۱۵ مهر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۰۷۱۲
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۳ - ۲۴-۰۷-۱۳۸۹
کد ۱۴۰۷۱۲
انتشار: ۰۸:۴۳ - ۲۴-۰۷-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: بازشناسي مفهوم «قدرت منطقه اي»

«بازشناسي مفهوم قدرت منطقه‌اي» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ چرا ايران يك قدرت منطقه اي است؟ قدرت اول بودن در منطقه اي مانند خاورميانه كه خود مهم ترين منطقه جهان است، چه پيامدهايي دارد و چرا غرب نسبت به آن تا اين حد حساس و نگران است؟

كشورهاي غربي مدت هاي طولاني در همان حال كه عملا تلاش مستمري براي تضعيف نفوذ و موقعيت ايران در منطقه داشته اند، به طور رسمي وجود چنين نفوذ و قدرتي را انكار مي كردند. راه اندازي دو جنگ به فاصله كمتر از دو سال در منطقه، معنايي جز اين نداشت كه غرب نفوذ و سيطره خود در منطقه را به شدت در خطر مي بيند و موضوع آنقدر جدي است كه براي علاج آن به «آخرين راه حل» يعني درگيري نظامي متوسل شده است. در سال 2006 وقتي جنگ 33 روزه آغاز شد منابع اسراييلي كه عموما در به زبان آوردن آنچه در دل غربي ها مي گذرد عجول ترند، به صراحت نوشتند كه اين جنگي نيابتي است و هدف اصلي آن است كه يكي از بازوهاي اصلي ايران در منطقه يعني حزب الله كنده شود.

صراحت اسراييلي ها در جنگ 2008 حتي بيشتر هم بود. اين بار تاكيد مي كردند كه استراتژيست هاي آمريكا و اسراييلي به اين نتيجه رسيده اند كه براي از هم گسستن محور مقاومت بايد ابتدا به ضعيف ترين حلقه آن حمله كرد. پيش فرض اسراييلي ها در اينكه مي گفتند حماس و نوار غزه ضعيف ترين عضو محور مقاومت است، اين بود كه جنگ با حماس را حتما به سرعت و به آساني خواهند برد. در واقع حالا كه از آن حادثه دو سالي فاصله گرفته ايم با اطمينان مي توان گفت كه اگر صهيونيست ها حتي به اندازه ذره اي احتمال مي دادند كه ممكن است اين جنگ به نفع حماس به پايان برسد، هرگز آنقدر با اطمينان و اعتماد به نفس سخن نمي گفتند و در نتيجه، درخواست آتش بس تنها پس از 22 روز هم به ننگي ابدي براي آنها تبديل نمي شد.

در واقع صورت مسئله اين است: غرب عملا برتري منطقه اي ايران را پذيرفته ولي حاضر نيست با آن كنار بيايد و به همين دليل هر روز ابزار جديدي را امتحان مي كند به اين اميد كه يكي از آنها بالاخره كارگر بيفتد. و سوالي كه از اين صورت مسئله بر مي خيزد اين است كه آيا راهبرد غرب در اين سال ها براي زدودن نظم ايراني از منطقه موثر بوده است؟ اگر نه (كه ظاهرا كينه توز ترين تحليلگران غربي هم جواب منفي را مناسب ترين جواب براي اين سوال مي دانند) چرا؟ باز هم به همان سوال اول مي رسيم؛ چه عواملي ايران را تبديل به قدرت اول منطقه كرده و غرب به دليل عجز از فهم آن، راهبردهايي در پيش مي گيرد كه به جاي تضعيف عملا آن را تقويت كرده است؟
اگر از يك نگاه راهبردي به موضوع نظر كنيم روشن مي شود كه پروژه ايران هراسي به ضد خود بدل شده است. زماني با شدت و حدت ادعا مي كردند ايران يك تهديد براي تمام كشورهاي منطقه است و اگر قدرت بگيرد همه را در منطقه به بردگي خويش وادار خواهد كرد. مردم و حتي دولت هاي منطقه هرچه تلاش كردند و دقيق شدند، علامتي از درستي اين تحليل نديدند.

ايران روز به روز قدرتمند تر مي شد اما به جاي آنكه خوي تجاوزگري و سلطه طلبي در پيش بگيرد هر روز با صدايي بلندتر از گذشته اعلام مي كرد كه هر چه دارد متعلق به همه مسلمين و مظلومان عالم است و توان و نيرويي هم اگر دارد آن را جز براي مقابله با كساني كه به ناحق منطقه را جولانگاه خود كرده اند مصرف نخواهد كرد. به اين ترتيب منطقه ديد بر خلاف پيامي كه پي در پي از غرب دريافت مي كند نه تنها دليلي براي ترسيدن از ايران وجود ندارد بلكه مي تواند روي ايران به عنوان تكيه گاهي مطمئن براي بازيابي هويت و استقلال خود حساب هم بكند.

آنچه اين موضوع را ملموس تر مي كرد اين بود كه مردم و كشورهاي منطقه مي ديدند آنها كه هر روز صبح تا شام مي گويند بايد از ايران ترسيد، خود بيش از هر زمان ديگري مترصد خراب كردن خانه هاي مردم منطقه بر سرشان هستند. چگونه بايد از ايران ترسيد در حالي كه اسراييل هر روز وحشي تر و در اظهار خوي وحشي گري خود جري تر مي شود و تنها مانعي كه آن را از بلعيدن كل منطقه باز مي دارد و به عقب نشيني وادار مي كند ترس از قدرت ايران است؟ به اين ترتيب و با شكل گرفتن اين سوال ها بود كه واقعيت ، خود را بر عمليات رواني تحميل كرد و منطقه خاورميانه تصميم گرفت آنچه را كه با چشم خود مي بيند به آنچه كه سعي مي كنند به زور در گوش و ذهنش فرو كنند، ترجيح بدهد.

فرايند زوال تاثيرگذاري منطقه اي آمريكا را مي توان از يك نگاه راهبردي هم تحليل كرد. در اينجا چند الگوي كلي وجود دارد. ابتدا غربي ها سعي كردند با اشغال مستقيم بخش هايي از منطقه آنها را عملا به خاك خود ضميمه كنند. پس از حدود 9 سال از اولين اشغال، اكنون هيچ تحليلگر امور راهبردي نيست كه قبول نداشته باشد استراتژي اشغال افغانستان و عراق، آمريكا را در غامض ترين بحراني كه اساسا در تاريخ نظامي گري اش با آن مواجه بوده فرو برده است. اكنون آمريكا به دنبال راهي براي خروج از اين مهلكه مي گردد اما هيچ راهي كه هم زمان پرستيژ آن را حفظ كند و حداقلي از نفوذ در منطقه برايش باقي بگذارد وجود ندارد. به قول برخي از استراتژيست هاي روس، آمريكا دارد جل و پلاس خود را جمع مي كند كه از منطقه برود و خود مي داند كه اين رفتن ديگر به اين زودي ها به بازگشتي دوباره تبديل نخواهد شد. تنها خاصيت اين اشغالگري ها آن بوده است كه ايران بدون يك دلار هزينه به قدرت اول منطقه تبديل شده است.

