكردني!

چند سال بعد، وقتي پيام خداجويانه و عدالت خواهانه اسلام به گوش مردم آن روزهاي روم و ايران رسيد، آن پيام را در ضمير و فطرت خويش آشنا يافتند و با ورود سپاهيان اسلام به سرزمين هايشان به ياري آنان شتافتند. كاخ ابرقدرت هاي آن روزگاران ترك برداشت و خيلي زودتر از آنچه انتظار مي رفت فرو ريخت و... دل هاي مردم روم و ايران به تسخير اسلام درآمد. آن روزها، اما رسول خدا(ص) رخت از جهان بسته بود و به ظاهر و با كالبد جسماني در ميان امت خويش نبود.

يكي از روزهاي مياني شهريورماه سال 1360 شمسي است. ايران اسلامي در پي انقلابي پيروز با جنگي تمام عيار روبروست. اين بار هم «جنگ احزاب» است - نام ديگر جنگ خندق- تمامي دشمنان اسلام به تخاصم در مقابل انقلاب نوپاي اسلامي صف كشيده اند، آمريكا، اروپا، اسرائيل، بسياري از كشورهاي عربي و پياده نظام و ستون پنجم داخلي آنها نيز كه جاي خود دارد. بخش هاي گسترده اي از خاك ايران اسلامي به تسخير دشمن درآمده است. در اين حال و هوا غلبه بر دشمن فقط در حد و اندازه پيشگيري از اشغال كامل ميهن اسلامي نيز، آرزويي دور و دراز و براي كساني، احتمالا دست نايافتني به نظر مي رسد. معادلات- بخوانيد نامعادلات- مادي اينگونه حكم مي كنند. اما، در همان روزها امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- با اطمينان و اعتمادي مثال زدني و در پيامي به مناسبت حج سال 1360، خطاب به ملت هاي مسلمان مي فرمايند: «هان اي مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پا خيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است.

جهان بايد بداند كه ايران راه خود را پيدا كرده است و تا قطع منافع آمريكاي جهانخوار، اين دشمن كينه توز مستضعفين جهان با آن مبارزه اي آشتي ناپذير دارد.» و در پيام ديگري باز هم در همان حال و هوا، تاكيد مي فرمايند و اطمينان مي دهند اسلام، تمامي سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد. فروپاشي شوروي سابق را گام نخست مي دانند و آمريكا را در آينده اي نه چندان دورتر، رو به زوال معرفي مي كنند.

وقتي شوروي سابق فرو پاشيد، حزب الله لبنان بر چهارمين ارتش مجهز جهان و تحت حمايت بي دريغ مستكبران در فاصله اي 33 روزه پيروز شد، غزه در مقاومتي 22 روزه پشت رژيم صهيونيستي را شكست، مردم يمن به پا خاستند، در اردن، الجزاير، تونس، مصر، و... پوزه قدرت هاي استكباري به خاك مذلت ماليده شد، اسلامگرايان در عراق و تركيه قدرت را به دست گرفتند و... امام راحل ما(ره) به ظاهر در ميان ما نبود ولي آنچه با نگاه ملكوتي خويش پيش بيني كرده بود، لباس واقعيت پوشيده بود.

اين قرن به قول حضرت امام(ره) قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران است و چرا نباشد؟ اسلام يك «باور» است. باوري برخاسته از ايمان به خدا كه ظلم ستيز و عدالت خواه است. با فطرت انسان ها و عقل و درك آنها همخواني دارد. مرگ را نه فقط پايان كار نمي داند، بلكه معتقد به برتري غيرقابل مقايسه زندگي پس از مرگ بر حيات اين جهاني است. اين باور فراتر از مرزهاي جغرافيايي است و از آنجا كه جايگاه و خاستگاه آن قلوب مردم مسلمان است، براي عبور از مرزهاي جغرافيايي و صدور به اين سوي و آن سوي جهان- مخصوصاً جهان اسلام- نياز به ويزا و رواديد ندارد. به بيان ديگر، هر جا كه مسلماني هست و هر منطقه اي كه مسلمان نشين است به طور طبيعي و منطقي در معرض پيدايش نهضت هايي است، شبيه آنچه در انقلاب اسلامي به وقوع پيوست. رخدادهاي اخير تونس، مصر، اردن، الجزاير، يمن و... گوياترين شاهد اين حقيقت است.

اكنون نگاهي به شعارهاي مردم در كشورهاي ياد شده بيندازيد، مرگ بر آمريكا، مرگ بر اسرائيل، اسلام دين من است، حاكم آمريكايي نمي خواهيم، از شهادت نمي ترسيم و... آيا اين شعارها به ذهن و خاطره جهانيان آشنا نمي آيد؟ آيا تمامي اين شعارها كه مردم كشورهاي ياد شده تا پاي جان بر آن اصرار مي ورزند، همان شعارهاي مردم ايران در جريان شكل گيري انقلاب اسلامي نيست؟

ديروز، روزنامه انگليسي اينديپندنت نوشت؛ «تحولات تونس در حال گسترش به سراسر خاورميانه است و كل منطقه آماده انقلاب عليه ديكتاتورهاي وابسته به آمريكاست». «رابرت فيسك» خبرنگار ارشد و پرآوازه مسائل خاورميانه در اينديپندنت تأكيد مي كند «ما شاهد شكل گيري يك خاورميانه جديد خواهيم بود كه با پروژه «خاورميانه جديد» آمريكا شباهتي ندارد و آمريكا از آن خشنود نخواهد بود.»

روزنامه آمريكايي كريستين ساينس مانيتور در گزارشي از تحولات مصر با اشاره به خواسته هاي اعلام شده مردم آن سامان، نوشت «انقلابي كه در تونس شكل گرفت، در حال انتشار به سراسر خاورميانه است و در قدم اول به مصر رسيده است».

«سيلوان شالوم» معاون نتانياهو با نگراني و اضطراب مي گويد؛ «در مرزهاي اسرائيل، حكومت هاي اسلامي شبيه ايران در حال شكل گيري است.»
چند سال قبل، روزنامه واشنگتن پست با اشاره به حركت هاي اسلامي منطقه نوشته بود؛ «آنچه به نظر مي رسد آن است كه «خاورميانه جديد» در حال شكل گيري است، اما، برخلاف نظر بوش اين خاورميانه جديد با محوريت ايران شكل گرفته است.»

شرح اين ماجرا اگرچه به درازا مي كشد و بخش هاي قابل توجهي از آن در اخبار و گزارش هاي مستند كيهان -از جمله كيهان امروز- آمده است، ولي آنچه بي ترديد مي توان گفت و مقامات و رسانه هاي غربي در حركتي ناشيانه سعي در سانسور آن دارند، اين كه جهان اسلام به قول «آلوين تافلر» آبستن حوادث جديدي است. حوادث و رخدادهايي كه اسلام خميني(ره) محور آن است و به قول اوليوت كوهن، هزاره سوم برخلاف پيش بيني فوكوياما در دكترين «پايان تاريخ»، شاهد قطب قدرتمند اسلام با پرچمداري ايران است.

جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛دهه آخر ماه صفر از آنچنان سوزوگدازي برخوردار است كه قلوب مؤمنين، بدون ذكر مصيبت هم داغدار مظلوميت خاندان رسول گرامي اسلام است و بي اختيار بر اين مصائب مي‌گريد. ملت ايران در اين هفته به مناسبت اربعين سرور و سالار شهيدان كربلا و فجايعي كه بر قافله اسراي دشت نينوا رفت، غرق در ماتم بود و سخنرانان مذهبي با مرور حماسه حسيني و رسالت عظيم پيام رسانان نهضت عاشورا يعني حضرت زينب كبري(س) و حضرت امام سجاد عليه السلام، مسئوليت سنگين پيروان مكتب حسيني را تشريح كردند كه مهمترين آن، تلاش براي احياي امر ولايت آل الله و تعميق آموزه‌ها و معارف اين مكتب انسان ساز در ميان جامعه است و چه بسا همه مراثي و سوگواريها بايد مقدمه‌اي براي تخلق به آداب و رفتار شايسته آن آموزگاران بزرگ انسانيت باشد.

در هفته جاري رهبر معظم انقلاب با حضور در منزل شهيدان دانشمند هسته اي، دكتر عليمحمدي و دكتر شهرياري و ديدار با خانواده‌هاي اين دو شهيد، از آنان تجليل به عمل آورده و خدمات دانشگاهي و تحقيقاتي آن دو بزرگوار را مايه مباهات جامعه علمي كشور دانستند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي تقارن شايسته مجاهده علمي و خونفشاني اين دو شهيد را موجب حسرت ساير افراد به درجات عالي الهي آنان توصيف كرده و رسوايي و خذلان دشمنان مكار انقلاب را به عنوان كوچكترين نتيجه خونهاي بناحق ريخته شده شان نويد دادند.

در اين هفته رئيس‌جمهور طي نامه‌اي به رئيس مجلس، دكتر علي اكبر صالحي را كه چندي قبل به عنوان سرپرست وزارت خارجه منصوب شده بود، براي تصدي پست رياست اين وزارتخانه به مجلس معرفي كرد كه طبعاً هفته آينده موضوع راي اعتماد در دستور كار مجلس قرار خواهد گرفت. همچنين طرح استيضاح وزير راه و ترابري در 10 محور و با امضاي 22 نماينده به مجلس ارائه شد. استيضاح كنندگان براي اقدام خود، محورهايي از قبيل سوانح پي در پي هوايي و اعلام نظرات غيركارشناسي، استفاده غيرمجاز از ناوگان هوايي مستهلك، عدم توجه و تبعيت از قانون بودجه و دادن وعده‌هاي غيرعملياتي را مطرح و خواستار بركناري وزير راه و ترابري شدند.

در اين هفته انتشار نامه رئيس‌جمهور به نمايندگان مجلس واكنش برخي از آنان را برانگيخت. اين نامه كه قاعدتاً خطاب به رئيس مجلس تنظيم مي‌شد، تلاش مجلس، رئيس قوه مقننه و قضائيه و پيگيريهاي مجمع تشخيص مصلحت نظام درباره تصويب لايحه برنامه پنجم توسعه را زير سئوال برده و آنرا مخدوش خوانده است. در مقابل، نمايندگان مجلس در واكنش به اين نامه آنرا آغازگر يك كشمكش جديد سياسي خوانده و رئيس‌جمهور را به حضور در جلسات كارشناسي و تبعيت از قانون فراخواندند.

از سوي ديگر برخي از نمايندگان مجلس منجمله رئيس مجمع نمايندگان روحاني مجلس و همچنين بعضي از اعضاي كميسيون فرهنگي از وضعيت فرهنگي و هنري جامعه و رواج ابتذال و بي بندو باري انتقاد كرده و آنرا نشانه بي تفاوتي و بي سياستي دولت در قبال انحرافات و لجام گسيختگي‌ها دانستند. نمايندگان مردم وضعيت كنوني جامعه را نتيجه چوب حراج زدن به ارزشهاي اسلامي و ترويج روابط زن و مرد در جامعه از سوي دولت منسوب به اصولگرايان خواندند.
اين هفته در موضوعات خارجي، شاهد دو رخداد مهم بوديم. نخست تحولات تازه لبنان و تعيين نخست‌وزير جديد و دوم بازتاب انقلاب تونس در كشورهاي عرب.

