تهران امروز: مرد معتاد با اعتراف به قتل همسر خود آن را ناشي از سوظن ناشي از مصرف شيشه دانست.
اين
جنايت خونين روز 10 شهريور ماه امسال مردي مضطرب بدن خونين زني را در ميان
دستانش گرفته و او را به بيمارستان رساند. كادر بهداشتي بيمارستان به سرعت
دست به كار شده و اين زن را كه خون زيادي از او رفته و رنگش مانند گچ سفيد
شده بود را بر روي تخت بستري كرده و اقدامات درماني اوليه را روي او انجام
دادند.
ساعتي بعد اما قلب اين بانوي 37 ساله از تپش ايستاده و پزشك اورژانس برگه فوت او را امضا كرد.
اين
اتفاقات در حالي ميافتاد كه ماموران كلانتري محل با خبر حراست بيمارستان
بالاي سر جسد حاضر شده و نوروز همان مردي كه وي را با شيون و فرياد پيش
پزشكان رسانده بود جلب كرده و به اداره ويژه قتل پليس آگاهي تهران بردند.
نوروز
كه از درگذشت همسر خود پريشان به نظر ميرسيد به افسر پرونده گفت: جناب
سروان من از لادن چهار فرزند دارم كه روز حادثه سه نفر از آنها به منزل عمه
شان رفته بودند و فقط كوچكترين فرزندم كه پسري سه ساله است در خانه مانده
بود.
از مدتها قبل من و همسرم با هم كشمكش و مرافعه داشتيم و آب
خوش از گلويمان پايين نميرفت. اين دعواها پايان نداشت تا اينكه در اين روز
شوم دوباره بين من و لادن مجادله پيش آمد و با هم درگير شديم. صدايمان
بالا رفته و خون جلوي چشمانم را گرفته بود كه دست به چاقو شده و ضربهاي به
او زدم. من نميخواستم مادر بچه هايم را بكشم ولي كارد به شدت در بدن او
فرو رفت و لادن بيحال روي فرش افتاد. از ديدن اين صحنه جا خوردم بلافاصله
دست به كار شده و ناله كنان جسم پر از خون او را روي دستانم گرفته و به
درمانگاه رساندم اما متاسفانه پزشكان هم نتوانستند كاري براي او بكنند
وهمسرم فوت كرد.
با اين اقرار اين مرد روانه زندان شد و تحقيقات از
اطرافيان وي آغاز شد. اما پسر بزرگ متهم حرف وي را رد كرده و گفت: صبح روزي
كه اين جنايت رقم خورد پدرم از من خواست خواهر و برادرم را به خانه عمه
ببرم او تهديد كرد كه امروز ديگر تكليف مادرت را مشخص ميكنم. من با اكراه
حرف او را قبول كردم ولي گمان نميكردم پدرم دست به چنين اقدام فجيعي بزند.
پرونده پس از تكميل تحقيقات به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و مرد همسركش امروز در شعبه 113 محاكمه شد.
ذبيحزاده
نماينده دادستان با خواندن كيفرخواست گفت: شواهد و قرائن نشان ميدهد كه
متهم با قصد و نيت قبلي اين جنايت را رقم زده است و از نظر دادسرا وي مرتكب
قتل عمد شده است و بنده تقاضاي صدور حكم قانوني براي وي را دارم.ذكر اين
نكته هم ضروري است كه پسر بزرگ مقتول اعلام رضايت كرده و پدر متهم هم به
عنوان قيم نوه سه سالهاش گذشت خود را از متهم اعلام نموده است.
سپس
هيات قضات از دو دختر و مادر مقتول خواست كه دادگاه را از تصميم خود با
خبر كنند كه آنها با بيان اين مطلب كه از خون عزيز خود نخواهند گذشت تقاضاي
قصاص قاتل را كردند.
يكي از دختران مقتول كه ميگريست گفت: مادرم
هميشه از دست پدرم در عذاب بود و آسايش نداشت. روز حادثه هم او ما را به
خانه خواهرش فرستاد تا با خيال راحت مادرم را از سر راه بردارد.
پس
از اين اظهارات متهم اين پرونده در جايگاه ويژه ايستاده و با پذيرفتن اتهام
قتل گفت: اولياي دم هر تصميمي درباره من گرفتهاند را زودتر اجرا كنند من
اين قتل را انجام دادهام واز اولياي دم بابت اين كار معذرتخواهي هم
نميكنم.
آقاي قاضي من آدم متمولي بودم ولي به خاطر يك سري مسائل
مالي دچار مشكل شده و زندگي ام دگرگون شد. شش سال پيش هم گرفتار ترياك شده و
به شدت معتاد شدم.همسرم كه از موضوع باخبر شد به شدت از اين موضع اظهار
ناراحتي كرد و از من خواست ديگر سراغ اين ماده شوم نروم اما من ديگر
ارادهاي در خودم براي ترك كردن مواد نميديدم.از شش ماه پيش هم بدبختي
تازه من شروع شد و به شيشه آلوده شدم. شيشه به مراتب زهرماري تر از ترياك
بود و مرا دچار توهم و سوظن كرد. طوري كه ديگر اعتمادم به ديگران را از دست
داده و به همه چيز و همه كس مشكوك بودم از چند روز قبل از اين جنايت
بدجوري بين من و لادن اختلاف افتاده بود كه ريشه آن هم سوظن من بود.آن روز
از پسر بزرگم خواستم بچهها را به خانه عمهاش ببرد تا با مادرشان صحبت
كنم. نميدانم چطور شد كه به يكباره بحث بين ما بالا گرفت و من كارد
آشپزخانه را برداشته و با او درگير شدم. يكمرتبه ديدم چاقودر بدن همسرم
فرو رفته است او را به بيمارستان رسانده ولي كاري از دست دكترها برنيامد و
او جان سپرد.
من از اولياي دم حلاليت ميطلبم و هر تصميمي كه آنها درباره من بگيرند را خواهم پذيرفت.
در پايان اين جلسه هيات قضات وارد شور شدند تا راي خود را درباره اين پرونده صادر كنند.