مؤلف کتاب "نظریه رسانهها؛ جامعهشناسی ارتباطات" که با استفاده از رویکردی بینرشتهای به بررسی برخی موضوعات اساسی در حوزه رسانههای ارتباط جمعی پرداخته کتاب خود را در چهار بخش اصلی تدوین کرده است.
هدف بخش اول شناسایی پارادایمهای اصلی حوزه نظریه رسانهها یا به طور کلیتر حوزه جامعهشناسی ارتباطات است. در این بخش ابتدا ذیل عنوان رویکردها، مقولاتی چون ارتباطگر، پیام، کانال ارتباطی، مخاطب، تأثیر و فرآیند ارتباط مورد بحث قرار گرفته و پس از ارائه مطالبی درباره سطح ایستا و سطح پویا، پارادایمهای ارتباطات نظیر توسعه تکنولوژی ارتباطی، توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی، استیلای تکنولوژی ارتباطی، استیلای اقتصادی، استیلای فرهنگی، دووجهی تکنولوژی، دووجهی اقتصادی و دووجهی فرهنگی بر شمرده شدهاند. ویژگی پارادایمهای پیشنهادی این بخش رویکردی رسانهای در تدوین آنهاست.
بخش دوم به موضوع بسیار مهم رابطه رسانه و سیاست اختصاص دارد و عنوان "قدرت و رسانه" را بر پیشانی دارد. نظریهها و چهرههای قدرت، ابعاد سه گانه قدرت، رویکردهای مدرنیستی و فرامدرنیستی به قدرت و نظریات مارکس، وبر، فوکو و پارسونز به قدرت از جمله مسایل طرح شده در این فصل محسوب میشوند. مؤلف در این بخش کوشیده است با استفاده از نظریه استیون لوکس درباره چهرههای قدرت، الگوی مناسبی برای تحلیل رابطه رسانهها با سیاست و قدرت ارائه دهد.
بخش سوم کتاب به "گفتمان فوکویی" و تفاوت آن با مفاهیم همخانواده مانند پارادایم، ایدئولوژی، هژمونی و فرهنگ اختصاص یافته و خود در سه فصل تدوین شده است که در فصل نخست انواع تحلیل گفتمان، در فصل دوم تحلیل گفتمان فوکویی و در فصل سوم تفاوت گفتمان با مفاهیم مشابه مورد بحث بررسی قرار گرفتهاند.
در نهایت در فصل چهارم نیز اندیشههای ارتباطی سه نظریهپرداز معاصر یعنی مانوئل کاستلز، آنتونی گیدنز و زیگموند باومن با یکدیگر مقایسه شدهاند.