در لبنان روز سه شنبه جناح متحد حزب الله، موسوم به "8 مارس" توانست حدنصاب كرسي‌هاي لازم در مجلس براي معرفي نخست‌وزير و تشكيل دولت را تامين كند و "نجيب ميقاتي" سياستمدار سني و ميانه رو را براي اين سمت معرفي كرد. اين امر همچنان كه پيش بيني مي‌شد با واكنش تند و عصبانيت جناح غربگرا موسوم به "14 مارس" مواجه شد و طرفداران اين جناح در بسياري از نقاط لبنان به اعتراض و اغتشاش پرداختند. سقوط دولت سعد حريري كه اواخر هفته گذشته رخ داد تحولات سياسي لبنان را وارد مرحله جديدي كرد. سقوط حريري پس از آن صورت گرفت كه حزب الله لبنان خواستار مقابله نخست وزير با توطئه‌اي شد كه تحت پوشش دادگاه رفيق حريري در جريان است و هدف آن ضربه زدن به اعتبار و حيثيت حزب الله و جريان مخالف غرب و ضد صهيونيستي در لبنان مي‌باشد.

دادستان دادگاه بين‌المللي به اصطلاح رسيدگي كننده به ترور رفيق حريري كه توسط دولتهاي غربي به ويژه آمريكا پشتيباني مي‌شود كيفرخواستي را تنظيم كرده است كه گفته مي‌شود در آن نام چند عضو حزب الله به عنوان متهم در اين ترور ذكر شده است. جنبش حزب الله از مدتها قبل از سعد حريري خواسته بود با ادامه كار اين دادگاه كه درصدد ايجاد بلوا و اختلاف در لبنان است مخالفت كند ولي حريري به اين درخواست‌ وقعي ننهاد و هفته گذشته زمانيكه سعد حريري در كاخ سفيد با اوباما درحال ديدار بود، حزب الله با خارج ساختن وزراي جناح خود، دولت حريري را ساقط كرد و با اين اقدام ضمن اينكه توطئه غرب را عقيم گذاشت قدرت و توان سياسي خود را نيز به رخ مخالفان داخلي و خارجي خود كشيد.

حزب الله لبنان طي هفته جاري پس از رايزني با گروههاي سياسي لبنان توانست با جلب نظر "وليد جنبلاط" سياستمدار كهنه كار لبناني، 65 كرسي براي تشكيل دولت تامين كند و با اين عمل، دومين گام خود را در برابر توطئه غرب برداشت و بر توانمندي خود در صحنه سياسي لبنان صحه گذاشت.

سيد حسن نصرالله پس از معرفي شدن "نجيب ميقاتي" به نخست وزيري تاكيد كرد حزب الله به دنبال قدرت در لبنان نيست و از ساير گروههاي سياسي، به خصوص جناح وابسته به حريري خواست به قواعد دموكراسي تن دهد و به قانون تمكين كنند. اما سعد حريري كه از طرف غرب و همچنين عربستان حمايت مي‌شود حزب الله را به ترور سياسي خود متهم ساخت و تاكيد كرد كه در هيچ دولت تحت حمايت حزب الله مشاركت نخواهد داشت. غرب كه در برابر تحولات لبنان دچار انفعال شده براي نجات يافتن از اين وضعيت اعلام كرده است كه كيفرخواست دادگاه حريري را اواسط بهمن صادر مي‌كند درحاليكه قبلاً اعلام شده بود صدور اين كيفرخواست مدت زيادي طول خواهد كشيد. همين مسئله و ساير مسائلي كه در صحنه سياسي لبنان در جريان است بيانگر اين نكته است كه به احتمال زياد روزهاي آتي آبستن وقايع و رخدادهاي مهمي در لبنان خواهد بود.

بازتاب گسترده حوادث تونس در كشورهاي منطقه، دومين موضوع مهم خبري خارجي اين هفته بود. درحاليكه تونسي‌ها همچنان به انقلاب خود ادامه مي‌دهند و با برگزاري تظاهرات روزانه، تلاش مي‌كنند بقاياي رژيم زين العابدين بن علي را كه كماكان در دولت جديد جا خوش كرده اند، وادار به كناره گيري نمايند، كشورهاي عربي يكي پس از ديگري، متاثر از تحولات تونس، در طول چند روز گذشته شاهد تظاهرات و اعتراضات مردمي بوده است. در اين باره گزارش‌هاي رسيده از الجزاير، مصر، يمن، اردن، سودان و حتي عربستان حاكي است مردم اين كشورها كه سالهاست تحت سيطره حاكمان خودكامه قرار دارند به جنب و جوش افتاده‌اند تا خود را از زير يوغ حكام ديكتاتور رها سازند. در اكثر اين كشورها، خودسوزي‌هايي شبيه آنچه كه توسط شهروند تونسي انجام شد و منجر به سرنگوني حكومت ديكتاتور تونس گرديد، رخ داده است. نكته جالب آنكه اكنون يك حس همبستگي اعلام نشده در بين ملت‌هاي عرب مشاهده مي‌شود و مردم اين كشورها بدون اينكه از جايي هماهنگ شوند، اقدام به برگزاري تظاهرات مشابه و اعتراض‌هاي پي در پي مي‌كنند، در اين ميان حكام ديكتاتور نيز كه تقريباً ماهيت و موقعيت اكثر آنها شبيه به هم است به دست و پا افتاده و با اتخاذ تدابيري از جمله تهديد به سركوب از يكسو و انجام اصلاحات اقتصادي ناگهاني و توزيع بسته‌هاي معيشتي بين مردم، از سوي ديگر به زعم خود مي‌كوشند تا مانع بروز انقلاب در كشور خود شوند.

در الجزاير، تظاهرات گسترده‌اي طي روزهاي اخير به تاسي از انقلاب تونس انجام شده است. در اردن هزاران نفر از مردم به خيابانها ريختند و به حكومت اعتراض كردند، امري كه در اين كشور بسيار كم‌سابقه تلقي مي‌شود. در يمن، هزاران نفر از مردم خشمگين در شهرهاي مختلف عليه حكومت علي عبدالله صالح تظاهرات كرده و خواستار بركناري وي شدند كه موجب شد علي عبدالله صالح براي مهار نارضايتي‌ها، حقوق كارمندان را افزايش دهد و اعلام كند از رياست جمهوري مادام العمري صرفنظر كرده است.

در سودان گروههاي سياسي به تظاهرات عليه عمرالبشير و سياستهاي وي پرداختند. سوداني‌ها اعلام كرده‌اند كه عمرالبشير را به سبب خيانت در واگذاري جنوب سودان بركنار خواهند كرد. عمرالبشير نيز در واكنش، حسن الترابي اصلي‌ترين رهبر مخالف خود را دستگير و زنداني كرد و اعلام نمود در مقابل انقلاب احتمالي از كشورش فرار نخواهد كرد.

در اين ميان وضعيت در مصر بيش از ساير كشورها ملتهب است و اين كشور طي دو روز گذشته شاهد تظاهرات ضد دولتي بسيار گسترده و سراسري بود كه منجر به درگيري با پليس و كشته و زخمي شدن دهها نفر گرديد. گزارش‌هاي تاييد نشده‌اي نيز دال بر فرار برخي مقام‌هاي ارشد قاهره از كشور منتشر شده است. در اين ميان محافل خبري غرب نيز اوضاع مصر را نگران كننده توصيف كرده‌اند. البرادعي، دبيركل سابق آژانس انرژي اتمي و سياستمدار مخالف دولت در مصر تاكيد كرد كه جوانان مصري رژيم مبارك را نمي‌خواهند و سرانجام اين رژيم را ساقط خواهند كرد.

مجموعه اين حوادث بيانگر وقوع تحولات جديدي در منطقه است و آنچنانكه شواهد نشان مي‌دهند طي روزهاي آتي ابعاد اين تحولات و رخدادها گسترش خواهد يافت.

رسالت:بازخواني خطبه 26 تير 88

«بازخواني خطبه 26 تير 88»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در ديدار دانشجويي يك‌شنبه گذشته تاكيد كرد؛ "همچنان بر مواضع‌ام در نماز جمعه معتقدم". اين خبر پيش از آنكه در رسانه‌هاي داخل انعكاسي داشته باشد زينت بخش تيتر رسانه‌هايي در داخل و خارج بود كه بر طبل بي‌مهري با انقلاب و اسلام مي‌كوبند.

خطبه‌هاي 26 تير 88 آيت‌الله هاشمي رفسنجاني به دليل ويژگي‌هاي خاص آن مورد استقبال مردم بويژه نمازگزاران قرار نگرفت به همين دليل از آن زمان تاكنون ايشان توفيق قرائت خطبه در جمع نمازگزاران جمعه تهران را پيدا نكرده‌اند.

بازخواني خطبه 26 تير 88 به بهانه بيانات اخير ايشان خالي از لطف نيست. نگارنده يك بار ديگر از اول تا آخر متن كامل خطبه‌ها را مرور كردم. لحن ايشان يك لحن مشفقانه و دلسوزانه و در جستجوي راه حل براي مشكلي بود كه به هر حال پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به دليل نقض عهد و پيمان ضلعي از رقابت در تعهد به اسلاميت و جمهوريت نظام پديد آمده بود.

اينكه راه حل‌ها يا بهتر بگوييم مواضع ايشان در خطبه‌هاي 26 تير نتيجه‌اي در بر نداشت نياز به واكاوي دارد.

1- اولين خطاي آيت‌الله هاشمي نام گذاري براي مشكل پديد آمده بود.
ايشان نام اين مشكل را "بحران" نهاد و بر آن در خطبه‌ها تاكيد فرمود. وي مخالفت با نتايج انتخابات و ادعاي تقلب را جدي گرفته بود. مردم در تمام ايران خوب مي‌دانند به چه كسي راي دادند و معادله راي به نفع چه كسي بود.

شورش اشرافيت بر جمهوريت نظام آن هم در حالي كه پايگاه‌هاي راي فرد حائز اكثريت در ميان محرومان و مستضعفان ديده مي‌شد را نمي‌توان يك بحران ناميد. اين مشكلي بود كه در 9 دي 88 و 22 بهمن همان سال به گونه‌اي حل شد كه سرمايه اجتماعي نظام را به شدت افزايش داد.

بحران ياد شده دردرون ضلعي بود كه راي مردم را بر نمي‌تابيد.
بحران "هويت" و بحران "سازمان" اين ضلع را رنج مي‌داد. معترضان از يك طرف به سلطنت طلبان و منافقين وصل بودند و از طرفي به احزابي كه به هر حال ريشه در انقلاب داشتند مانند مجمع روحانيون مبارز، حزب مشاركت، مجاهدين انقلاب و...

شيفتگي به قدرت و بي‌مهري به راي مردم آنها را به يك وادي انداخت كه هر روز اوباما، نتانياهو و ساركوزي براي آنها كف مي‌زدند و راديو بي‌بي‌سي و راديو آمريكا و ديگر رسانه‌هاي فاسد در غرب قدرت رسانه‌اي خود را در اختيار معترضان قرار داده بودند.

باند تبهكار و فاسد مرتبط با اجانب در 13 آبان، 16 آذر، روز قدس و روز عاشوراي سال گذشته با رونمايي از چهره واقعي خود نشان داد به هيچ ارزشي از ارزش‌هاي انقلاب و اسلام و نظام و مردم پايبند نيست بلكه فقط به رسيدن  قدرت - آن هم به هر قيمت - فكر مي‌كند.

آيت‌الله هاشمي در 26 تير 88 مواضعي را اتخاذ كرد كه اگر خوشبينانه آن را تفسير كنيم مي‌توانيم آن را از روي دلسوزي بدانيم.

