كيهان - اينجا يك روستاي دور افتاده نيست - كه اگر هم بود، باز هم اين وضعيت اسفناك توجيهي نداشت - اينجا يك منطقه مسكوني، چسبيده به كلان شهر اهواز است كه نامش با نام اهواز عجين شده است.
اينجا يكي از قديمي ترين نقاط شهر است كه مردمش، از فرط كم توقعي، مجبور به تحمل اين همه مشكلند.
اينجا محله اي است كه موش هاي سي سانتي متري، همبازي بچه هايش هستند و مردابي از آب لجن، استخر شناي آخر هفته و ريگ و كلوخ خيابان ها اسباب بازي كودكان كوت عبدالله است.
آنها وقتي حوصله شان سر مي رود، دنبال گاوميش ها مي دوند و سرخود را گرم مي كنند؛ چرا كه همت آناني كه وظيفه شان پرباركردن اوقات فراغت اينها بوده، در حد احداث يك ورزشگاه به عنوان ماكت و بستن در آن به روي بچه هاي به شدت نيازمند اين محله، خشكيده است.
اينجا همان بستري است كه خيلي ها، پله هاي ترقي را با رأي مردمش، دو تا يكي پيمودند و هنگامي كه خرشان از پل گذشت، از مطالبات اين مردم ساده دل گذشتند. اينجا، كوت عبدالله است.
كوت عبدالله بيست تا سي دقيقه با منطقه امانيه كه ساختمان هاي استانداري و فرمانداري و شهرداري در آن قرار دارد فاصله دارد اما امكانات موجود آن بيست سال با امانيه فاصله دارد.
جمعي از اهالي در نقطه اي از محله گرد هم آمده اند تا هر يك با زبان خود به شرح درد خويش بپردازند.
كودكان معصوم و مظلومي كه تنها فضاي بازي مقابل در منزلشان توسط زباله هاي متعفن و بد منظر، اشغال شده است بوي فاضلاب هاي روان بر سطح كوچه، و آن طرف ترتپه نسبتا بلندي از زباله در انتها و ابتداي كوچه ها از زمين سربرآورده است.
از دور عده اي در سايه سار ديوار نانوايي حرف هايشان را در ذهن مرور مي كنند و پيش خود مي گويند، كدام مشكل مهمتر است.
كدام يك را اول برايمان حل مي كنند، زباله ها، فاضلاب، فضاي سبز، ورزشگاه، روشنايي و... اما نمي دانند كه مسئول حلاجي اين مشكلات، افراد ديگري هستند كه پس از مطالعه گزارش ما بايد رگ غيرتشان بجوشد و برايشان كاري كنند.
يكي از ساكنان منطقه كوت عبدالله، نامه هايي را براي استانداري، فرمانداري و سازمان محيط زيست نوشته است نشان مي دهد.
او مي گويد چند وقت است فاضلاب منطقه كوت عبدالله كه به صورت روباز است، دچار گرفتگي شده و در برخي نقاط تا ارتفاع دو متر بالا آمده و موجب تشكيل يك درياچه يك كيلومتري از فاضلاب متعفن شده كه وارد منازل مسكوني مي شود و علاوه بر خطر تخريب و ريزش ديوارها، شيوع انواع بيماري هاي عفوني و ويروسي را به دنبال دارد.
آقاي سرافراز، پدر شهيد محمد سرافراز نيز مي گويد: استاندار يكسال پيش آمد و قول داد اين درياچه فاضلاب را تبديل به فضاي سبز كند اما خبري نشد. رئيس شركت آب و فاضلاب هم آمد. نمايندگان مجلس هم آمدند اما هنوز هيچ اقدامي صورت نگرفته است.
درياچه فاضلاب پشت منازل مسكوني مرداب سبز با انبوهي از زباله هاي غوطه ور و پهلو گرفته به ارتفاع 5 متر است كه علي اهوازي، پسرك 9 ساله اي مي گويد: من يك بار همين جا، درون آب سقوط كردم؛ و دوستانم مرا نجات دادند وگرنه مرده بودم.
پـدر علي مي گويد: قسمتي از ديوارخانه ما به خاطر همين فاضلاب ها تخريب شده و بچه ها از آن به عنوان محل بازي استفاده مي كنند و علي هم از همان جا به درون فاضلاب افتاد. وقتي او را از درون فاضلاب در آورديم، به سرعت به بيمارستان منتقل كرديم و به علت آلودگي شديد، چندين آمپول ضد ويروس و ضد عفونت به او تزريق كردند.
