پایگاه خبری مذهبی تحلیلی
رهوا در تحليلي تحت عنوان " نقش مشایی در اصلاحات اطلاعاتی اسراییل"نوشت: حوادث 11 سپتامبر 2001 به بررسي گسترده اي از سيستم
اطلاعاتي آمريكا منجر شد كه در نگاه بسياري از تحليل گران آمريكايي، تصميم
سازان اطلاعاتي عامل ناتواني در جلوگيري از حملات تروريستي معرفي شدند.
مسائل و نگراني هاي نشأت گرفته از حملات 11 سپتامبر به كميسيون تحقيق و در
نهايت تصويب قانون اصلاحات اطلاعاتي و جلوگيري از تروريسم منجر شد كه در
دسامبر 2004 از سوي جرج بوش امضا شد بسياري از مفاد اين قانون تغييرات
ساختاري و فرهنگي مشخصي را ايجاد كرد كه با اقداماتي جهت بهبود محصول
اطلاعاتي همراه شد . عليرغم آنكه اسرائيل در سال هاي منتهي به اين زمان،
شكست مهم اطلاعاتي را تجربه نكرده بود، با اين وجود از اواخر دهه 90 رهبران
اطلاعاتي اسرائيل اصلاح اقدامات را ضروري احساس كردند، زيرا متدولوژي سابق
نمي توانست بطور كامل پيچيدگي هاي فزآينده امنيتي و تهديدات نوظهور را
مورد توجه قرار دهد.
اصلي ترين عاملي كه موجب تغيير نگرش و متقاعد ساختن راهبران اطلاعاتي
اسرائيل به اصلاحات شد هجوم بي شمار متغيرهاي ژئواستراتژيك و متدهاي
ساختاري بود. رهبران سازمان هاي اطلاعاتي اسرائيل به اين نتيجه رسيدند كه
ماهيت جنگ از نبرد ميان ارتش هاي متعارف به نبردهاي طولاني مدت ميان جوامع
تبديل شده و بنابراين فرضيه سابق جامعه اطلاعاتي اسرائيل كه نگرشي از حمله
متعارف از سوي كشورهاي همسايه مانند ايران و سوريه بود از اساس باطل شده
است.
مجموعه اين عوامل و متغيرها موجب شد تا پارادايم اطلاعاتي اسرائيل
ويژگي هاي تازه اي پيدا كند و رهبران جامعه اطلاعاتي اسرائيل دريافتند كه
با توجه به ماهيت در حال تغيير نبرد، جامعه اطلاعاتي بايد به اصلاح در
برداشت ها و اقدامات بپردازد. اتخاذ رويكرد جديد اطلاعاتي رژيم صهيونيستي
در شناخت و تحليل موضوعات به گونه اي رشد كرد كه امروزه شاهد آن هستيم كه
رهبران آمريكايي مشتري اطلاعات آنها شده اند.
«يوسف كوپرواسر» از افسران اطلاعاتي اسرائيل كه تا سال 2005 رئيس بخش
تحقيقات «اداره كل اطلاعات نظامي» در نيروهاي دفاعي اسرائيل (IDF) بوده در
زمستان سال 7-2006 از سوي مركز چارلز و آندره برانفمن (سازماني متشكل از
برخي بنيادهاي خيريه در كانادا، اسرائيل و ايالات متحده) به عنوان پژوهشگر
مهمان در مركز سياست خاورميانه اي سابان در موسسه بروكينگز مشغول به پروژه
اي تحقيقاتي پيرامون توصيف و تحليل اصلاحات اطلاعاتي اسرائيل شد كه نتايج
آن را در مقالهاي تحت عنوان «درسهايي از اصلاحات اطلاعاتي اسرائيل» منتشر
كرد.
«كوپرواسر دو عامل اصلي تأثيرگذار در اصلاحات اطلاعاتي اسرائيل را "تغيير
در ويژگي هاي جنگ ها و دكترين نظامي دشمنان" و "تاثير عصر اطلاعات" عنوان
مي كند كه براي تحقق اصلاحات موردنظر رهبران اطلاعاتي اسرائيل دو رويكرد
"معرفي تفكر نظاممند به عنوان ابزار تحليلي" و "ردهبندي مجدد صحنه هاي
تهديد" را اتخاذ كردند. "معرفي تفكر نظاممند" به تغييرات در ابزارها و
مفاهيم اطلاعاتي اشاره مي كند و بيان مي دارد كه افزايش توجه به پيرامون
هاي فرهنگي كه شامل موضوعاتي از قبيل ايدئولوژي، مذهب، افكار عمومي،
روانشناسي، ادبيات و هنر
مي باشد در تفكر نظام مند به تحليل گران اجازه مي دهد تا برآوردهاي
اطلاعاتي گردآوري شده بيشتري ارائه دهند.