اما ايشان با حوادث تلخ 13 آبان كه معترضان چراغ سبز به آمريكا دادند و در روز قدس شرم آورترين شعارها را به نفع اسرائيل سردادند و در روز 16 آذر به ساحت امام(ره) اهانت كردند و در روز عاشورا شعار عليه "اصل ولايت فقيه" دادند، چه مي‌خواهد بكند و اين رفتارها را چگونه توجيه مي‌كند؟!

نمي‌شود اين قطعه سياه ازتاريخ را كه هويت معترضان را به خوبي فاش مي‌سازد ناديده گرفت و از صفحه تاريخ محو كرد. اين نوعي توهين به شعور مردم است.

2- دومين موضعي كه ايشان در خطبه26 تير مطرح كرد، توجه به موضوع قانون بود. ايشان گفت: "بايد با قانون مسائلمان را حل كنيم و از قانون تجاوز نكنيم." تاكيد بر قانون حرف خوبي است. طرف معترض از ابتدا قانون را زير پا له كرد و وارد رقابت شد. قرار بود آنها التزام به قانون اساسي داشته باشند. قرار بود التزام به ولايت فقيه داشته باشند. قرار بود راي مردم را گردن نهند اما به راحتي از همه اينها عبور كردند. آنها راي 6 فقيه و 6 حقوقدان را در مورد نتايج انتخابات قبول نكردند و در مهلتي كه رهبري براي باز شماري صندوق‌ها مقرر فرمودند نمايندگان خود را معرفي نكردند. صندوق‌ها بازشماري شد و هيچ اثري از ادعاي آنها مبني بر تقلب ديده نشد. نتايج انتخابات تائيد و راي رئيس‌جمهور تنفيذ شد. آنها نپذيرفتند و پاي در راه محاربه با نظام گذاشتند و هنوز هم از اين راه برنگشته‌اند. اگر آيت‌الله هاشمي رفسنجاني بر مواضع خود مبني بر احترام به قانون در 26 تير اصرار دارد بايد از اين جماعت تبري بجويد.

3- آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در خطبه‌هاي 26 تير بحق به جايگاه مردم و راي مردم تاكيد كرد و فرمود: "مبناي فقهي امام(ره) اين بود كه حكومت اسلامي بدون حضور مردم نمي‌شود اگر مردم راضي نباشند حكومت اسلامي نخواهد بود."

حتي راي مردم را آن قدر محترم شمرد كه گفت: "روزي پيغمبر اسلام بعد از غدير به حضرت علي(ع) گفت؛ تو ولي اين امت هستي. اگر ديدي اين مردم راضي بودند و تو را قبول كردند و با اجماع و اكثريت آمدند شما بپذير و متولي امر شو، اگر ديدي اختلاف كردند ولشان كن و بگذار هر كاري كه مي‌خواهند بكنند".

واقعا بايد به جايگاه مردم، راي آنها و حضور آنها احترام گذاشت زيرا بدون اراده آنان حكومت اسلامي تحقق نمي‌يابد.

نتايج انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري نشان داد اكثريت آن هم در اندازه دو سوم آراء كدامين سو هستند. طرف مقابل با تهمت تقلب اين راي را بر نتافت و به اردو كشي خياباني روي آورد. در اردوكشي خياباني هم شكست خورد. اين اردوكشي خياباني فقط در تهران و يكي دو شهر انجام شد.

حال بايد ديد اگر آقاي هاشمي رفسنجاني بر مواضع خود در 26 تير پايبند است حاضر است راي و قدرت مردم در خيابان را به رسميت بشناسد.

 همزمان با همين جلسه‌اي كه ايشان با چند دانشجوي گيلاني تاكيد بر مواضع 26 تير خود داشتند، رئيس دولت بر آمده از راي مردم هشتاد و پنجمين سفر استاني خود را برگزار مي‌كرد. او و هيئت همراه به مدت 3 ساعت در ميان ده‌ها هزار نفر از مردم رشت تا ورزشگاه شهيد عضدي مشايعت شد. رئيس جمهور در سفر دوم و سوم استاني به شهادت آمارها و نظرسنجي‌ها و عكس‌ها و تصاوير هوايي مورد استقبال كم‌نظير و شايد هم بي‌نظير قرار مي‌گيرد. واقعا پيام مردم در اين استقبال‌ها چيست؟

اين "حضور" حماسي و آن "رضايت" را بدون كشف و شهود با چشم سر مي‌شود ديد. انكار آن به چه كسي آسيب مي‌زند؟

دولت اكنون قانون هدفمندي يارانه‌ها را كه دولت‌هاي پيشين به هر دليل از اجراي آن شانه خالي كردند، با بهترين شكل ممكن دارد اجرا مي‌كند، قيمت‌ها در برخي اقلام چند برابر شده است. دولت با اتكاي به كدام سرمايه اجتماعي دارد اين كار را انجام مي‌دهد؟

آيا هنوز با اين همه پشتيباني و حمايت مردم، در خصوص مقبوليت و مشروعيت دولت ترديد وجود دارد؟

آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در 26 تير 88 تصريح كرد؛ اعتماد مردم مخدوش شده است ما دچار ترديد شديم. سئوال اين است پس از يك سال و اندي آيا باز هم وزن اجتماعي مخالفان را بالاتر از وزن راي مردم و اعتبار دولت مي‌دانيد!؟

آيا وزن چند شعار موهن در برخي اردوكشي‌هاي خياباني بالاتر از شعارهاي آسمان كوب و قوي مردم در سفرهاي استاني رئيس‌جمهور است كه هنوز اين ترديد در ذهن آيت‌الله هاشمي رفسنجاني خلجان دارد كه تصريح فرمودند "بر همان مواضع قبلي استوارم."

من هر چه فكر كردم نتوانستم مناسبت روايتي را كه آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در پايان خطبه دوم مبني بر توصيه پيامبر به علي(ع) در خصوص رها كردن حكومت مطرح كردند درك كنم. خواندن اين روايت آن هم در شرايطي كه اقتدار نظام الهي داخل در اوج است و در منطقه، ايران تعيين كننده مناسبات قدرت است و در جهان حرفي براي گفتن دارد چه معني دارد؟ در شرايطي كه فرياد، "ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند" ذكر دائمي ملت است - چه موافق دولت چه مخالف دولت - تفوه به اين سخن چه مفهومي مي‌تواند داشته باشد؟!

 اگر فرض محال بگيريم و روزگاري در كشور خداي ناكرده شاهد چنين پديده‌اي باشيم سئوال اين است كه آيت الله هاشمي‌رفسنجاني‌ها كجا بايد بايستند؟ مردم شيفته علي و ولايت دوست دارند او را در صف اهل ولايت ببينند.

اكنون كه ملت بزرگ ايران رو سفيد از امتحان‌هاي بزرگ برآمده و دست رد بر فتنه‌گران زده و در برابر دسيسه‌هاي جنگ نرم دشمن هوشمندانه ايستاده است و از نظام و ولايت مقتدرانه دفاع مي‌كند، چرا بايد ترديد كرد كه كجا بايستيم؟!
4- آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبه‌هاي 26 تير 88 خطاب به مردم گفت؛ "شما مرا مي‌شناسيد هيچ وقت از اين تريبون نخواستم جناحي استفاده كنم هميشه فرا جناحي حرف مي‌زنم. من به هيچ طرفي تمايل ندارم. راهي پيدا كنيم متحد كشورمان را به پيش ببريم."

همان وقت خوبان روحاني مشفقانه از آيت الله هاشمي رفسنجاني گله كردند كه تريبون نماز جمعه جاي صحبت جناحي يا فراجناحي نيست. بايد در آنجا مواضع حكومت و ولايت گفته شود. امام جمعه بايد به بازخواني و باز توليد پيام و مواضع نظام بپردازد آن را نبايد با يك ميتينگ حزبي اشتباه بگيرد. متاسفانه در خطبه‌هاي
 26 تير ايشان جناحي صحبت كرد و مواضع مخالفان در مورد بي‌مهري به راي ملت را تكرار كرد و راه حل‌هاي ايشان هم مشكلي را حل نكرد. بلكه معترضان را تا مرز اهانت به مقدسات نظام و محاربه با اصل نظام در روز عاشوراي سال 88 پيش برد. پس تكرار حرف هاي جناحي و ماندن بر همان مواضع مشكلي را حل نمي كند و جايگاه و مرتبت گوينده را در نگاه مخاطبان فرو مي‌كاهد. ما خود كه ناقد آن سخنان هستيم اين را ظلم به كسي مي‌دانيم كه سابقه خدمت او به امام و نظام انكار نشدني است. نمي‌دانيم اين ظلم را خود ايشان چگونه بر خود مي‌پسندد؟!

5- يكي از پيشنهادات آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبه‌هاي 26 تير براي خروج از بحران (بخوانيد مشكل) اين بود كه فرمود: راه براي مناظره، مذاكره، مباحثه و استدلال بايد باز باشد شايد در مدت كوتاهي به اقناع برسيم." مناظره، مذاكره، مباحثه و استدلال مربوط به 10 روز تبليغات انتخابات رياست جمهوري است. هر كس هر چه داشت آن موقع بايد مطرح مي‌كرد و مي‌گفت و مردم هم در راي خود داوري مي‌كردند. وقتي مردم راي خود را به عنوان داوري درباره آن مناظرات به صندوق‌ها ريختند بايد صندوق‌ها را باز كرد و آرا را شمرد. پيشنهاد  مذاكره و مناظره و مباحثه بازگشت به نقطه اول است. بايد به راي مردم احترام گذاشت. راي مردم هم در بازشماري آرا است نه تداوم مناظره‌ها و اردوكشي‌ خياباني و ...

اكنون دولت نزديك به دو سال است مستقر شده و كارهاي بزرگي انجام داده است. ايستادن بر مواضع 26 تير آن هم با راه حل مناظره براي "اقناع" آيا منطقي است؟

مردم در رفراندوم 9 دي و 22 بهمن 88 در سراسر كشور راي "نه" به فتنه‌گران دادند. سران فتنه اكنون در زندان نفرت افكار عمومي به سر مي‌برند. چرا اقناع مردم را ناديده بگيريم و به عدم اقناع يك تيم كج سليقه و لجوج كه دروغ تقلب را به سفارش جرج سوروس يهودي و راسموسن در راديو بي بي سي و راديو آمريكا باب كردند اينقدر بها بدهيم.

6- سخن آخر اينكه اگر واقعا ايشان خواهان حل مشكل يا به قول خود بحران هستند به جاي اصرار روي مواضع خطبه 26 تير، بيايند مثل ميليون‌ها ايراني بر مواضع رهبري تاكيد كنند تا حداقل مانع دور افتادن از مردم و انزوا شوند.
تكرار آن مواضع بي‌مهري به خود و مردم است. ضمن آنكه بدخواهان و مخالفان نظام را هم راضي نمي‌كند. آنها به هيچ چيز جز جدايي آيت‌الله هاشمي از نظام و مردم رضايت نمي‌دهند.

قدس:موج تونسي در مصر

«موج تونسي در مصر»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛برخي خبرها از کاخ رياست جمهوري مصر حاکي از آن است که «جمال مبارک» فرزند «حسني مبارک» رئيس جمهور مادام العمر مصر که يکي از اصلي ترين گزينه هاي جانشيني پدر بوده، همراه با همسر و فرزندش «فريده» خاک مصر را به محل نامعلومي ترک کرده اند.

نيروهاي مردمي در مصر با الهام از تحولات تونس و برخي ديگر کشورهاي عربي به خيابانها ريختند تا بدين طريق هشدار لازم براي انجام تغيير و تحولات پيش از شروع طوفان واقعي در مصر را به رژيم مبارک بدهند. آنها آشکارا در پيام هشدار خود، خواستار تحقق خواسته هايي مانند از بين بردن بيکاري و برگزاري انتخابات آزاد و پاک، و پايان دادن به حالتهاي فوق العاده و آزار و اذيت و شکنجه شهروندان مصري بودند.