پس از اشغال، راهبرد دوم آمريكايي ها آن بود كه نوعي پروژه ملت سازي را در منطقه پيش ببرند. فرض بنيادين اين پروژه آن بود كه اگر غرب بتواند با كمرنگ كردن ارزش هاي ديني در ذهن مردم منطقه و خصوصا طبقه متوسط، شبكه اي از غرب گرايان بوجود بياورد، آن وقت بدون اينكه لازم باشد زحمت زيادي به خود بدهد مي تواند صرفا از طريق حمايت از راهبرد دموكراسي سازي، نام نيروهاي طرفدار خود را از درون صندوق هاي راي بيرون بياورد. اين طرح ويلسوني، با بلندپروازي زيادي همراه بود و خيلي زود هم شكست خورد. طبقه متوسط در منطقه خصوصا در 5 سال گذشته كه ايران را جدي تر و مصمم تر از هر زمان ديگر مي ديد و احساس مي كرد الگويي نو براي مبارزه با سلطه تاريخي غرب به دست آورده روز به روز ضد آمريكا تر و راديكال تر شد. گذشت زمان، به جاي اينكه باعث كاهش حرارت انقلابي گري و آرمان مقاومت بر منطقه شود آن را شعله ورتر كرد و تنها تفاوتي كه نسبت به گذشته ايجاد شد اين بود كه مقاومت از حيث عملياتي هر روز مهارت بيشتري كسب مي كرد و بر روش ها و ابزارهاي قدرتمندتري مسلط مي شد. آمريكايي ها در اين مدت هر جا انتخابات برگزار كردند يا تقلب كردند يا به چشم خود ديدند كه از درون صندوق هاي راي نام هيچ كس جز دوستان ايران بيرون نمي آيد. به همين دليل است كه اكنون به وضوح مي توان ديد دموكراسي سازي ديگر جزو تبليغات هر روزه غربي ها درباره فعاليت هايشان در منطقه نيست و ادبيات قديمي مبارزه با تروريسم كه به كساني مانند جرج بوش تعلق داشت، جاي آن شعارهاي به ظاهر زيبا را گرفته است.
راهبرد بعدي چيزي است كه منابع غربي خود آن را استراتژي حل مسئله خوانده اند.

منظور از اين استراتژي كه اوباما با جديت از آن طرفداري مي كرد اين بود كه براي تحكيم نفوذ آمريكا در منطقه و مقابله با برتري هاي ايران بهتر آن است كه برخي از مسائل مزمن مانند مسئله فلسطين به نحوي اگر نگوييم حل ،لااقل جمع و جور بشود تا ديگر ايران نتواند از آنها به عنوان ابزاري براي الهام بخشي منطقه اي و تقويت روحيه و الگوي عمل مقاومت استفاده كند. به همين دليل اوباما بر خلاف ديگر روساي جمهور آمريكا كه موضوع سازش را معمولا به عنوان مسئله اي تشريفاتي تلقي كرده و آن را به سال آخر دولت خود موكول مي كردند، از همان سال اول اين مسئله را در دستور كار خود قرار داد و اميد داشت كه بتواند خيلي زود آن را به سرانجام برساند.

استدلالي كه اوباما و دوست تازه معلق شده اش جيمز جونز به كار مي بردند اين بود كه مسئله ايران حل نخواهد شد مگر اينكه سازشي در فلسطين برقرار شود و ايران يكي از مهم ترين اهرم هاي قدرت منطقه اي خود را از دست بدهد. اكنون روشن شده كه اين سودا تا چه حد خام بوده است. از يك طرف ديوانه هاي نشسته در تل آويو ،دوست خود آمريكا را تهديد مي كنند كه اگر بيش از اين به آنها فشار بياورد يهودي هاي آمريكا در انتخابات نوامبر حزب دموكرات را گوشمالي خواهند داد. از طرف ديگر اوباما مي بيند كه حتي اگر سازشي رخ بدهد، به دليل مخالفت طرف هاي اصلي يعني محور مقاومت با آن- برخي غربي ها مي گويند سازش اسراييل و محمود عباس مثل اين است كه روباه با دم خود سازش كند و اين خطر شير را منتفي نخواهد كرد!- ، ارزشي نخواهد داشت و ماهيت موضوع را تغيير نخواهد داد.

اين تاكتيك ها يعني جنگ، اشغال، مذاكره و ايران هراسي همه امتحان شده و نتيجه معكوس داده است. آمريكا بايد علت تبديل شدن ايران به قدرت اول منطقه را از اين منظر راهبردي تحليل كند وگرنه همچنان حتي از نوشتن درست صورت مسئله هم عاجز خواهد بود چه رسد به حل آن.

مردم سالاري:خانه بلوري آموزش و پرورش چگونه حفاظت مي شود؟

«خانه بلوري آموزش و پرورش چگونه حفاظت مي شود؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛امروزه يک نظام متعالي و مترقي بر دو پايه مهم اعتماد و نهادها تکيه مي کند. در گذشته هاي خيلي دور امر آموزشي با اعتماد برافرادي که به اعتبار همين اعتماد، مکتب خانه داير مي کردند متکي بود، اما به علت نقص ساختاري، استقرار نهادهاي آموزشي يک الزام شد، که ما امروز از اين نهادها به نام «مدرسه» و از آن اعتماد به نام «نظام آموزش و پرورش» ياد مي کنيم.

رئيس سابق کالج سنت آنتوني آکسفورد در پيشگفتار کتاب اعتماد و سرمايه اجتماعي که توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي ترجمه شده است در اين باره چنين مي گويد:
«يک نظام را نمي توان تنها بر اعتماد بنا نمود، براي استقرار آن به وجود نهادها نيز نياز است. وانگهي، نهادها به خودي خود قابل دوام نيستند، بلکه به عامل انسجام بخش همکاري داوطلبانه و تکيه گاه اعتقاد به مشروعيت نيز نياز است.