اين نوع تفكر تحليل گران را قادر
مي سازد تا تصويري جامع از عرصههاي مربوط را ايجاد نموده، تنش ها و درگيري
هايي كه آنها را ترسيم مي كند را تجزيه و تحليل كرده، به ارزيابي چگونگي
توسعه آنها پرداخته و گزينه هايي را براي بيان موفقيت آميز موقعيت ها و
تهديدات فراهم آورند.»
در راستاي ايجاد اصلاحات، برقراري روابط با كارگزارهاي اطلاعاتي خارجي در
اولويت اقدامات رهبران اطلاعاتي اسرائيل قرار گرفت كه كوپرواسر در توصيف آن
بيان مي دارد كه ؛ «ماهيت جديد تهديدات جهاني بر اهميت همكاري هاي بين
المللي در فضاي اطلاعاتي در موقعيت هايي كه اسرائيل در آن نمي تواند حضور
داشته باشد، تاكيد دارد. بنابراين به نفع جامعه اطلاعاتي اسرائيل است كه
اطلاعات و تحليل هاي خود را با ديگر متحداني كه در جنگ عليه گروه هاي افراط
گرا مشاركت مي كنند، تقسيم كند و در نتيجه سازمان هاي اطلاعاتي اسرائيل به اصلاحات
فرهنگي و ساختاري پرداختند. به عنوان مثال در بعد ساختاري، «AMAN» بعنوان
قديمي ترين سازمان اطلاعاتي اسرائيل و مغز سازمان هاي اطلاعاتي اسرائيل،
دپارتمان جديدي براي همكاري هاي اطلاعاتي ايجاد نمود و از نظر فرهنگي نيز
از اين ديدگاه پا را فراتر از اين گذاشته و صراحتا اعلام مي كند كه همكاري
هاي بين المللي تنها به معناي پركردن شكاف هايي است كه اسرائيل در برخي حوزه ها قادر به پوشش دادن آنها نيست.»
در خصوص معرفي روش شناسي تحليلي جديد، اولويت ها و همكاري ها، سازمان
اطلاعاتي اسرائيل به تعريف مجدد ويژگي هاي مدنظر خود براي ماموران اطلاعاتي
پرداخت. كوپرواسر در توصيف آن بيان مي دارد كه: «اصلاحاتي در فرآيند
استخدام و آموزش براي يافتن و كارآزموده كردن افسران و ماموران مناسب براي
ديدگاه جديد سازمان اطلاعات درخصوص تقويت فكري، خلاقيت و تنوع صورت گرفت.
در گذشته سازمان هاي اطلاعاتي افرادي را استخدام مي كردند كه در زمينه هاي
علمي يا فني برجسته بودند اما در حال حاضر تلاش مي كنند تا افرادي را جذب
نمايد كه در زمينه هاي فرهنگي، هنري، تاريخي و ادبيات نيز متخصص و برجسته
باشند. »
ماموران اطلاعاتي اسرائيل شناختي را ايجاد كرده اند كه تصميم گيران خارجي،
به ويژه رهبران آمريكايي، بيش از سياست گذاران اسرائيلي مشتري اطلاعات آنها
هستند.
آنچه تاكنون به آن پرداختيم فقط نماي كلي از اصلاحات انجام شده در سيستم
اطلاعاتي اسرائيل با توجه به محدود بودن منابع و اخبار منتشر شده پيرامون
اين موضوع بود اما سعي شد تا توجه سرويسهاي اطلاعاتي اسرائيل به مقوله
فرهنگ را بيش از پيش براي ما روشن سازد.
همانطور كه ذكر شد ماهيت جنگ از
نبرد ميان ارتش هاي متعارف، به نبردهاي طولاني مدت ميان جوامع تغيير شكل
داده كه يكي از اساسي ترين ابزارها براي اين نبرد فرهنگ جوامع است، از اين
رو كانون توجهات به مقوله فرهنگ سوق پيدا كرده است.
شايد در بيان نخست مطرح كردن اين موضوع كه سازمان هاي اطلاعاتي اسرائيل و
در راس آن موساد طرح جامعي براي جذب عواملي با زمينه هاي هنري و فرهنگي در
داخل ايران دارند، گمانه زنيهاي اطلاعاتي محسوب شود؛ اما اين واقعيت تلخي
است كه خواسته يا ناخواسته با آن مواجه هستيم كه در اين رابطه مصاحبه چندي
بيش "ابوالقاسم طالبي" يكي از كارگردانان متعهد كشورمان با روزنامه وطن
امروز مي تواند مويدي بر فريادهاي عدالت خواهانه مبتني بر استكبارستيزي
جامعه هنري ايران باشد.