رژيم مبارک بر خلاف آرمان ملتهاي مسلمان و عربي در تحکيم رابطه با رژيم غاصب صهيونيستي عملاً پايبندي خود را به مفاد کمپ ديويد اعلام کرد و ميزبان ارتش نامشروع در منطقه گرديد. در پيوند قاهره با تل آويو، از ميان مصداقهاي فراوان فقط به همراهي اين رژيم با ارتش غاصب صهيونيستي پس از حمله به باريکه غزه مي توان اشاره نمود که عمق جنايت سردمداران قاهره را معرفي مي کند. مبارک با ايجاد ديوار بتوني حايل در منطقه و احداث ديوار فولادي تا عمق 30 متري زيرزمين در حول محور صلاح الدين به طول 11 کيلومتر، سعي کرده تا فشار بر فلسطينيها در غزه را سنگين تر کند و اشغالگران بتوانند کاري از پيش ببرند. اهميت دولتمردان مصري با عنايت به عملکرد آنها در قبال سران صهيونيستي به گونه اي است که «بين اليعارز» در اين زمينه گفته بود رهبران کنوني مصر، گنجي راهبردي براي اسرائيل هستند.

در شرايطي که دنياي اسلام و جهان آزاد با نگاه انساني، راهکارهاي حمايت از مردم محاصره شده غزه را در دستور کار قرار داده اند، دولت قاهره براي خشنودي اربابان صهيونيستي- آمريکايي خويش گذرگاه رفح را مي بندد و اگر در برخي مواقع به طور موقت بازگشايي مي کند، صرفاً اقدامي تاکتيکي است. طيف قدرتمند مخالفان رژيم مبارک به همراه احزاب سياسي ريشه دار از جمله «اخوان المسلمين» خواستار فعاليت جامعه مصر و دنياي عرب در جهت حمايت از آرمان فلسطين هستند و مشخصاً اين نکته را مطرح مي سازند که در فضاي کنوني جهان که فريادهاي اعتراض عليه جنايتهاي اسرائيل و حاميانش به اوج خود رسيده، دنياي عرب و بخصوص مصر، نمي تواند شاهد ساکت اين صحنه ها باشد.

انسداد فضاي سياسي، يکي از مشکلات جدي حکومت مصر است که در طول حضور مبارک در قدرت، رژيم استبدادي فرصت حضور و تجربه روند دموکراتيک را از مردم سلب نموده است و همواره در مقطع انتخابات با اجرايي کردن نسخه هاي بيگانه و فرامرزي منتقدان و مخالفان را با طرح اتهامهاي واهي راهي زندان کرده تا به ظاهر در فرآيند دموکراتيک بي رقيب و بي بديل، ميدان دار پيروزي گردد. اما نکته مهمتر اين است که با وجود اين اقدامهاي خلاف دموکراتيک و حقوق مدني، شهروندان از تيررس انتقادهاي غرب در مورد ديکتاتورها و نقض حقوق بشر به دور بوده و اين مصونيت را مي توان هديه حاميان غربي براي پيشبرد هدفهايشان ارزيابي نمود. تلاش مبارک براي تحميل جانشيني فرزندش جمال مبارک، به موج گسترده تظاهرات دامن زد و مردم مصر را براي مقابله با موروثي کردن قدرت مصمم نمود.

فضاي کنوني مصر بيانگر اين واقعيت است که نه تنها احزاب سياسي، بلکه حتي چهره هاي شناخته شده بين المللي از جمله «محمد البرادعي» نيز با حضور در جامعه مصر در معرض تهديد و ارعاب و محدوديتهاي فراوان قرار گرفته اند و حتي به آنها اخطار شده است که مراقب جان خود باشند. گفتني است، قاهره و حاميانش به راحتي براي حفظ موقعيت خود، دست به اسلحه مي برند. به گفته منابع مستقل، در طول سالهاي 2001 تا 2009 ، دست کم 118 مورد شکنجه گزارش شده است، اما وقتي رنگ سرکوب پررنگ تر مي شود که در يک سال گذشته 76 مورد شکنجه و 1 فقره مرگ زير شکنجه در مصر گزارش گرديده است. شکنجه و بازداشت وسيع منتقدان در آستانه انتخابات، يعني تقلب پيش از شروع انتخابات.

مصر يکي از همپيمانان مهم آمريکا در بين کشورهاي غيرعضو ناتو يعني اسرائيل، پاکستان، کويت، ژاپن، اردن، کره جنوبي، تايلند، فيليپين، استراليا، نيوزيلند، بحرين و آرژانتين است. از آن مهمتر، اين واقعيت است که مصر پس از اسرائيل و با فاصله اي مطمئن از اين کشور از ده ها سال پيش، دومين کشور دريافت کننده کمکهاي نظامي و اقتصادي ايالات متحده است. ارسال پول و کالاهاي رايگان به اين دو کشور، به گونه اي تنظيم شده است که کفه ترازو همواره به نفع اسرائيل باشد. مصر سالانه 1 / 3 ميليارد دلار کمک نظامي بويژه در قالب جنگ افزارهاي اهدايي از آمريکا دريافت مي کند که در دو سال اخير، اين رقم اندکي کمتر شده است. کمکهاي اقتصادي دريافتي قاهره نيز پيشتر به طور ميانگين، نزديک به 900 ميليون دلار در سال بود. از 1998 به اين سو، اما هر سال، درصد مشخصي از آن کاسته شده و اکنون به 530 / 7 ميليون دلار رسيده است. در واقع، کمکهاي مالي و اقتصادي بلاعوض ايالات متحده به مصر، پاداشي است که واشنگتن بابت تغيير اردوگاه قاهره و حمايت اين کشور از سياست خارجي کاخ سفيد بويژه در جهان عرب، مي پردازد.

پر واضح است، حوادث تونس را مي توان به مثابه جرقه اي در انبار باروت خشم ملتهاي عربي ارزيابي کرد. اينک کشور مصر پس از تونس، صحنه گردان تحولات سياسي شمال آفريقا گرديده است و به باور برخي صاحب نظران، مسير رخدادهاي کنوني، يادآور آزاد سازي سياسي چکسلواکي در سال 1968 موسوم به «بهار پراگ» مي باشد. اميد مي رود کشور مصر با تحولات کنوني، ضمن دست يافتن به حقوق شهروندي و دموکراسي واقعي، بهار مصر را نويد دهد و از صف مخالفان ملت مظلوم فلسطين جدا شده و با همراهي ديگر کشورهاي اسلامي از ظرفيتهاي موجود در دفاع از آرمان فلسطين همچون سالهاي جنگهاي اعراب اسرائيل بار ديگر نقش انساني- اسلامي خويش را بازيابي کند.
 
سياست روز:اين نامه آخر است؟

«اين نامه آخر است؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛واكنش‌ها به نامه رئيس‌جمهور به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي همچنان ادامه دارد و طبق آخرين خبر قرار است هيئت رئيسه مجلس در اين باره پاسخي تهيه كند.

اين واكنش‌ها در دو نوع مطرح مي‌شود، هم موافق و هم مخالف.
شكي نيست كه به هر حال رئيس‌جمهوري با اين نامه، مخاطبان خود را به چالش كشيده است. هر چند برخي نيز معتقدند كه اين شيوه يك سياست تهاجمي است و اين سياست همواره باعث شده تا مجلس،‌ مجمع تشخيص مصلحت نظام و حتي قوّه قضائيه از تركش‌هاي اينگونه برخوردها در امان نباشند.

اما اين همه ماجرا نيست، پس از آن است كه واكنش‌ها و پاسخ‌ها آغاز مي‌شود. اما پرسش اساسي اين‌جاست كه مقصود از اينگونه برخوردها و رفتارها چيست؟
آيا بر اساس قانون اساسي قواي مقنّنه، قضائيه و مجريه استقلال ندارند؟ و آيا پيش از اين، چنين چالش‌هايي بين قوا ايجاد نمي‌شد؟

آن‌چه مسلم است، نگارنده نيز همچون بسياري از هموطنان دغدغه وحدت و مودت، همكاري و همياري بين همه قوا دارد، چرا كه بر اين اعتقاد است كه نه تنها بازتاب‌هاي داخلي اين اختلاف‌ها تبعات نامطلوبي دارد بلكه بازتاب خارجي اينگونه رفتارها به مراتب نامطلوب‌تر از تبعات داخلي است. براي اثبات اين ادعا كافي است به رسانه‌هاي فارسي زبان آن سوي مرزها سري بزنيم و تحليل‌هاي آن‌ها را در اين‌باره ببينيم، آن وقت خواهيم ديد كه چگونه درباره‌ كشورمان نظر داده‌اند و در تحليل‌هاي خود چه گفته‌اند.

بدون ترديد هزينه‌هاي گزاف اينگونه برخوردها و رفتارها در فضاي سياسي كشور را همگي بايد پرداخت كنيم و بي گمان اگر آرامش در فضاي سياسي كشور حاكم باشد بهتر است تا با اينگونه عملكردها فضا آشفته باشد. حال مي‌خواهد اين رفتار از سوي هر كسي سر زده باشد.

البته در اين ميان نقش رسانه‌ها هم اهميت دارد، رسانه‌ها با توجه به فضاي حاكم در كشور مي‌توانند مشكلات و مسائل موجود در كشور را فارغ از پس‌زمينه‌هاي سياسي به طرف حل شدن سوق دهند. هر چند كاركرد رسانه‌هاي سياست زده امروز كشور با اين كاركرد فاصله بسيار زيادي گرفته است.

واكنش‌ها به اظهارات و يا اقدامات رئيس‌جمهوري طي ساليان گذشته كم نبوده و هر از چند گاهي از سوي معترضان ديده شده است. واكنش به عزل متكي وزير امور خارجه سابق كشورمان شايد آخرين نمونه آن قبل از نامه اخير رئيس‌جمهور باشد. در بسياري از اوقات بركناري يك مقام مسئول تا آن‌جا بازتاب مي‌يابد كه حاشيه‌ها به متن اصلي بدل مي‌شود و شايدها و بايدها و اما و اگرها بر فضاي عقلاني جامعه حاكم شده و گاه فضايي غبار آلود ايجاد مي‌شود. در اين ميان فرصت براي سودجويان هم فراهم شده و هر كس هيزمي بر آتش بر پا شده مي‌افزايد.

نمونه‌هاي زيادي از اقدامات رئيس‌جمهور وجود دارد كه با واكنش‌هايي همراه بوده است، و اين احتمال وجود دارد كه از اين پس نيز از اين اقدامات وجود داشته باشد كه شايد بخش عمده‌اي از اين اقدامات، نشأت گرفته از تفاوت‌هاي فردي باشد و با اين وصف ايرادي به اين عملكردها آن‌طور كه بايد و شايد وارد نيست. در اصل اين اختلاف سليقه بين آقاي رئيس‌جمهور با ديگران است. چيزي كه شايد خود آقاي رئيس‌جمهور نيز به آن اذعان داشته باشد و بپذيرد. با اين نگاه واكنش‌ها به اين اقدامات و عملكردها بايد سنجيده‌تر و پر مغزتر باشد.