...براين اساس، ما به يک عرصه نهادي نيازمنديم که در آن اعتماد واجد معنا باشد.» اعتماد را به تنهايي در نظر بگيريد:«به حرف من اعتماد کن» غالبا وعده اي ناخوشايند است، به ويژه اگر به وسيله يک دوست اظهار شود. اما در روابط اجتماعي، به ويژه در منازعات اين وعده کافي نيست. در آموزش و پرورش هم، چنين است.هم اعتماد و هم نهاد سازوکار نظام آموزش و پرورش را شکل مي دهد و هم اين دو در هر نوع تحول و تغييري بايد وجود داشته باشند. وزير آموزش و پرورش در برنامه هاي خود که براي راي اعتماد به مجلس ارايه کرده بود، وعده داد که در نظام آموزش و پرورش تحولي به وجود آورد.

ايشان به حضور رسانه اي و نظريه پردازي بسيار علا قمند است و هر اظهار نظر مصاحبه و خبري را در مجموعه خود ممنوع کرده است و رسما و علنا اعلا م داشته که فقط خودم صحبت و مصاحبه مي کنم. به طور اصولي بايد روابط عمومي آموزش و پرورش تحليل محتواي کيفي فصلي از سخنان ايشان را به خود ايشان بنماياند تا متوجه تناقض ها و تعارض ها باشند که اين تعارض ها هم نهادها و هم اعتماد را خدشه دار خواهد کرد.

يکي از روزهاي هفته گذشته در داخل اتومبيل از راديوي معارف سخنان ايشان را که نفهميدم کجا ايراد مي شد مي شنيدم. ايشان به وضع فعلي مدارس يعني محصول 30 ساله نظام جمهوري اسلا مي ايران (که ايشان نماينده مجلس شوراي اسلا مي اين نظام در اکثر اين سالها و در هيات رئيسه مجلس باز هم در اکثر سالها بودند) به شدت حمله مي کرد و صراحتا مي گفت از مدارس قالبي بيش نمانده است و فاقد محتواست! و براي اصلا ح اين محتوا راه حل هايي ارايه مي دادند از جمله اين که مدارس را قرآني خواهند کرد و ائمه جمعه را مسوول برنامه ريزي و نظارت خواهند نمود و مساجد و مدارس را به هم متصل خواهند کرد تا معلم دانشآموز را از مدرسه به مسجد ببرد و...  اولا  شکستن اين اعتماد به کجا منتهي خواهد شد؟ ثانيا بر اساس چه بينه پژوهشي به اين راه حل رسيده ايد؟ آيا پژوهشي هست که ائمه جمعه را موفق نشان دهد؟ آيا خود نهاد مرتبط با ائمه جمعه چنين ماموريتي را مي پذيرد؟ وفق کدا م پژوهش مساجد را موفق ارزيابي مي کنيد.

آيا مي دانيد درصد زيادي از مساجد فعال با هيات امنا اداره مي شود و خودروحاني مسجد هم اعتقادي مشابه دارد؟ آيا ساده انگاري نيست که با تکيه بر نام مقدس قرآن و مسجد به دنبال کسب اعتماد باشيم و نهادهاي ريشه داري چون شوراي عالي آموزش و پرورش، انجمن اوليا  ومربيان و نهادهاي صنفي و علمي معلمان را بر هم زنيم.  آيا با اين نهادهاي ريشه دار نشسته ايد تا برايتان از راه حل ها بگويند؟ موضوع وقتي حساس تر مي شود که سخنان ايشان را در معارفه مدير کل آموزش و پرورش استان البرز در روز 5 شنبه 22 مهر ملا حظه کنيم.

ايشان در اين معارفه تصوير عجيبي از دغدغه و مسووليت پذيري خود ارائه مي دهند، توجه کنيد: «... هر وزير آموزش وپرورشي که معرفي مي شد، سعي در دفاع از او داشتم  تا نوبت به من نرسد، در زمان استيضاح وزراي آموزش وپرورش نيز نهايت تلا ش را مي کردم که استيضاح راي نياورد و معتقدم آموزش وپرورش خانه بلوري است که بايد از آن حفاظت شود.» يعني قبلا  ايشان نگراني و دغدغه اي از آموزش و پرورش نداشتند و به مسووليت خود نيز  نمي انديشيدند! آقاي وزير! نهادهاي اعتقادي از جمله ائمه جمعه در دو نوع موقعيت در امور اداره جامعه فعال بوده اند، اول در جايي که دولت عقب نشيني کرده يا قادر به انجام کار ويژه هاي آموزشي و رفاهي اساسي نبوده است.

نمونه آن حزب الله لبنان (که اين روزها با حضور تاريخي در عرصه سياسي، اجتماعي لبنان بايد از او به نيکي و اقتدار ياد کرد) دوم در جائي که دولت اعتبار نهادهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ديگر را نابود يا تضعيف کرده است. شما به کدام يک از دو علت فوق قصد داريد مساجد و ائمه جمعه را وارد مدارس کنيد؟ برمجلس و نهادهاي مدني آموزش و پرورش است که بيشتر مراقب خانه بلوري  آقاي وزير باشند.

رسالت:قدرت اول منطقه

«قدرت اول منطقه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛استقبال بي‌نظير مردم لبنان از دكتر احمدي‌نژاد پيامهاي ويژه‌اي براي مردم جهان و مردم منطقه داشت . عمق نفوذ استراتژيك ايران در منطقه و جهان اسلام يك امر پنهاني نيست. سفر احمدي نژاد به لبنان بخشي از اين نفوذ را واتاب داد.

 آمريكايي ها  مي‌خواستند ما را در مثلث " تهديد وتحريم"، " جنگ نرم" و "نارضايتي اقتصادي مردم"  محاصره و آچمز كنند، تا در داخل به خودمان مشغول شويم. سران فتنه درداخل بخشي از اين ماموريت را پذيرفتند و ننگ همگرايي با استكبار را در كارنامه سياسي خود ثبت كردند. اما دولت وملت بي‌اعتنا به ترفند‌هاي دشمن راه كارآمدي، پيشرفت و بصيرت را به خوبي طي كردند.