قطعا در فهم موضوع، فرمايشات رهبر معظم انقلاب در جمع هنرمندان صدا و سيما
بسيار راهگشا مي باشد كه فرمودند : «استفاده دشمنان ملت ايران از هنرهاي
نمايشي براي تاثيرگذاري در افكار عمومي نشانه اي از ظرفيت عظيم اينگونه
هنرهاست.»
همچنين در ادامه فرمودند : «كساني كه سلاح و مواد شيميائي را
براي جنايتآفريني در حق ملت ايران در اختيار صدام قرار مي دادند امروز
شبكه هاي به ظاهر فرهنگي تشكيل مي دهند تا همان هدف را دنبال كنند و اين
واقعيت نبايد از چشم كسي پوشيده باشد.»
تغيير ماهيت نبرد و ابزارها و عوامل انساني دخيل در نبردهاي جديد، واقعيتي
است كه نبايد بر مسئولان پوشيده باشد و مسئولان بايد با درك اهميت هنر و
هنرمندان به مسائل آنان همت بگمارند و اگر در اين زمينه كم كاري صورت بگيرد
نظام جمهوري اسلامي خسارت هاي جبران ناپذيري را متحمل خواهد شد.
از زماني كه دكتر احمدي نژاد امور اجرايي كشور را به دست گرفت، با همت
مضاعفي كه داشت، كارها را مضاعف كرد، تا عدالت را براي تمام اقشار جامعه
تحقق سازد، از اين رو رئيس جمهور و دولت خدمتگزار با ديدي وسيع همه اقشار
جامعه من جمله فرهنگيان، هنرمندان، كارگران، صنعتگران، دانشجويان و همه
ايرانيان را در دايره نظر خود قرار دادند.
البته در اين بين مغرضان سياسي كه باند قدرت را تشكيل داده اند و از سال 84
بر اين باور بودند كه احمدي نژاد با اعمال و كردار خود مردم را متوقع مي
كند، از اين رو ارتباطگيري گسترده رئيسجمهور و بدنه دولت با اقشار مختلف
مردم را بارها زير سوال برده اند كه شاخصه بارز آن مخالفت ها با سفرهاي
استاني و حضور در جمع توده هاي مردم عليرغم حمايت هاي مكرر رهبر معظم
انقلاب از اين سفرها، مي باشد.
گويا مخالفت احمدي نژاد براي مغرضان سياسي و باند قدرت حد و مرزي ندارد و
حتي براي منافع شخصي و حزبي خود و صرفاً بخاطر مخالفت با دكتر احمدي نژاد
نشان داده اند كه حاضرند منافع ملي را نيز زير سوال ببرند كه نمونه بارز آن
انتقادات گسترده به حضور دكتر احمدي نژاد در اجلاس ژنو و يا اجلاس بازنگري
NPT در نيويورك بود كه عليرغم مشخص شدن دستاوردهاي گسترده اي كه با درايت و
تيزهوشي دكتر احمدي نژاد در درك صحيح نظام بين الملل به دست آمده بود ،
صورت مي گرفت.
در حوزه فرهنگ نيز مانند حوزه ديپلماسي و ديگر حوزه ها شاهد آن هستيم كه
دولت خدمتگزار با درك صحيح از فضاي موجود و براساس كار كارشناسي تصميمات
مقتضي را اتخاذ كرده، اما بازهم بدخواهان و باند قدرت با سياه نمايي سعي در
وارونه جلوه دادن اصل موضوع و گمراه كردن مخاطبان را دارند.
هنوز زمان زيادي از فتنه سبز كه در سال 88 كمر به ريشه كن كردن نظام بسته
بود نگذشته و هنوز فراموش نكرده ايم كه فتنه گران، در بخشي از تئوري
براندازي خود با استفاده از راهبردهاي جديد اطلاعاتي اربابان اسرائيلي خود
به استفاده از عوامل انساني جديدي پرداختند كه دقيقا در حوزه فرهنگ و هنر
فعاليت مي كردند. برنامه ريزي دقيق سران فتنه و اربابان اسرائيلي آنها،
تاجايي پيش رفت كه پخش و يا عدم پخش مناجات (ربنا) با صداي شجريان در ماه
رمضان سال گذشته به يك موضوع ملي تبديل شد كه همه كشور را به خود مشغول
كرد.