اما آن‌چه مهم است اين كه بايد افكار عمومي داخل و خارج و همچنين رسانه‌هاي موجود چه در داخل و چه در خارج از كشور را پس از اين اقدامات ارزيابي كرد. اين كه آيا اين اختلافات بايد علني و به فضاي عمومي كشيده شود يا اين كه بهتر است اين اختلافات به دور از هياهوي سياسي حل و فصل شود؟

مردم سالاري:راهي پر فراز و نشيب پيش روي نجيب ميقاتي

«راهي پر فراز و نشيب پيش روي نجيب ميقاتي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم کرم محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛طي چند روز گذشته کشور لبنان درگير کشمکش هاي سياسي شده است. گروه موسوم به 8 مارس که متشکل  از حزب الله  و جريان وابسته به ميشل عون و ساير هم پيمانان آنهاست از دولت خارج و خود به خود  کابينه  تحت رياست  سعدالدين  حريري  سقوط کرد. موضوع انتخاب نخست وزير که براساس قانون اساسي  اين کشور مي بايست از ميان مسلمانان اهل سنت و توسط راي اکثريت نمايندگان مجلس برگزيده  شود; به بحث روز  محافل سياسي  لبنان مبدل  شد. در لبنان ده ها حزب فعاليت سياسي  دارند که بعد از ترور رفيق  حريري  در دو جريان عمده سياسي جاي گرفته اند.

الف: جريان 14 مارس متشکل  از احزاب المستقبل  به رهبري سعد حريري  نخست وزير، قوات لبناني (نيروهاي لبناني) به رهبري سمير جعجع و مجموعه اي از احزاب  است که همگي سني و مسيحي است. عربستان، مصر واردن و همچنين کشورهاي آمريکا و فرانسه از اين جريان حمايت  مي کنند.
ب: جريان 8 مارس که از نيروهاي حزب الله، جنبش امل و تعدادي  از احزاب سني و مسيحي تشکيل شده است.

جمهوري اسلا مي ايران; سوريه  و تا حدودي شيخ نشين قطر از اين جريان  حمايت مي کنند  و هم اکنون  علا وه بر در اختيار داشتن  اقليت پارلماني،  11 وزير نيز در کابينه  دارند. سيدحسن  نصرالله،  نبيه بري، ميشل  عون و عمر  کرامي از مهمترين چهره هاي اين جناح محسوب مي شوند.

احزاب و گروه هاي سياسي لبنان که در اين دو قرار دارند براي دستيابي  به پست نخست وزيري  تلا ش هاي خود را آغاز کردند. 14 مارسي ها مجددا سعدحريري را کانديداي اين مقام کردند. 8 مارسي ها در يک برنامه ريزي زيرکانه ابتدا رشيد کرامي را مطرح کردند لذا جريان وابسته به سعدحريري  طي چند روز گذشته  از طريق شبکه هاي راديو  و تلويزيوني و مطبوعات در اختيار  خود حملا ت گسترده اي را عليه کرامي آغاز کردند. اما در ميان بهت و حيرت طرفداران  حريري; سيدحسن نصرالله  دبيرکل حزب الله در يک برنامه زنده تلويزيوني نام نجيب  ميقاتي رهبر جنبش مجد را که دو کرسي در پارلمان لبنان در اختيار دارد  به عنوان کانديداي پست نخست وزيري  اعلا م کرد. ميقاتي  قبلا  از تشکيل دهندگان جريان 14 مارس بوده است. حزب الله  و همپيمانانش در ميان اهل  سنت و مسيحيان با مذاکرات ورايزني هاي فشرده  توانستند  با کسب 68 راي اکثريت لا زم را در مجلس  به دست آورند.

هم سعد حريري و هم نجيب ميقاتي با ميشل سليمان رئيس جمهور لبنان ملا قات کردند. با توجه به يارگيري  موفق  جريان 8 مارس که کفه ترازو در مجلس لبنان را به نفع اين جريان تغيير داده بود; کاملا  مشخص  بود که رئيس جمهور لبنان  آقاي ميقاتي را مامور تشکيل کابينه خواهد کرد. شبکه  خبري العربيه که توسط  دولت عربستان اداره مي شود  تبليغات  گسترده اي را آغاز کرد که طي آن مردم لبنان در مخالفت با انتخاب ميقاتي وبه طرفداري از حريري و تسلط حزب الله برلبنان تظاهرات خواهند کرد. روز سه شنبه تعدادي از طرفداران حريري در طرابلس به خيابانها ريخته و با آتش زدن لا ستيک وحمله به خودروهاي خبرنگاران; درخواست العربيه را اجابت کردند. عصر روز سه شنبه پنجم بهمن ماه خبرنگار بي بي سي در يک گزارش زنده تعداد تظاهرکنندگان طرابلس را حداکثر دوهزار نفر و در جنوب لبنان تنها بيست نفر اعلا م کرد. بدينسان اين تجمع نه تنها باعث عزت و آبروي حريري نشد بلکه به يک افتضاح سياسي براي جريان 14 مارس مبدل شد. البته خبرگزاري هاي غربي و همچنين شبکه العربيه از ابتدا فکر مي کردند که اين تجمع و اعتراض گسترده تر خواهد شد به همين دليل آن را با آب و تاب تحت پوشش خبري لحظه به لحظه قرار داده و حتي به خود اجازه ندادند تا ازتجمع بزرگ وهزاران نفري طرفداران حزب الله که همزمان به مناسبت اربعين حسيني(ع) در جنوب لبنان گردهم آمده بودند; کمترين خبر و گزارشي منتشر کنند.

اينک طبق روال عادي و قانوني کشور لبنان، نخست وزير معرفي و برگزيده و مامور تشکيل کابينه شده است; همان گونه که قبلا  آقاي حريري معرفي و برگزيده شد. جريان طرفدار آقاي حريري اين انتخاب را کودتا لقب داده اند و آمريکا و فرانسه و برخي ديگر ازدول اروپائي از چنين تصميمي نگراني خود را ابراز داشته اند. سوالي که در اذهان بسياري از مردم لبنان و ديگر ملت ها شکل مي گيرد اين است که چگونه همين آقاي ميقاتي که ديروز همراه وهمپيمان آقاي حريري بود سياستمدار خوب و شايسته اي محسوب مي شد اما امروز که با ديگر جريان سياسي حاضر در صحنه لبنان همراه شده است;زير سوال مي رود؟

اين چه منطقي است که هرگاه طرفداران آنها در راس حاکميت قرار گرفتند عين دمکراسي وهرگاه مخالفان سياست هاي آنها اکثريت يافتند آنان را تروريست و کودتاگر لقب مي دهند؟ آيا اين اقدامات و موضع گيري ها تجلي عيني سياست هاي يک بام و دوهواي آمريکا و هم پيمانانش در عرصه سياست جهاني نيست؟ جريان 14 مارس به رهبري حريري اعلا م داشته که در دولت جديد شرکت نخواهد کرد.

 اين بدان معناست که آنان تصميم به مقابله و مخالفت گرفته اند. آمريکا و فرانسه و عربستان هم مواضع مخالف خود را يا علنا يا تلويحي اعلا م کرده اند. از اين رو راهي که فراروي دولت جديد به رياست آقاي نجيب ميقاتي است راهي پرفراز و نشيب و توام با کارشکني هم در عرصه داخلي لبنان و هم در عرصه خارجي است. يکي از دلا يل اصلي اختلا ف نظربين دو جريان عمده عرصه سياسي لبنان بحث نحوه بررسي پرونده ترور رفيق حريري است.

خواست اصلي حزب الله، جنبش امل، جريان ملي آزاد که تحت رهبري ميشل عون مسيحي است، حزب سوسياليست ترقي خواه دروزي به رهبري وليد جنبلا ط، عمرکرامي و... که تشکيل دهندگان عمده جناح 8 مارس هستند خارج شدن پرونده رفيق حريري از دست دادگاه بين المللي و رسيدگي به آن در مراجع قضائي لبنان است. در مقابل حزب المستقبل به رهبري سعدحريري، قوات لبناني به فرماندهي سميرجعجع و ساير هم پيمانان جريان 14 مارس بر رسيدگي بين المللي به پرونده ترور رفيق حريري تاکيد داشته و از آن حمايت مي کنند. از اينرو موضوع راي دادگاه بين المللي ترور رفيق حريري يکي از چالش هاي بسيار بزرگ آينده کشور لبنان و در درجه اول نخست وزير و دولت تحت رهبري اوست.

تهران امروز:شتاب تحولات و فروماندگي دولت هاي عربي

«شتاب تحولات و فروماندگي دولت هاي عربي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم بهمن سعادت است كه در آن مي‌خوانيد؛جهان اين روزها تحولات کشورهاي عرب را با حساسيتي قابل ملاحظه دنبال مي کند، دنيايي که براي سالها نماد رکود و سکون اجتماعي در ذيل حکومتهاي اقتدارگراي پادشاهي و شبه پادشاهي(رياست جمهوري هاي مادام العمر) بوده است، اکنون در متن خود شاهد فعل و انفعالاتي است که بدون ترديد بعد از شکل گيري جوامع عربي در مقطع پس از فروپاشي امپراطوري عثماني بي سابقه بوده است.گرچه مي توان ادعا کرد در طي‌قرن گذشته جهان عرب همواره در بحران به سر برده است؛ ولي به‌نگاهي به اتفاقات اين روزها مي توان دريافت که دولت‌هاي محافظه کار عرب در هيچ مقطعي چنين درمانده از درک و مديريت تحولات محيط خود نبوده اند.

بعد از آنکه ملي گرايي سوسياليستي امثال جمال عبدالناصر‌،که داعيه بيرون راندن صهيونيست ها از سرزمين هاي اشغالي را داشت، در برآوردن هدف خود ناکام ماند، دنياي عرب همواره در جستجوي بديلي براي برون رفت از بحران بوده است.اساسا در واکنش به اين بحران و خيزش اسلام گرايي بود که دولت‌هاي عربي از دهه 80 از چپ گرايي فاصله گرفته و به راست گرايي و ائتلاف با غرب جهت تحکيم خود و مقابله با نيروهاي داخلي گرايش يافتند.

سه دهه اخير را مي توان دوران فروبستگي دولتهاي عربي در برقراري تعاملي سازنده با محيط داخلي خود دانست كه با اتخاذ رويه سرکوب در داخل و ائتلاف با غرب و چشم دوختن به مذاکرات سازش کوشيدند تا راهي فراروي خود بگشايند. در ادامه اين دولتها از نيمه دهه 90 کوشيدند با پيوستن به روندهاي جهاني توسعه صنعتي و اجتماعي، به اصلاح زيرساخت هاي خود و ادغام در مناسبات جهاني بپردازند.

در حقيقت دولت‌هاي محافظه کار عربي طي حدود 15 سال گذشته کوشيده اند تا الگويي خاص خود را در توسعه به وجود آورند.

در اين بين به رغم برخي شواهد مبني بر بهبود اوضاع، نشانه‌ها حاکي از آن است که اين دولتها ضمن ناتواني از اصلاحات در ساختار خود،ظرفيت هاي لازم براي مديريت عدم تعادل پديد آمده در روند توسعه و ادغام بي سابقه در مناسبات جهاني را ندارند. چنين است که نارضايتي‌ها فروخفته و انباشته در دنياي عرب که ريشه در بحران جامعه عربي معاصر دارد، به خصوص در سايه مشخص‌شدن ناکارآمدي فزاينده دولت‌هاي اقتدارگرا آشکارتر شده‌اند.

در اين بين پديده تونس که خود نمونه اي از چنين دولت‌هايي بود،فرصتي پديد آورده تا آنچه در عمق جوامع عرب در جريان بوده است به سطح آيد و گستره وسيعي از تحولات را باعث شود. اين روزها گرچه در مورد روند آتي اين تحولات بحث‌هاي زيادي در جريان است، ولي فارغ از اينکه اعتراضات در کشورهايي چون مصر و اردن به نتيجه برسد مي توان بي ترديد گفت که آنچه در حال وقوع است مي تواند نمود يک گسست و منبع تحولاتي اساسي در جامعه و سياست اين کشورها شود.