صهيونيسم به عنوان كانون اصلي دشمني با انقلاب از آغاز نهضت اسلامي امام خميني (ره)  همواره سد راه انقلاب است. در دهه چهارم و روزهاي آغازين انقلاب اسلامي رژيم سفاك شاه به علما مي‌گفت؛ نبايد بر سر منابر از خطر اسرئيل سخن بگويند. مرز رژيم صهيونيستي آن زمان مرز طبيعي و جغرافيايي اسرئيل غاصب نبود بلكه تا دربارهاي كشورهاي عربي و دربار شاه خائن مرز خود را گسترش داده بود. اما امروز به يمن انقلاب اسلامي مرز جمهوري اسلامي با رژيم صهيونيستي تا خطوط مقاومت درلبنان ، سوريه وغزه و نيز افكار عمومي مردم منطقه و جهان توسعه يافته است. هيچ رئيس دولتي امروز در منطقه وجهان نمي‌تواند مدعي شود كه با سفر به يك كشور خارجي مردم آن كشور  نسبت به او همسان سفررئيس جمهور ما به لبنان ابراز احساسات كنند. اساسا روساي دولت‌ها كاري به مردم ندارند. مراودات آنها عمدتا با دولتها است و در دولت‌ها هم عمدتا با سرمايه‌داران و نخبگان سياسي سروكار دارند.

اما نوع تعامل انقلاب اسلامي با ملت‌هاي منطقه و گفتمان دفاع از مظلوم و مبارزه با ستم مستكبران، دولت وملت ايران را دريك پيوند معنادار با ملتهاي منطقه وجهان قرارداده است.

 اين پيوند را حتي "توان تروريستي" دشمن نمي‌تواند از هم جدا كند. رژيم صهيونيستي طي سه دهه گذشته نشان داده است در ترور رهبران فلسطيني و لبناني و رهبران مقاومت به يك قدرت فوق تخصصي دست يافته است .ترور احمدي نژاد در لبنان براي سرويسهاي تروريستي رژيم صهيونيستي امري ناممكن نبود. اما آنها در صفحه بازي شطرنج سياسي منطقه مات شدند .شجاعت و تهور احمدي نژاد نشان داد كه ابزار ترور كارايي خود را از دست داده است.

 حضور احمدي نژاد  در خيابانهاي بيروت درمسير فرودگاه تا كاخ رياست جمهوري لبنان يك حضور فاتحانه بود كه قدرت نرم جمهوري اسلامي را به رخ صهيونيستها و استكبار جهاني كشيد.

 مهمترين بخش سفر احمدي نژاد به لبنان حضور او در  "بنت جبيل "و" قانا" نزديك ترين منطقه به مرز رژيم اشغالگر قدس بود. شهرت  بنت جبيل به مقاومت مردم اين شهر در برابر اشغالگران و ايستادگي آنها درنبرد 33 روزه برمي گردد. عمليات استشهادي " صلاح غندور" در سال 1995  كه منجر به انهدام يك كاروان از نيروهاي اشغالگر و هلاكت 17 صهيونيست و زخمي شدن ده‌ها نفر ديگر شد مربوط به مبارزان اين شهر است.  مردان همين شهر بودند كه در جنگ 33 روزه در برابر 30 هزار نيروي نظامي رژيم اشغالگر ايستادند و به اعتراف صهيونيستها 20 تانك اسرائيلي را منهدم و 35 نفر را به هلاكت رساندند و دهها نفر را مجروح كردند.

 بنت جبيل گورستان صهيونيستها است.

احمدي نژاد در ورزشگاه  بنت جبيل در حالي به احساسات پاك وپرشور مردم پاسخ مي داد كه دو جنگنده صهيونيستي بر فرازآسمان لبنان به علامت خشم صهيونيستها به پرواز در آمد . احمدي نژاد بي‌اعتنا به اين تهديد مقتدرانه در اين اجتماع عظيم گفت: صهيونيستها چاره‌اي جز تسيلم و بازگشت به كشورهايي كه از آنجا به سرزمين مقدس فلسطين آمده‌اند، ندارند.

 سفر احمدي نژاد به بنت جبيل و قانا به عنوان يك عمل نمادين اين پيام را داشت كه جمهوري اسلامي هم‌مرز سرزمين‌هاي اشغالي است. نوع تعامل جمهوري اسلامي با حماس و رهبران فلسطيني نشان مي‌دهد كه حتي ما در درون سرزمين‌هاي اشغالي براي نجات ملت فلسطين حضوري گرم وتعيين كننده داريم.امروز ايران نيرومندترين ارتش منطقه و قويترين سامانه موشكي را در هوا، دريا و زمين دارد . اين ارتش آمادگي پاسخ به هر نوع شرارتي را دارد اما تكيه جمهوري اسلامي به قدرت نظامي‌اش نيست .تكيه جمهوري اسلامي به مشت‌هاي گره كرده‌اي است كه ستمكاران مستكبر در منطقه را هدف قرارداده است.

تكيه جمهوري اسلامي به قلب‌هاي مشتاقي است كه به علامت دوستي، پرچم جمهوري اسلامي را فراتر ازمرزهاي جغرافيايي جمهوري اسلامي به دست گرفته‌اند و علاقه خود را به گفتمان امام خميني (ره) و رهبري معظم انقلاب مبني بر رهايي از ستم مستكبران بي پرده با فرياد نشان مي‌دهند. انقلاب ما امروز به قدرت لايزالي تكيه دارد و به همين دليل مورد حقد وكينه و حسد قرار گرفته است. دشمنان خارجي با تهديد و تحريم و اخلال در روابط جمهوري  اسلامي با دولتها وملتها كينه و حسد خود را نشان مي‌دهند.

يك عده هم در داخل از غصه قدرت نمايي ملت ايران در منطقه و جهان دارند دق مي‌كنند. آنها كه دل در گرو عظمت و عزت ايران درجهان دارند از ديدن تصاوير به ياد ماندني استقبال رئيس جمهور در لبنان احساس سربلندي و افتخار كردند. اما آنها كه به عقب ماندگي و وابستگي ونهايتا بدبختي ملت مي‌انديشند، به دليل كينه و حسد با ولايت و رئيس دولت و دشمني با مردم نتوانستند بغض خود را پنهان كنند ومطالبي گفتند كه بماند!.

جمهوري اسلامي:عراق، گرفتار دايره‌هاي تنگ حزبي

«عراق، گرفتار دايره‌هاي تنگ حزبي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛انتظار مردم عراق براي تشكيل دولت جديد اين كشور وارد هشتمين ماه شده و همين امر موجب اعتراض‌هائي در داخل عراق گرديده است.

شيخ عبدالمهدي الكربلائي، امام جمعه كربلا ديروز در خطبه نماز جمعه اين شهر گفت: "انتظار ما از گروه‌هاي سياسي عراق اينست كه بيش از اين در تشكيل دولت تعلل نكنند و اين واقعيت را بدانند كه اغلب مردم عراق از اينكه تاكنون احزاب سياسي براي تشكيل دولت جديد به توافق نرسيده‌اند احساس منفي دارند".