و يا در سطح بسيار پايين تر از شجريان ديديم كه دختري تازه كار در عرصه هنر
به نام ندا آقاسلطان چگونه در دام سرويس هاي اطلاعاتي اسرائيل قرار گرفت و
موضوع كشته شدنش امنيت ملي كشور را هدف گرفت و در ادامه كاسپين ماكان كه
خود را نامزد ندا آقاسلطان معرفي مي كرد با حضور در سرزمينهاي اشغالي با
شيمون پرز رئيس جمهور اسرائيل ديدار كرد و فرضيه
برنامه ريزي سازمان هاي اطلاعاتي اسرائيل براي هنرمندان ايراني را ثابت
كرد. افتضاح به بارآمده توسط كاسپين ماكان به حدي بود كه خباز نماينده
اصلاح طلب مجلس در گفتگو با خبرگزاري فارس «ماكان را يكي از مهرههاي بازي
شطرنج اسرائيلي ها دانست كه با اقدامات خود قصد ايجاد اغتشاش و ناآرامي در
كشور را داشت.»
تمامي شواهد حاكي از آن است كه رژيم صهيونيستي براي ضربه زدن به جمهوري
اسلامي هيچ مهرهاي را كنار نمي گذارد بلكه با برنامه ريزي از ضعيف ترين
مهره خود بيشترين منفعت را كسب مي كنند و البته مسئولان ارشد دولت خدمتگزار
با هوشياري تمام و درك ظرايف و حساسيت زمان فضاي كار را براي سرويس هاي
اطلاعاتي بيگانه مسدود مي كنند.
در اين بين مي توان به ذكاوت و همت و نقش مهندس مشايي رئيس كميسيون فرهنگي
دولت اشاره كرد كه با اقداماتي سنجيده و حساب شده در راستاي اهداف كلان
رئیس جمهور و دولت در اجراي عدالت كه زمينه اصلي آن اهميت دادن به اقشار
مختلف جامعه مي باشد توجه شاياني را به امر هنر و هنرمندان مبذول داشت تا
اقداماتش مدل و الگويي شود براي ساير مسئولان فرهنگي كشور كه به امور
هنرمندان همت بگمارند.
همانطور كه امروز شاهديم، اين مدل سازي موثر واقع شده و مسئولان فرهنگي
كشور به اهميت موضوع فرهنگ و هنر پي برده اند كه آثار آن را در اقدامات
مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و همچنين رويكردي كه سازمان ملي جوانان
به جذب هنرمندان جوان كرده را مي توان بخوبي مشاهده كرد و اين موفقيت
غيرقابل انكار راهبرد اتخاذ شده از سوي دولت دهم در عرصه فرهنگي و علي
الخصوص ناكام گذاشتن اصلاحات اطلاعاتي رژيم غاصب صهيونيستي مي باشد.
متاسفانه در اين بين شاهد آن بوديم كه برخي بد خواهان كه از فهم علت اصلي
ماجرا عاجز بودند صحنه را وارونه جلوه دادند و اين موجب آن شد كه حتي برخي
حاميان دكتر احمدينژاد قضاوت هاي ناصحيحي درباره مهندس مشايي بكنند و كار
تا بدان جايي پيش رفت كه شاهد آن بوديم كه برخي چهره هاي اصولگرا براساس
تحليل هاي ناصواب تهمتي بزرگ را به اين چهره خدمتگزار دولت مكتبي دكتر
احمدي نژاد نسبت دادند. به هر حال آنچه براي حاميان دكتراحمدي نژاد مهم
است، اعتقاد راسخي است كه حاميان، به رئيس جمهور مكتبي خود دارند و اين
اعتقاد برخاسته از فريادهاي عدالت خواهانه و سينههاي سوخته براي اسلام
وانقلاب است و به تبع آن حاميان حقيقي دكتر احمدي نژاد اين مسائل را به
خوبي درك كرده و بر اين باورند كه طنين فرهنگ اصيل انقلاب اسلامي با روي
كار آمدن دكتر احمدي نژاد در ايران و در جهان دوباره زنده شد و تا آن حد
فراگير شد كه حتي كساني كه ميخواستند امام را به موزه تاريخ بسپارند براي
آنكه دوباره بتوانند به مسند قدرت برگردند فرياد امام و انقلاب سر مي
دادند!!.
حاميان حقيقي رئيس جمهور مردمي بر اين باورند كه دكتر احمدي نژاد كه ذكاوت و
هوشمندي وي در مراسم تنفيذ مورد تأييد مقام معظم رهبري قرار گرفته، قطعاً
وفادارترين افراد به انقلاب و اسلام را در كنار خود جمع مي كند.
علي مرتضوي شريف