آنچه کارشناسان در پس اين تحولات مي بينند، يک خواست عمومي گسترش يابنده براي تغيير رويه ها و ساختارهاي ناکارآمد و آلوده به فساد است که براي چندين دهه نتوانسته است پاسخي به مسائل و معضلات بي شمار ملت‌هاي عرب ارائه نمايد. نوع واکنش غير منطقي و منفعلانه اين دولت‌ها به تحولات جاري نيز دقيقا در ادامه همان روندي قابل تحليل است که خود موجد اين حوادث شده است.

ابتكار:اسطوره مقاومت شيعيان در قلب وهابيون 

«اسطوره مقاومت شيعيان در قلب وهابيون»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم رسول جعفريان است كه در آن مي‌خوانيد؛آيت الله شيخ محمد علي عمري يكي از برجسته ترين رهبران جامعه شيعه در روزگار ما بود، كسي كه با درايت و عقل و تدبير خويش توانست جامعه شيعه مدينه را از تعدي و تجاوز وهابيان نجات دهد.

مقاومت براي ماندن در مقابله خشونت عثماني‌ها و سپس وهابيها در طول بيش از يك صد سال، آن هم با برخورد شديدي كه از وهابيها در شهر متعصب نشين مدينه مي‌شناسيم، مهم ترين ويژگي جامعه شيعه مدينه است كه به آنان نخاوله مي‌گويند. نخاوله از نخل گرفته شده و اين به خاطر شغل اين خاندان‌هاي اصيل عرب در طول صدها سال در تاسيس و حراست باغات نخل مدينه است، گرچه دشمنان آنان، از اين كلمه، براي تحقير آنان استفاده مي‌كردند.

طوايف نخاوله كه گروههاي متعددي از قبايل عرب هستند اصيل ترين عربهاي مقيم مدينه هستند كه در طول بيش از هزار سال بر مذهب تشيع بودند و تاكنون نيز مذهب خويش را حفظ كرده اند. اين در حالي است كه ساير ساكنان مدينه مهاجراني هستند كه از مناطق ديگر جهان اسلام به اين شهر آمده اند. آنان بيشتر مهاجران شمال افريقا يا مسلماناني از شبه قاره و بخارا و جز اينها هستند كه به مدينه آمده و ساكن شدند.

شگفت آن كه جماعت نخاوله كه ساكنان اصلي اين شهر هستند در تمام دوره عثماني و سپس سعودي با مظلوميت روزگار را سپري كرده اند، اما هيچ گاه تسليم نشدند. بدانيم كه تاكنون اجازه نمي‌دهند جنازه يك مسلمان نخاولي را در مدينه نبوي براي اقامه نماز بر او وارد مسجد نبوي كنند و اين چنين حق آنان را ضايع مي‌كنند.

يكي از دلايل اين مقاومت، تسليم ناپذيري آيت الله شيخ محمدعلي عمري بود كه در طول بيش از شصت سال اين جامعه را رهبري كرد و اجازه نداد دست تجاوز وهابي‌ها آسيبي به آن بزند. درايت و عقل و تدبير شيخ، عامل مهمي براي حفظ شيعيان نخاوله بوده و برابر تندي و جسارت وهابي‌ها بوده و او با آرامش و متانت توانست از حقوق ساكنان شيعه اين منطقه حفاظت كند. اين بزرگترين هنر اين مرد دانشمند و روحاني ارجمند بود كه به هيچ روي تندروي نكرد و جامعه شيعه نخاوله را از دوران پر خطر چند دهه گذشته حفاظت كرد.

ارتباط ايرانيان با جامعه شيعه نخاوله، از قديم الايام وجود داشت؛ روزگاري كه به خاطر ظلم و ستم شديد دولت عثماني و سپس وهابي ها، اين جامعه دچار فقر بود، ايراني‌ها در سفر حج به آنان كمك مي‌كردند. در تمام دويست سال گذشته ايرانيان منازل و باغات مردمان نخاوله را اجاره كرده و هر بار با كمكهاي مالي خود سعي در حمايت از اين گروه داشتند. البته در دو دهه اخير دولت سعودي تلاش كرده است تا رابطه بهتري با اين جامعه داشته باشد و آنان را جذب كند اما به خاطر افراط گرايي وهابي‌ها هميشه مرزهايي را حفظ كرده و حتي اجازه داشتن مسجد را نيز به آنان نمي‌دهد.

با اين حال «باغ شيخ» نه به اعتبار مسجد بلكه فقط به عنوان منزل، محلي براي اقامه نماز جماعت بوده و ايرانيان نيز، در مواقعي كه وهابي‌ها مشكلي براي شيخ و اصحاب شيخ ايجاد نمي‌كردند، در اين نماز شركت مي‌كردند. اين براي ايرانيان يك افتخار بود كه در كنار زيارت حرم مطهر نبوي و قبور امامان بقيع ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ بتوانند دست كم يك بار در نماز جماعت شيخ شركت كنند و دست او را ببوسند.

نويسنده اين سطور توفيق آن را داشت كه يكبار همراه دوست ارجمند جناب دكتر سيد محمد باقرحجتي ـ حفظه الله ـ مصاحبه اي طولاني با شيخ داشته باشد كه متن آن سالها پيش در مجله ميقات منتشر شد. پس از آن نيز بارها و بارها توفيق شركت در نماز جماعت ايشان را چه در باغ و چه در منزل ديگرش در محله قربان داشته و خدمتشان رسيده است. آرامش خاطر شيخ، نگاه‌هاي نافذ و گهگاه سخنرانيهاي ايشان كه شرح احاديث اهل بيت بود، يكي از بهترين خاطراتي است كه از اين اسفار براي بنده باقي مانده است.

شناخت روش مديريت شيخ در ميان نخاوله و به عنوان يك اقليت در جامعه افراطي وهابي مدينه، نيازمند يك بررسي علمي و پژوهشي درخور است كه مي‌بايست انجام شود. سالها پيش «ورنر اِنده» كتابي در باره جامعه شيعه نخاوله نوشت كه نويسنده اين سطور آن را ترجمه و منتشر كرد. آن اثر البته بيشتر در تاريخ نخاوله بود و آنچه اكنون مورد نظر بنده است، تلاش براي شناخت بيشتر شيخ و روش مديريت وي براي اين جامعه ارجمند و استوار است.
خداوند اين مرد بزرگ را كه در زمره رهبران برجسته شيعه بود با رسول الله (ص) و امامان (ع)‌ محشور گرداند.

آفرينش: تداوم قاچاق كالا و علل تشديد آن

«تداوم قاچاق كالا و علل تشديد آن»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم  علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛اگر بخواهيم به مساله اي که همواره اقتصاد کشور ماو هر کشور ديگري را مورد خسارت و لطمات قرار داده است و مي‌دهد اشاره کنيم بايد به مساله قاچاق تداوم و يا افزايش آن اشاره کرد در اين راستا اين مساله در کشور هايي نظير کشور ما مشهود تر و علني تر است گستره پيامد هاي آن نيز مورد تو جه ترو بيشتر بوده است .

در اين بين اگر بخواهيم به پديده قاچاق بنگريم بايد گفت که در عمل هر محموله و كالايي كه از كانال غير رسمي بدون در نظر گرفتن منافع دولت وارد كشوري مي‌شود و سود و عوارض گمركي آن پرداخت نشود و تعرفه‌هاي آن رعايت نشود به آن قاچاق مي‌گويند.

در اين ميان و جود كالاهاي قاچاق شده به داخل كشور در سال‌هاي اخير حداقل به 19 ميليارد دلار در سال رسيده است که خود شايان توجهي دو چندان است از اين رو تداوم اين روند با توجه به پيامدهاي ان بر روي اقتصاد کشور نه تنها در کوتاه مدت بلکه در بلند مدت نيز ويرانگر است و عملا هر روز که از عدم مقابله جدي با ان دور ميشويم خسار تهاي ميلياردي ان نصيب کشور و جامعه مي گردد . در واقع پديده قاچاق علل گوناگوني داشته و دارد و يك عامل از انها ميزان تعرفه است.

گذشته از آن بوروكراسي‌ چند لايه و مشکل زا كه در كشور ما وجود دارد و در قاچاق كالا موثر است. يكي ديگراز مشكلات قاچاق كالا دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌هايي است كه گاه بدون در نظر گرفتن کار دقيق علمي و کارشناسي صادر مي‌شود و خود نيز با مساله عدم پايداري مواجه است. علاوه بر ان نيز ميزان تاثير پايين بودن نرخ ارز در افزايش حجم واردات کالاهاي قاچاق به کشورو منفعت طلبي و.. نيز در اين راستا مورد توجه است.

آنچه مشخص است پديده قاچاق واقعيتي گريز ناپذير براي کشور ماست واقعيتي که پيامد هاي چند گانه ان همواره ادامه داشته است به طور مثال اگر به رابطه پديده قاچاق با بحران بيکاري در کشور بنگريم بايد گفت که به ازاي هريک ميليارد دلار قاچاق کالا 100 هزار فرصت شغلي در کشور از بين خواهد رفت اين يعني وقتي حدود 20 ميليارد دلار قاچاق به داخل كشور ما صورت ميگيرد 20 ميليارد دلار پول از ايران بيرون مي‌رودو حدود 2 ميليون فرصت شغلي هم از بين مي‌رود و دو ميليون فرصت شغلي هم خود بخش زيادي از درصد بيكاري ايران است .

در واقع بايد گفت که با توجه به آمار ها ي موجود و تاثيرات قاچاق در کشور رقم قاچاقي كه ما امروزه در كشور داريم نگران‌كننده است و بايد به دنبال چاره انديشي اساسي براي حل اين مشکل برويم در اين حال تا چه زماني ما بايد شاهد تداوم اين روند در کشور و ناتواني بخش هاي گوناگون براي مقابله با اين امر در کشور باشيم در حالي که به طور مثال پيامد هايي ناشي از آن همانند بحران بيکاري در ميان نسل جوان بطور گسترده اي و جود دارد ؟

حمايت:مواضع شفاف ايران و تلاش مزبوحانه رسانه هاي غربي

«مواضع شفاف ايران و تلاش مزبوحانه رسانه هاي غربي »عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حمايت است كه در آن ميخوانيد؛در حالي مذاكرات دو روزه جمهوري اسلامي ايران با اعضاي گروه 1+5 (انگليس، فرانسه، آمريكا، روسيه و چين به همراه آلمان) روزهاي اول و دوم بهمن ‌ماه انجام شد و با برگزاري نشست ‌هاي خبري پايان يافت که رسانه ها ي غربي سعي در بدون نتيجه بودن آن داشتند. ‏اين در حالي است که با در نظر گرفتن اظهار نظرها از سوي نماينده ايران و همچنين کاترين اشتون مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا پس از نشست دوروزه نکته مشترک تمايل به ادامه گفت و گوها از سوي دو طرف مورد تاييد قرار گرفت . ‏

همچنين در بيانيه پاياني اشتون كه در تارنماي شوراي اتحاديه اروپا نيز منتشر شده، آمده است: درها باز است و انتخاب در دستان ايران باقي مي‌ماند‎.‎

در مقابل جليلي هم در نشست خبري خود با تاكيد بر آمادگي جمهوري اسلامي ايران براي ادامه مذاكرات در زمينه 'نقاط مشترك' تاكيد كرد‎.‎