امام جمعه كربلا، علاوه بر اين سمت، نماينده آيت‌الله سيستاني در كربلا نيز هست و هر چند اظهارات او را نمي‌توان نظر مرجعيت شيعيان دانست ولي قاطعانه مي‌توان از همين اظهارات فهميد كه مرجعيت و عموم مردم عراق از وضعيت مبهم و بلاتكليفي طولاني كه بر موضوع شكل گيري دولت جديد اين كشور سايه افكنده نگران و ناراضي هستند و خواستار پايان يافتن اين وضعيت نامطلوب مي‌باشند.

عوامل اصلي به تأخير افتادن تشكيل دولت جديد عراق را مي‌توان در سه محور جستجو كرد، محورهائي كه خود صاحبنظران عراقي نيز روي آنها انگشت مي‌گذارند و خواستار عبور از آنها هستند. اين محورها از اينقرارند.

1 - نگاه رهبران احزاب سياسي عراق به خارج از اين كشور. سفرهاي متعدد سران احزاب عراقي در 8 ماه گذشته به چند كشور عربي، اروپائي و آمريكا اين گمان را در اذهان و افكار عمومي تقويت كرده است كه رهبران احزاب سياسي عراقي قدرت تصميم‌گيري ندارند و نمي‌توانند در داخل عراق و با توافق همديگر به نتيجه روشني برسند و تكليف دولت را روشن نمايند. آنها مي‌گويند هر چند سفر به كشورهاي مختلف تحت پوشش رايزني صورت مي‌گيرد ولي ترديدي نيست كه به نوعي دخالت آن كشورها در مسائل داخلي عراق و به تأخير افتادن تشكيل دولت منجر مي‌شود.

آنچه امام جمعه كربلا در خطبه نماز جمعه ديروز اين شهر در همين زمينه گفت بازتاب نگاهي است كه مردم عراق به ويژه صاحبنظران سياسي اين كشور درباره سفرهاي خارجي رهبران احزاب از اسفند ماه گذشته تاكنون دارند. وي در نماز جمعه ديروز كربلا ضمن انتقاد از اين سفرها گفت: "رفتن به كشورهاي همسايه براي بررسي يك راهكار براي تسريع تشكيل دولت درست نيست. همچنين برگزاري اين نشست‌ها و ديدارها در خارج از عراق كار درست و شايسته‌اي نيست ضمن اينكه اين گفت وگوها بايد براساس اصول و مفاد قانون اساسي باشد نه تمايلات شخصي."

2 - عدم تفاهم احزاب سياسي بر سر سهمي كه هر يك از آنها از دولت ميخواهند. وزارتخانه‌هايي كليدي، طعمه‌هائي هستند كه همه احزاب به آنها چشم دوخته‌اند و مايل هستند نيروهاي خود را در رأس آن وزارتخانه‌ها قرار دهند. ازسخنان ديروز امام جمعه كربلا اين نكته نيز كاملا مشخص است كه يكي از مشكلات تشكيل دولت، سهم‌خواهي‌هاي مربوط به وزارتخانه‌هاي كليدي است. وي در خطبه نماز جمعه گفت: بايد درباره نحوه تقسيم پست‌هاي كليدي كه هنوز پس از 7 ماه مشخص نشده است توافق شود زيرا اگر تكليف اين موضوع مشخص نشودممكن است بلاتكليفي دولت آينده تا يكسال طول بكشد.

3- مهمترين محور، مشخص شدن رئيس دولت است. طبق قانون اساسي عراق، رئيس دولت، نخست‌وزير است و اختيارات اجرائي كشور در دست اوست. به همين دليل، اختلاف اصلي در 7 ماه گذشته بر سر اين بود كه چه كسي نخست‌وزير باشد. طبيعي است كه هر حزبي كه بتواند اين امتياز را از آن خود كند، قدرت اجرائي كشور رابه دست خواهد گرفت و اگر با هوشمندي عمل كند ميتواند پايه‌هاي قدرت خود را براي آينده نيز تقويت نمايد.

نكته بسيار مهم براي آينده عراق اينست كه سران احزاب از دايره‌هاي تنگ حزبي عبور كنند وبه منافع و مصالح ملي بيانديشند. عراق، امروز پيش از هرچيز به وحدت نياز دارد تا بتواند مشكلات بزرگي همچون حضور اشغالگران، امتيازات زيادي كه آمريكا حتي پس از خارج ساختن نظاميان خود از خاك عراق، به آنها براي حفظ سلطه خود بر اين كشور و منطقه نياز دارد، ناامني، عقب ماندگي‌هاي عمراني و صنعتي و علمي و اختلافات قومي و نژادي را حل نمايد. در شرايط كنوني، حتي ائتلاف‌ها نيز به تنهائي براي حل مشكلاتي كه برشمرديم كارائي لازم را ندارند. واقع بينانه‌ترين نگاه به عراق اينست كه ائتلاف‌ها هم براي حفظ منافع ملي عراق ازبعضي منافع جناحي چشم پوشي كنند و كشور خود را براي هميشه ازنزاع‌ها و كشمكش‌هاي قومي و دخالتهاي خارجي و رقابت‌هاي مذهبي نجات دهند.

در سفر مصر از سيدعمار حكيم، رهبر مجلس اعلاي اسلامي عراق سئوال شد نظرش درباره اينكه عراق ركورد‌دار تاخير در تشكيل دولت گرديده و نام اين كشور در كتاب ركوردهاي گينس به ثبت رسيده است چيست؟ سئوال مهمي است كه وي در جواب آن فقط توانسته ابرازتاسف كند. اين ابرازتاسف، هيچ مشكلي را حل نمي‌كند و مشكل فقط هنگامي حل خواهد شد كه رهبران احزاب از منافع محدود حزبي و جناحي عبور كرده و به منافع بالاتر بيانديشند. سيدعمار حكيم، هرچند گفته است از هر كس كه توانائي تشكيل دولت را دارد ميخواهم بيايد و با جلب اكثريت مطلق مجلس دولت راتشكيل دهد لكن اين انتظار از خود او و مجلس اعلا نيز وجود دارد كه براي تحقق چنين خواسته‌اي تلاش كنند و راه را براي خروج از بن بستي كه همه در پيدايش آن سهيم هستند باز نمايند. 