دبير شوراي عالي امنيت ملي گفت: خانم اشتون در مذاكراتي كه انجام گرفت، مي‌گفت بايد نقاط مشتركي را پيدا كنيم و اميدواريم اين نقاط مشترك را براي گفت وگوهاي آينده، پيدا كنند. ما هميشه براي ادامه گفت وگوها آماده هستيم‎.‎

وي همچنين براي نشان دادن عزم جدي جمهوري اسلامي براي ادامه مذاكرات افزود‎:‎ديدگاه ما كاملا روشن و مشخص و بر اساس احترام به حقوق ملت‌هاست. اگر آنها بعد از ظهر امروز هم براي مذاكره آماده باشند، ما دوباره به مذاكرات ادامه خواهيم داد‎.‎

در اين شرايط ايران در حالي نشست تركيه را ترك كرد كه بسته‌اي پيشنهادي را درباره موضوع‌هاي مشخص ارايه داد كه قرار شد در دورهاي بعدي بررسي شود. ارايه مكانيسم عملياتي اين پيشنهادها از سوي هيات ايراني نيز پاسخي را از سوي گروه 1+5 در برنداشت‎.‎

در شرايطي كه حتي طرف‌هاي مقابل به حق تهران براي غني‌سازي هسته‌اي اذعان دارند، به نظر مي‌رسد طرح غربي بهانه‌هاي ديگري را براي مقابله با پيشرفت‌هاي هسته‌اي ايران همزمان با چانه‌زني‌هاي ديپلماتيك مي‌جويد‎.‎

اصرار مذاكره‌كننده ارشد گروه 1+5 بر شفاف‌سازي بيشتر فعاليت‌هاي هسته‌اي تهران نيز در شرايطي است كه بيشترين ميزان بازديدهاي بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي از تاسيسات هسته‌اي ايران صورت گرفته اما هيچ موردي مبني بر اهداف غيرصلح‌آميز برنامه‌هاي اين كشور ارايه نشده است‎.‎

در حالي كه غرب از ايران اعتمادسازي بيشتر را طلب مي‌كند، خود نيز بايد در اين زمينه اقدام‌هايي انجام دهد. به عبارت ديگر، 'اعتمادسازي' گامي است كه اعضاي 1+5 بايد در مسير گفت وگوها بردارند‎.‎

از طرف ديگر، ايران معتقد است گروهي بايد درباره ماهيت برنامه‌هاي هسته‌اي اين كشور نظر دهد كه نمايندگي جامعه جهاني را بر عهده داشته باشد. در اين صورت به نظر مي‌رسد جاي نزديك به 120 كشور عضو جنبش غيرمتعهدها كه بارها از حق ايران براي دستيابي به فناوري‌هاي هسته‌اي در راستاي مقاصد صلح‌آميز حمايت كرده‌اند، در اين گروه خالي مانده است‎.‎

بر همين اساس، چنانچه ايران بخواهد روزي بي‌گناهي خود را براي اعضاي 1+5 ثابت كند (كه البته برخي از آنان مانند روسيه بارها ماهيت صلح‌آميز برنامه‌هاي هسته‌اي ايران را تاييد كرده‌اند)، باز هم بايد راه‌هايي ملموس پيشنهاد شود كه با حقوق و قوانين بين‌المللي نيز مطابق باشد‎.‎

همچنين دو طرف براي همكاري‌هاي بيشتر با يكديگر نيز بايد سازوكاري مشترك بينديشند در غير اين صورت همانگونه كه ايران تاكنون توانسته است پاسخگوي نيازهاي خود در عرصه هسته‌اي باشد، باز هم به تلاش‌هاي خود ادامه خواهد داد‎
.‎
حاصل كار، گرچه ممكن است به كند شدن برخي برنامه‌هاي ايران يا افزايش بخشي از هزينه‌ها بينجامد، اما خودكفايي بيشتر و افزايش اتكا به نفس، ميوه‌اي خواهد بود كه در سبد ايران باقي خواهد ماند. تجربه ثابت كرده است كه دوري از مذاكرات نيز نتيجه دلخواهي را در دستان غرب قرار نخواهد داد‎.‎

اما در كش و قوس مذاكره ميان هيات ايراني و گروه 1+5 برخي از رسانه هاي غربي همچنين با استفاده ازادبيات تهديد پيام هاي خبري خود را دراين زمينه منتشر کردند‎.‎

دراين زمينه رويترز با طرح ادعاهايي به نقل از ديويد آلبرايت و آندره استريكر تحليلگران موسسه علوم و امنيت بين المللي آمريكاموضع گيري و ادعاهاي آمريكاييها را دراين زمينه مطرح ساخت: برنامه ايران با عقب گردهايي روبرو شده كه فوريت استفاده از زور و حمله نظامي توسط آمريكا يا اسرائيل را براي توقف آن از بين برده و فرصت استفاده از ديپلماسي را در اين رابطه فراهم كرده است.آژانس هاي اطلاعاتي غرب با اجراي اقدامات تخريبي عليه تجهيزات خريداري شده ايران از خارج، حملات سايبري و ترور دانشمندان هسته اي توانسته اند پيشرفت هاي هسته اي ايران را كند كرده و دستيابي ايران به بمب اتمي را به تاخير بياندازند. بيشتر تحليل گران غرب معتقدند ايران هنوز تصميم به ساخت بمب اتمي نگرفته اما هر روز توانايي هاي اتمي آن بيشتر مي شود‎.'‎

از سوي ديگر در حالي كه بسياري از سياستمداران بين المللي اين مهم را تاييد مي كنند كه احترام به حقوق تهران، تنها راه مذاكره با ايران است، برخي سياستمداران ادوار گذشته غرب - كه سياست هاي جنگ طلبانه آنها، بحران اقتصادي و دو جنگ عراق و افغانستان را براي غرب به ميراث گذاشت- دراين زمينه از پيش از شروع مذاكرات ايران و گروه 1+5 تاكنون، همچنان از ادبيات تهديد عليه ايران استفاده مي كنند‎.‎

توني بلر نخست وزير سابق انگليس كه اكنون به دليل همراهي با رئيس جمهور جنگ طلب آمريكا - جرج بوش- در كميته 'تحقيق درباره جنگ عراق' در حال بازجويي است، با بيان اينكه ' سياست اوباما در ارتباط با ايران تاثيرگذار نيست' مدعي شد: با اعمال چنين رويكردهايي، ايراني ها همچنان به بي ثبات سازي منطقه و تلاش براي توليد سلاح هاي هسته اي ادامه خواهند داد. جهان بايد اراده لازم را براي جلوگيري از هسته اي شدن ايران نشان دهد و حتي در صورت نياز در اين مورد از زور استفاده كند‎.‎   

آرمان:دنياي متفاوت ايران و غرب و مذاکرات

«دنياي متفاوت ايران و غرب و مذاکرات»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم صادق زيباکلام -است كه در آن مي‌خوانيد؛نتايج مذاکرات استانبول از پيش کاملا روشن بود. هيچ‌کس در انتظار يک اتفاق خارق العاده، محيرالعقول و يک معجزه نبود. تنها معجزه‌اي که ممکن بود اتفاق بيفتد اين بود که ترک‌ها که ميزبان بودند، براي ارتقاي بيشتر جايگاه بين‌المللي خود تلاش کنند تا شايد مذاکرات در آينده مشخص ديگري ادامه پيدا کند.

ايران به نمايندگي دکتر سعيد جليلي از قبل به طور مستقيم و غير مستقيم اعلام کرده بود که ما اصلا براي بحث هسته‌اي و پرونده هسته‌اي و مناقشه هسته‌اي به استانبول نمي‌رويم. ما براي حل و فصل مسائل جهاني به استانبول مي‌رويم. چون از ديد جمهوري اسلامي‌ ايران، مسئله و مشکلي روي ميز براي مذاکره نيست. نکته‌اي که بايد در خصوص پرونده هسته‌اي ايران حل و فصل شود روي ميز نيست؛ به اين دليل که ايران معتقد است که فعاليت هسته‌اي اش در چارچوب اصول، مقررات و ضوابط آژانس بين المللي انرژي اتمي‌ در وين قرار دارد و خطايي نکرده است و مشکلي ندارد که حالا بخواهد درباره حل و فصل آن به مذاکره بپردازد.

تمام فعاليت‌هاي ايران حَسَب قوانين و مقررات آژانس و ضوابط و اصول مندرج در ان‌پي‌تي است. خارج از اين‌ها عملي انجام نداده است که نياز به مذاکره داشته باشد. بنابراين اگر گروه 1+5 مي‌خواهد مذاکره کند، اگر آمريکا، اروپا و قدرت‌هاي بزرگ خواهان مذاکره با ايران هستند، ايران مي‌تواند درباره حل و فصل مسائل جهاني که غرب با آن دست به گريبان است مذاکره کند. اين نگاه طرف ايراني است.

 اما گروه 1+5 مسئله را اين گونه نمي‌بيند. اين گروه معتقد است صرف نظر از اين که ايران در فعاليت‌هاي هسته‌اي خود چه کرده و چه نکرده است، حداقل دو قطعنامه شوراي امنيت در مورد فعاليت‌هاي هسته‌اي از ايران خواسته‌هايي داشته و انتظاراتي را مطرح کرده است که ايران به اين خواسته‌ها وقعي ننهاده و در نتيجه شوراي امنيت سازمان ملل مجبور شده است  تحريم‌هايي را عليه ايران اعمال کند. بحث اين نيست که آنچه ايران انجام مي‌دهد آيا در چارچوب ضوابط آژانس هست يا نه، شوراي امنيت از ايران خواسته‌هايي را درباره فعاليت‌هاي هسته‌اي دارد که تا کنون ايران توجهي به اين خواسته‌ها نکرده است. اين هم نگاه گروه 1+5 است.

بنابراين معلوم بود که دو طرف دو دنياي کاملا متفاوت دارند و با آن دو دنياي متفاوت رهسپار استانبول شده‌اند. اما آنچه مي‌توان پيش‌بيني کرد اين است که مثل قريب به ده سال گذشته، اختلافات بين ايران و گروه 1+5 ادامه پيدا خواهد کرد. احتمالا در آينده کشورهاي اروپايي به علاوه آمريکا سعي خواهند کرد که تحريم‌هاي بيشتري را عليه ايران در دستور کار خود قرار دهند و اعمال کنند.

باز به سبب تجربه يک دهه گذشته، چين و روسيه سعي خواهند کرد که با دو صدا و با دو طول موج صحبت کنند. يک صدا و يک فرکانس خطاب به تهران خواهد بود و يک طول موج و يک صدا خطاب به غرب و آمريکا خواهد بود. فرکانس مربوط به غرب و آمريکا مي‌گويد که بله، ما با شما همراه خواهيم بود، ولي بايد به ايران فرصت بيشتري داد و بايد مذاکره کرد و نبايد درهاي مذاکره را بست.

اين مفاد صحبت‌هاي چين و روسيه خطاب به غرب خواهد بود. اما چين و روسيه خطاب به ايران همان صحبت‌هاي هميشگي را خواهند داشت که البته ايران حق دارد که در چارچوب آژانس فعاليت خود را ادامه دهد. ما هم سعي مي‌کنيم که تحريم‌هاي جديدي عليه شما صورت نگيرد، ما هم خيلي با تحريم‌ها موافق نيستيم. اين هم طول موجي است که از سوي چين و روسيه خطاب به ايران خواهد بود.