ابتكار:پيام‌ها و پيامدهاي داخلي سفر‌هاي خارجي احمدي نژاد

«پيام‌ها و پيامدهاي داخلي سفر‌هاي خارجي احمدي نژاد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛سفر احمدي نژاد به لبنان يکي از مهمترين سفرهاي خارجي رئيس جمهور است اين سفر داراي پيامدهاي آشکار و پنهان راهبردي براي ايران و منطقه خواهد بود. پيامد راهبردي سفر براي منطقه،يادآوري وجود دشمن مشترک بنام رژيم صهيونيستي است.بي شک موضع حزب ا... به عنوان خط مقدم جبهه مقاومت تقويت خواهد شد. موازنه درپرونده صلح اعراب و اسرائيل به نفع اعراب تغيير خواهد کرد.

ضريب امنيت کشور‌هاي مسلمان در مقابل رژيم صهيونيتسي بالا خواهد رفت .رئيس جمهور با هوشياري توانست از طريق ديدار با همه گروهها و شخصيت‌هاي لبناني از جمله سعد حريري پيام آور وحدت و همدلي در درون لبنان باشد.

مجموع مواضع،سخنان و ديدارهاي ايشان در اين سفر به تقويت وحدت گروهها منجر خواهد شد .همواره سفر مقامات کشورهاي بزرگ به لبنان نه در مسير منافع اين کشور که تابع منافع کشور آن مقام بوده است .سفرها به تجزيه و تفرق گروهها منتهي مي‌شد اما برغم تبليغات پيش هنگام آمريکا و اسرائيل، اين سفر به نزديکي مواضع گروههاي ذي نفوذ لبناني منجر خواهد شد.

استقبال جريان معروف به 14 مارس که تحت تاثير سياست‌هاي آمريکا هستند، دليل خوبي بر اين مهم است .پيش بيني مي‌شود حمايت احمدي نژاد از دولت قانوني لبنان و سخنان وحدت بخش آن، موجب برگشت آرامش و باعث تعادل در موازنه قواي گروهها خواهد گرديد .از زمان قتل رفيق حريري تا کنون استراتژي آمريکا و بعضي از کشورهاي منطقه بر تقويت گروه 14 مارس و تضعيف خط مقاومت متمرکز بود بنابراين امنيت داخلي لبنان بسيار شکننده و دولتها ثبات لازم را نداشتند،اکنون با اين سفر، اميدواري در خصوص برگشت آرامش و تثبيت دولت افزايش يافته است.

اما پيامدهاي اين سفر براي کشورمان نيز محسوس است اولين پيامد اين سفر براي ايران تهديدزدايي خواهد بود .گوش عالم از تهديد روزانه رژيم صهيونيستي عليه ايران پر است حضور احمدي نژاد در مرز لبنان با اسرائيل و ايراد سخنراني،در حقيقت به استهزاء گرفتن قدرت نمايي آن کشور بود.

استقبال با شکوه لبناني‌ها از احمدي نژاد به گونه‌اي که سراسر اين کشور علائم ايران به تن کرد، نشان داد که خط مقدم ايران در مقابل تهديدات رژيم صهيونيستي، مرزهاي لبنان است .ايران براي دفاع از خود نياز نيست به فکر موشک‌هاي با برد فاصله ايران و اسرائيل باشد بر اين اساس معلوم گرديد که قدرت منطقه‌اي ايران در مقابل آمريکا و اسرائيل قابل مقايسه با گذشته نيست. اين واقعيت که نفوذ منطقه‌اي ايران تمام برگ‌هاي برنده آمريکا را باطل کرده است، اين روزها از زبان رسانه‌هاي خبري غرب بارها شنيده شده است.

لبنان کليد حل بسياري از منازعات منطقه‌اي و بين المللي است تصاحب اين کليد زمينه تزاحم قدرتهاي بزرگ را فراهم آورده است. هر کشوري که امکان نقش آفريني بيشتري در لبنان داشته باشد ازضريب بالاي قدرت آفريني جهاني برخوردار است. پاسخ يکپارچه لبنان به ايران، نشان ميزان قدرت جهاني ايران است. اين سفر البته همچون سفر اخير رئيس جمهور به مجمع عمومي سازمان ملل، براي ايشان در داخل نيز پيام و پيامدهاي مثبت به همراه خواهد داشت .مدتهاست که جايگاه سياسي دکتر احمدي نژاد در بين اصولگرايان دچار ترديد جدي شده است .

چرايي آن نيز نياز به تحليل مستقل دارد، اما مواضع متفاوت احمدي نژاد در خصوص حجاب و عفاف،مکتب ايراني،منشور کوروش و تعارض با قواي مقننه و قضائيه و همچنين حمايت بي چون و چرا از آقاي مشايي و بالاخره چشم انداز انتخابات يازدهم، باعث ريزش‌ها و رويارويي‌هاي داخلي گرديده است .ديپلماسي تهاجمي احمدي نژاد در سفرهاي خارجي عليه آمريکا و اسرائيل، دست منتقدان داخلي اش را بري اثبات اتهام عدول وي از مرامنامه اصولگرايي، خالي کرده است .

به ياد داريم که فضاي سياسي داخلي قبل از سفر ايشان به نيويورک چگونه بود و آتشفشان انتقاد عليه وي بنام ارزش‌ها رو به فوران بود اما مواضع تهاجمي اش در مجمع عمومي سازمان ملل عليه آمريکا همچون آبي بر اين آتش فشان بود در نتيجه بسياري از منتقدانش به جمع حمايت کنندگان آن مواضع پيوستند.
بي شک سفر ايشان به لبنان تامدتها به عنوان برگ برنده در داخل کاربرد خواهد داشت.او که اين روزها در محافل رفقاي ديروزش به عدول از اصول و ليبرال روي،متهم است در صحنه بين الملل در چهره يک انقلابي اصولگرا ظاهر شد و قضاوت بر چگونگي رفتارش را پيچيده تر و سخت کرد.

ايران:جشنواره پيروزي‌هاي مردِ منتظر

«جشنواره پيروزي‌هاي مردِ منتظر»عنوان سرمقاله روزنامه‌ي ايران مرتضي قمري‌وفا است كه در آن مي‌خوانيد؛پيروزي‌هاي جمهوري اسلامي ايران در عرصه‌هاي ديپلماتيك و ارتباطات بين‌المللي و انتقال موفقيت‌آميز پيام انقلاب اسلامي به اذهان مردم در سراسر دنيا و تقويت روزافزون همسويي ملت‌ها با ايرانيان در جهان آشفته كنوني در سال‌هاي اخير، به رويداد پرتكراري تبديل شده است كه با استفاده بهينه از اين فرصت و ظرفيت استراتژيك، كشورمان با اقتدار كامل در همه صحنه‌هاي حساس ظاهر شده و با ابتكار عمل‌هاي متعدد، مديريت جهاني را متأثر از اقدامات و فعاليت‌هاي خود ساخته است.
آخرين نمونه از نمايش قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران، در جريان سفر تاريخي دكتر احمدي‌نژاد به لبنان اتفاق افتاد.