اما طبق معمول در دقيقه نود چين و روسيه هم با اتحاديه اروپا و آمريکا همراه خواهند شد و چنانچه تحريم‌هاي بيشتري عليه ايران در دستور کار قرار گيرد، چين و روسيه هم امضاي خود را پاي آن تحريم‌ها خواهند گذاشت، هم چنان که ظرف يک دهه گذشته اين کار را کرده اند. گرچه هر دو طرف درهاي مذاکره را باز نگه داشته‌اند اما به نظر مي‌رسد حتي اگر در آينده نزديک هم مذاکراتي شکل بگيرد، چيزي فراتر از مذاکرات استانبول اتفاق نخواهد افتاد.

جهان صنعت:هشدار اول به رييس تازه اوپک ‌

«هشدار اول به رييس تازه اوپک»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم طهماسب طلا‌يي ‌است كه در آن مي‌خوانيد؛ از ابتداي سال نو ميلا‌دي پس از 36 سال ايران سرانجام توانست بر مسند اوپک تکيه زند تا شايد برخي از سياست‌هاي اين دوره به نوعي براي ايران مفيد به فايده واقع شود. در روزهايي که ايران در توليد در ميادين مشترک گوي رقابت را به دست همسايگانش داده است و نمي‌توانيم در حوزه خزر و برخي نقاط خليج‌فارس به ميزان همسايگانمان از ذخاير نفت و گاز برداشت کنيم، عربستان نيز نخستين رويارويي نفتي خود را با يک مصاحبه از سوي وزير نفتش به ايران نشان داد.

وزير نفت اين کشور تاثيرگذار در اوپک با اعلا‌م نظر خود، تلويحا بر تافتن از سياست‌هاي اوپک (مبني بر حفظ توليد) را اعلا‌م داشت تا اولين نتيجه آن تشديد نوسان قيمت نفت شود و ديپلماسي و استراتژي نفتي ايران، اين بار در اوپک مورد تامل قرار گيرد؛ هرچند رياست ايران بر اوپک هنوز به مرز قضاوت نرسيده اما با رويه‌اي که علي النعيمي مدنظر قرار داده اين ترديد به وجود مي‌آيد که روزهاي  سختي براي ايران در اين دوره از رياست بر اوپک وجود داشته باشد.

 از اين رو با جدي گرفتن اين رفتار شيطنت‌گونه در شروع رياست ايران بايد به مديريت وزارت نفت که در رقابت توليد با همسايگان دچار عقب‌ماندگي است اين هشدار را سر داد که در سياست‌ورزي از عرب‌ها عقب نماند و راه مديريت برکشورهاي اوپک را بياموزد تا سرنوشت اوپک به واقع در دستان ايران باشد و بس!

دنياي اقتصاد:همزيستي انتظارات عقلايي و حباب در بازارهاي سرمايه

«همزيستي انتظارات عقلايي و حباب در بازارهاي سرمايه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم عباس عاملي است كه در آن مي‌خوانيد؛اغلب داد و ستدها در بازار سرمايه براساس انتظارات سرمايه‌گذاران از ارزش آينده ابزار مالي (براي مثال سهام، ارز و اوراق بهادار) مورد نظر صورت مي‌گيرد.

از اين رو، داشتن برداشت صحيح از چگونگي شکل‌گيري اين انتظارات داراي اهميت بسيار در حوزه اقتصاد مي‌باشد. تقريبا تمام مدل‌هاي اقتصادي، به ويژه مدل‌هاي اقتصاد کلان، با طرح فرضيه‌اي مشخص در مورد چگونگي شکل‌گيري انتظارات آغاز مي‌شوند. براي مثال، تا دهه هفتاد معمول ترين فرضيه در مورد اينکه عامل‌هاي اقتصادي چگونه نرخ تورم را در زمان‌هاي آينده پيش‌بيني مي‌کنند اين بود که انتظار نرخ تورم فردا برابر است با نرخ تورم ديروز. بدين‌سان، انتظارات کاملا گذشته گرا بودند. در دهه‌هاي هفتاد و هشتاد ميلادي، يک «انقلاب» در مباحث انتظارات اقتصادي شکل گرفت و نظريه جديدي، تحت عنوان «انتظارات عقلايي»

(Rational Expectations)، در ميان اقتصاددانان حاکم شد. اصل اين نظريه بسيار ساده است. طبق اين نظريه؛ همه سرمايه‌گذاران و فعالان اقتصادي انتظارات عقلايي دارند، بدين معنا که براي شکل دادن انتظارات خود در مورد آينده اقتصاد از تمام اطلاعات و ابزارهاي موجود استفاده مي‌کنند. طبيعتا، انتظار نرخ تورم فردا ديگر برابر با نرخ تورم ديروز نخواهد بود، بلکه برداشت افراد از سياست‌هاي احتمالي بانک مرکزي، پيش‌بيني تغيير تعرفه‌هاي وارداتي، اعمال قوانين اقتصادي داخلي و خارجي و غيره نيز در شکل گيري انتظارات بسيار موثر خواهد بود. نظريه انتظارات عقلايي پيامدهاي بسياري براي جنبه‌هاي مختلف اقتصادي دارد. در اينجا به نکته‌اي کوتاه در مورد عواقب آن براي بازارهاي سرمايه اکتفا مي‌کنم.

از آنجا که اگر يک منطق واقعا به معناي کلمه، منطقي و عقلايي باشد فقط يک وجه صحيح دارد و با فرض اينکه دسترسي تمام عوامل اقتصادي به اطلاعات يکسان است، نظريه انتظارات عقلايي بر اين باور است که همه عوامل اقتصادي داراي انتظارات يکسان مي‌باشند. به اين ترتيب، هنگام بروز يک خبر اقتصادي جديد، همه عوامل اقتصادي نظري يکسان در مورد آينده ارزش ابزار مالي خواهند داشت و براساس آن، تصميم به چگونه سرمايه‌گذاري کردن مي‌گيرند.

از اين‌رو ارزش ارز، سهام، مسکن و غيره در هر برهه زماني، منعکس کننده ارزش واقعي خود خواهد بود. بدين ترتيب فرصت سود کردن از خريد و فروش ابزار مالي فقط در يک لحظه مي‌باشد و آن، هنگام بروز يک خبر جديد است. به محض اينکه خبر جديدي وارد بازار مي‌شود، عوامل اقتصادي که در آن لحظه فعال هستند با خريد و فروش ابزارهاي مالي مرتبط، ارزش واقعي جديد آنها را تعيين مي‌کنند.

با اين حال در دنياي واقعي مشاهده مي‌کنيم که ارزش بسياري از ابزاري مالي از ارزش واقعي خود کمتر يا بيشتر هستند و به ندرت منعکس‌کننده ارزش واقعي مي‌باشند. هنگامي که ارزش يک ابزار مالي از ارزش واقعي خود بيشتر باشد آن را حباب مي‌نامند، با اين باور که يک حباب دير يا زود مي‌ترکد و به ارزش واقعي خود بازمي‌گردد. سوال اين است که آيا بازارهاي حبابي مي‌توانند با «انتظارات عقلايي» همزيستي داشته باشند؟ با توجه به مباحث آغازين اين يادداشت، تئوري انتظارات عقلايي بدين معنا است که ارزش همه ابزار مالي منعکس‌کننده ارزش واقعي خود هستند و به نظر مي‌رسد که تداوم فاصله گرفتن ارزش ابزار مالي از ارزش واقعي خود مدرکي دال بر رد تئوري انتظارات عقلايي است. اگرچه چنين استنادي تا حد زيادي درست است، اما در دهه اخير مبحثي مطرح شده تحت عنوان «حباب‌هاي عقلايي»

(Rational Bubbles). براي درک بهتر اين مبحث بگذاريد سوال دوم را مطرح کنيم: اگر يک سرمايه‌گذار اعتقاد به وجود حباب دارد، آيا حتما بايد از آن بازار مربوطه خارج شود يا از ورود به آن بپرهيزد؟ اين سوال احتمالا در حال حاضر ذهن بسياري از سرمايه گذاران ايراني و بين‌المللي را به خود مشغول کرده است.

در ايران زمزمه‌هاي حبابي شدن بازار بورس تهران کماکان فراگير مي‌شود و مدت‌ها است که بسياري اعتقاد به وجود حباب در بازار طلا دارند. تئوري حباب‌هاي عقلايي بر اين باور است که اگرچه نفس وجود حباب غيرمنطقي است، اما سرمايه‌گذاري که خود را در فضاي حبابي يافت مي‌کند، مي‌تواند منطقا بر اين باور باشد که اين حباب ادامه پيدا خواهد کرد و در نتيجه، منطقا در يک بازار حبابي سرمايه‌گذاري مي‌کند و به ادامه و بزرگ‌تر شدن حباب کمک مي‌کند.

بالطبع سرمايه‌گذاري در بازار حبابي داراي ريسک بسيار است. سرمايه‌گذار بايد واقف به وجود حباب باشد و براي خود يک پيش‌بيني منطقي نسبت به زمان ترکيدن حباب داشته باشد و براساس آن به موقع از بازار مربوطه خارج شود. بنابراين، صرف حبابي بودن يک بازار دليل بر وارد نشدن به آن نمي‌شود.

مشاهدات دنياي واقعي نيز حاکي از اين است که اعتقاد به وجود حباب لزوما باعث پرهيز سرمايه‌گذاران نمي‌شود. حبابي که تقريبا تمام بازارهاي مالي و پولي کشورهاي توسعه‌يافته را در اوايل هزاره سوم فراگرفته بود، تداوم بسياري داشت. از سال 2004 اغلب اقتصاددانان معتقد به وجود حباب در بازار مسکن آمريکا بودند، با اين حال، رشد اين بازار با سرعت هرچه تمام‌تر تا سال 2007 ادامه پيدا کرد. طبيعتا حبابي که بيشتر تداوم پيدا کند به هنگام ترکيدن ضربه سنگين‌تري را بر سرمايه‌گذاران وارد مي‌کند. ورود به يک بازار حبابي اگرچه لزوما غيرمنطقي نيست، اما ريسک‌پذيري بسيار بالايي را مي‌طلبد.


ارسال به دوستان
بازسازی چهره‌ی مریم مقدس توسط هوش مصنوعی مرادِ پزشکیان از «وفاق» روشن است، پیچیده و مبهم نکنیم! رژه ناهماهنگ نظامیان کانادا که وایرال شد (فیلم) پیش بینی وضعیت هوا طی روزهای آینده ساخت دیش‌های استارلینک در یک کارگاه کوچک تولیدی (فیلم) تیگوان 2025؛ پرفروش ترین فولکس واگن در آمریکا عجب کیفیتی دارد! (+تصاویر) ماجرای انتقال زباله‌های ساری به تهران چیست؟ هشدار فقر یادگیری/ دانش آموزان در مدرسه‌ حضور دارند اما یاد نمی‌گیرند آدامسی که می‌تواند از زایمان زودرس جلوگیری کند سفر به عصر قاجار؛ از دیوهای ساری تا رقاص‌های سرخه‌حصار(عکس) کمبود مددکار و مشاور/ دانش ‏آموزان تنها و اکثرا افسرده‌اند کشف دانشمندان چینی: فعالیت آتشفشانی در سمت پنهان ماه ۱٫۴ میلیارد سال دوام داشت واژگونی پژو ۲۰۷ در بزرگراه شهید باکری ایرانی‌ها ششمین گروه مهاجر در آمریکا با بیشترین درآمد به شمار می‌‌روند (+ جدول) کمک ۱۱.۵ میلیون دلاری ناسا برای طراحی هواپیماهای نسل آینده
نظرسنجی
موافق مذاکره ایران با دولت ترامپ با هدف تنش زدایی از روابط تهران - واشنگتن هستید؟