هنوز بسامدها و مباحث مربوط به آوردگاه سفر نيويورك و ستاره آن در محافل رسانه‌اي و سياسي تمام نشده بود كه نماينده راستين ملت ايران و مكتب خميني و خامنه‌اي عزيز روي ديگري از استعداد و نيروي خارق‌العاده خويش در بهره‌گيري از ذخيره عظيم گفتمان انقلاب اسلامي و عدالت و مهرورزي را در خدمت آرمان حمايت از ملت‌هاي مظلوم و مقاوم به رخ دنيا كشيد و همه را به شگفتي واداشت و اعتراف به اينكه «لبنان و مردم خونگرم آن سنگ تمام گذاشتند و استقبال تاريخي با پيام‌هاي متفاوت از دكتر احمدي‌نژاد داشتند. در بيروت از رئيس جمهوري اسلامي ايران همچون قهرمان ملي استقبال شد.» اين در حالي بود كه حضور احمدي‌نژاد در لبنان حتي گروه‌هاي متنوع سياسي و قومي و مذهبي اين كشور را گردهم آورد و «وحدت ملي» را در اين كشور گونه‌گون تقويت كرد و در نتيجه «جبهه ضد‌صهيونيستي مقاومت» در لبنان مستحكم‌تر شد.

همچنين برنامه‌هاي مردمي رئيس جمهور كشورمان در ضاحيه، بنت‌جبيل و قانا به عقيده همه صاحبنظران مسائل استراتژيك، «پتك سنگين شكست» را براي چندمين‌بار بر سر رژيم صهيونيستي و امريكا كوبيد كه بي‌شك فضاي جديدي را در منطقه به‌وجود مي‌آورد. به‌واقع در شرايط كنوني «خاورميانه جديدي» ايجاد شده كه معماران آن نه امريكا و اروپا و اسرائيل، بلكه خود كشورهاي محور مقاومت در منطقه هستند.

بر اين اساس بايد دانست ديپلماسي عمومي و مردمي دكتر احمدي‌نژاد (در كنار ديپلماسي رسمي و سنتي)، ديگر به يك پارادايم و شيوه حكمراني قابل استناد و آشنا در دنيا تبديل شده و بحمدالله او به هر صحنه بين‌المللي گام مي‌نهد، فضاي پيراموني را متأثر از پيام و فرهنگ و منش انقلاب اسلامي ايران مي‌كند و اين تنها مختص به نقطه خاص جغرافيايي و يا قومي و مذهبي نيست؛ آسيا، اروپا، امريكا، آفريقا و خاورميانه اين ويژگي رئيس جمهوري اسلامي ايران را شهادت مي‌دهند و آخرين آن (لبنان) به جرأت مي‌توان گفت رويدادي استثنايي و تاريخي است كه تأثيرات شگرف آن بر ارتباطات مردمي دو كشور و معادلات قدرت در منطقه و جهان به سود مظلومين و جبهه مقاومت عليه استكبار و صهيونيسم بيش از پيش نمايان خواهد شد. احمدي‌نژاد، منتظر واقعي است كه فعالانه راه اصلاح و گسترش عدالت و مهرورزي را در داخل و خارج كشور در پيش گرفته است و بي‌شك از عنايات الهي بي‌نصيب نمانده و نخواهد ماند.

دنياي اقتصاد:پيام طلا و ارز: به بازار اعتماد كنيد

«پيام طلا و ارز: به بازار اعتماد كنيد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي‌خوانيد؛بازار طلا و ارز در ايران پس از حدود سه هفته تلاطم، به آرامش نسبي رسيده است.

در روزهاي تلاطم، نرخ برابري دلار در برابر ريال رو به افزايش گذاشت و افزايش قيمت طلا كه از مدتي پيش آغاز شده بود، شتاب گرفت. افزايش همزمان قيمت دلار و طلا خلاف روال معمول حركت اين دو در بازارهاي جهاني بود؛ زيرا در بازارهاي جهاني به ويژه بازار نيويورك معمولا (نه ضرورتا و هميشه) حركت قيمتي طلا و دلار معكوس است.

 به همين علت، حركت همسوي طلا و دلار در ايران حركتي غيرعادي تلقي شد و براساس همين تلقي، رفتارهايي از بازيگران دولتي و غيردولتي سر زد كه براي بازار ايران وضعي آشفته را ترسيم كرد. حال در آغاز هفته چهارم و احتمال تكرار رفتارهاي سه هفته گذشته، اين پرسش پيش روي ما است كه علت اين نوسانات چه بود و در آينده چه خواهد شد؟

دلار واحد پول آمريكا است كه علاوه بر تاثيرپذيري از اقتصاد اين كشور و ايضا تاثيرگذاري بر آن، در تاروپود اقتصاد همه كشورهاي جهان، به ويژه قدرت‌هاي اقتصادي بزرگ ريشه دوانده است. وقتي دلار از تحولات اقتصادي آمريكا يا پيش‌بيني وضع آينده اين كشور تاثير مي‌پذيرد، تغيير قيمتي در آن رخ مي‌دهد و اين تغيير از طريق زنجيره‌اي جهاني به ديگر اقتصادها هم سرايت مي‌كند.

وقتي قيمت دلار بر اثر افزايش تقاضا بالا مي‌رود، به‌طور معمول طلا ارزان مي‌شود؛ زيرا بخشي از تقاضاي بالقوه و بالفعل طلا به سوي دلار مي‌رود و كاهش تقاضا براي طلا موجب كاهش قيمت آن مي‌شود؛ اما اين رابطه هميشگي و آهنين نيست. مثلا 22 خرداد امسال، ارزش دلار آمريكا در برابر يورو و ين ژاپن افزايش يافت و طبق قاعده معكوس بايد قيمت طلا در آن روز كاهش مي‌يافت؛ اما چنين نشد. علت اين رفتار بازار را بايد در حادثه ديگر بازارهاي آمريكا جست‌وجو كرد.

در آن روز انتشار گزارشي كه از كاهش شاخص خرده‌فروشي در آمريكا خبر مي‌داد، علامت ركود اقتصادي آتي تلقي شد و با توجه به پايين بودن نرخ بهره بانكي، دارندگان نقدينگي، به سوي بازار طلا هجوم بردند و قيمت اين فلز افزايش يافت. اين رفتاري كاملا طبيعي و فارغ از هرگونه رمز و راز است.

يك روز پيش از آن واقعه كه هنوز آمار شاخص خرده‌فروشي منتشر نشده بود، بازار طلا در نيويورك سردرگم بود و به فاصله پنج ساعت، قيمت طلا هشت بار تغيير كرد؛ يعني معامله‌گران هشت بار در معرض سود و زيان قرار گرفتند.

تحولات بازار طلا در ايران از اين‌گونه رخدادها در بازار جهاني تاثير مي‌پذيرد؛ اما اين تاثيرات هميشگي، مطلق و لزوما تابع نسبت موازنه دلار و طلا در آمريكا نيست. اين وضع استثنايي خاص بازار ايران هم نيست و بازارهاي ديگر كشورها هم ممكن است، رفتاري متفاوت با آنچه در آمريكا رخ مي‌دهد از خود نشان دهند؛ زيرا همان زماني كه دلار ارزان، بازرگانان آمريكايي را به سوي خريد طلا سوق مي‌دهد، در خارج از مرزهاي اقتصادي آمريكا ممكن است، عكس اين وضع رخ دهد؛ زيرا دلار ارزان براي بازيگران اقتصادي، دولت‌ها و مردمان ديگر كشورها انگيزه خريد را افزايش مي‌دهد و ممكن است آنها به جاي خريد طلا، خريد دلار را انتخاب كنند.

اما با وجود اين وضوح در رفتار بازيگران جهاني، آنچه در ايران رخ داد، جنس ديگري داشت و دلار و طلا به صورت همزمان روند صعودي يافتند. اين رخداد متفاوت را بايد در پرتو چگونگي تاثيرپذيري بازار ايران از بازار جهاني و عوامل درونزاي اقتصاد ايران تحليل كرد.

تاثيرپذيري اقتصاد ايران از جمله در حوزه طلا و ارز همان است كه در بالا گفته شد؛ يعني اينكه طلا و دلار به عنوان دو كالاي پرطرفدار در جهان، اولي در آمريكا و دومي در همه جاي جهان با افزايش تقاضا مواجه شده‌اند و در ايران نيز همين اتفاق افتاده است.

عوامل درونزاي اقتصاد ايران و نحوه تاثيرگذاري آنها بر قيمت طلا و ارز قدري پيچيده‌تر است و نمي‌توان در قالب معادله ساده عرضه و تقاضا خلاصه‌اش كرد. اقتصاد ايران بر اثر تحولات پولي سال‌هاي 1385 تا 1386 كه وجه انبساطي آن غالب بود و تحولات سال‌هاي پس از آن‌كه وجه انقباضي پررنگ‌تر بود، بازيگران بازار را به اتخاذ روش‌هاي كوتاه‌مدت براي كسب سود وادار كرده است.

در دوران انبساط پولي، مسكن محل اصلي رجوع مصرف‌كنندگان و ايضا سفته‌بازان بود. سياست‌هاي انقباضي و در راس آنها محدود شدن وام‌هاي بانكي، اين روند را متوقف كرد و سرمايه‌هاي محدود شده به سوي بازارهاي محدودتر سرازير شدند: ابتدا بازار سهام و حالا ارز و طلا. هيچ‌يك از اين رفتارها، غيرعادي، غيراقتصادي و ويرانگر نيستند، بلكه رفتارهاي كاملا طبيعي صاحبان سرمايه براي حفظ و گسترش دارايي هستند. اين رفتار طبيعي، در تحول اخير؛ يعني هجوم به بازار طلا و ارز و به ويژه ارز، فرصتي تاريخي بود كه «نظم بازار» در اختيار دولت و فعالان اقتصادي ايران قرار داد؛ اما هنوز از اين فرصت استفاده نشده است.

اين وقايع اولا نشان داد كه كاهش تحرك گردش سرمايه در بازارهاي مسكن و سهام و امثالهم به معناي توقف فعاليت اقتصادي نيست و سرمايه حتما راهي تازه به سوي كسب سود پيدا مي‌كند. دوم اينكه، اين تحول نشان داد قيمت ارز در بازار ايران واقعي نيست و خريداران به راحتي حاضر به تامين آن با هزينه بيشتر هستند. علامتي كه بازار از خود نشان داد، مي‌توانست و هنوز مي‌تواند به عنوان حجتي روشن در باب كشش‌پذيري قيمت ارزهاي خارجي به ويژه دلار آمريكا تلقي شود و اين جسارت را در تصميم‌گيران اقتصادي كشور ايجاد كند كه مي‌توان به دوران فروش دلار ارزان و يارانه‌اي پايان داد. حال كه كشور به دوران تازه‌اي پا گذاشته و قرار است به قريب 50 سال اتلاف منابع از طريق يارانه‌هاي غيرمنطقي پايان داده شود، چرا نتوان ارزهاي خارجي را نيز از شمول يارانه خارج كرد.

وقايع يك ماه اخير در بازار ايران، هشداري در باب همين موضوع ساده اما مهم بود. قيمت واقعي ارز، بهتر مي‌تواند به صف‌هاي مقابل بانك‌ها و صرافي‌ها پايان دهد تا تزريق مداوم عايدات نفت در بازار ارز. به بازار اعتماد كنيد.
ارسال به دوستان
فلسفۀ عمیق یک آشپز که گوشت گاو را مثل نواختن یک ساز موسیقی می‌بُرید هرگز موز را با این مواد غذایی ترکیب نکنید رتبه بندی سالم‌ترین کشورهای جهان در سال ۲۰۲۴ (+ اینفوگرافی) گزارش همتی از اقدامات ضروری برای عادی سازی پرونده ایران در FATF ترامپ به محل سوقصد به جان خود بازگشت فرانسه: اسرائیل از حمله به تاسیسات هسته ای ایران دوری کند روسیه طالبان را از فهرست گروهای تروریستی خارج می کند حزب‌ الله لبنان: شایعات منتشر شده درباره سرنوشت برخی از رهبران ما کذب است اسرائیل باردیگر حمله به مناطق جنوب بیروت حمله کرد فرودگاه امام خمینی (ره) : تکذیب اطلاعیه هشدار امنیت پرواز برای غرب ایران کشته شدن بیش از ۱۰۰ عضو الشباب در سومالی چاقی خطر سرطان را افزایش می‌دهد/ چند روش برای کاهش وزن اصولی صدای انفجار در شمال اردن/ علت هنوز مشخص نیست ایران حملات آمریکا و انگلیس به یمن را محکوم کرد ماجرای عجیب خروج رضاییان و زکی‌پور با ماشین پلیس از ورزشگاه! (+عکس)