همسايه ها منزلي را نشان مي دهند كه درياچه فاضلاب تا پشت ديوار آن رفته و كار به جايي رسيده كه فاضلاب به درون حياط منزلشان نفوذ كرده است.
مردي ميانسال از فرو ريختن ديوار خانه اش بر اثر نفوذ فاضلاب حكايت مي كند.
صاحبخانه مي گويد: با گرفتن لوله هاي فاضلاب عملاً فاضلاب 2متر بالا آمد وعلي رغم اينكه منزل ما 5/1 متر از سطح زمين بالاتر است اما متاسفانه فاضلاب به انبارها و درون حياط نفوذ كرد و ديوار انبارمان فرو ريخت و علت آن اين است كه لوله هاي به كاربرده شده براي فاضلاب منطقه كوت عبدالله كشش دفع حجم فاضلاب اين منطقه را ندارد، و از طريق سازمانهاي آب و فاضلاب و شهرداري هم پيگيري كرده ايم و منتظريم كه اقدامي از سوي آنها صورت بگيرد.
آن سوتر، درپس منظره نازيباي درياچه سبزگون فاضلاب، ورزشگاه تر و تميز و نوسازي خودنمايي مي كند كه اصلا با چهره محله سازگار نيست. آقاي دسومي مي گويد: اين ورزشگاه شش، هفت ماه پيش افتتاح شده اما از آن موقع تاكنون تعطيل است.
علت را جويا مي شوم كه پاسخ مي دهد: براي استفاده از سالن ورزشي، پول مي گيرند و اهالي اين منطقه بضاعت مالي براي پرداخت اين هزينه ها را ندارند،آنها در تامين نان شب فرزندانشان مانده اند و بعضا هم بيكارند.
آقاي مطيرپور هم كه موهايش را دركوچه پس كوچه هاي همين محله سپيده كرده است، مي گويد: جوانان و نوجوانان منطقه طالب ورزشند اما مسئولان به آنها نمي رسند و اين مسئله زمينه سازي روي آوردن جوانان به فساد و اعتياد شده است.
سوي ديگر درحاشيه درياچه فاضلاب باقي مانده زباله هاي سوخته به چشم مي خورد كه اهالي مي گويند: اينها را خودمان هرچه وقت يك بار آتش مي زنيم تا اگر حشرات موزي وخطرناك درون آنها لانه كرده اند، از بين برود و هم ميكروب ها و بيماري كمتردر اطراف منازل مان شيوع پيدا كند.
كوت عبدا... كه از قديمي ترين محله هاي اهواز است، هنوز از امكانات اوليه شهري برخوردار نيست اما بسياري از مناطق جديد التاسيس از آب و برق و فاضلاب و ساير خدمات بهره مندند.
اينجا پنج، شش هزار نفر درحال زندگي هستند اما وضعيت آب مردم مشكلات فراواني دارد.
ساكنان از آب لوله كشي تنها براي شستشو استفاده مي كنند. و آب آشاميدني خود را خريداري مي كنند.
پدري زحمت كش دست فرزند، سه چهار ساله اش راگرفته و دستان پر از آبله وجاي زخم كودكش را نشانمان مي دهد و از بيماري هاي پوستي و ريوي و ناتواني درمان به لحاظ هزينه بالا شكايت مي كند.
وقتي مرغ و خروس گل و لاي، كوهي از زباله، وسايل بازي محمد و برادران و خواهرانش است. بيماري هاي جورواجور هم چاشني بي چون و چراي آنها مي شود.
فضاهاي خالي منطقه كه تبديل به زباله داني شده نيز قرار بود با همكاري شركت مجري قطار شهري از خاكهاي حاصل از حفاري مترو پر كنند اما به دليل تعلل شهرداري هنوز هيچ اقدامي صورت نگرفته و شركت مذكور نيز اعلام مي كند ما نمي توانيم سرخود كار كنيم و بايد يك سازمان مشخص مسئول پيگيري اين كار باشد.
ظهر شده و خورشيد با قدرت هرچه تمام تر در دل آسمان خودنمايي مي كند كه سرانجام آن گرمازدگي است.
اي كاش مشكلات مردم كوت عبدالله هم مثل گرمازدگي با اورژانس و قرص ضد تهوع و يك ليوان شربت خاكشيرحل مي شد...
گزارش از: فاطمه زورمند
قدیمی ها یادشونه که یه زمانی این منطقه توریستی بود و مردم از همه جای ایران می اومدن اونجا و از آتش های رنگی لذت میبردند و غذا های کبابی میل میکردند من که بچه بودم خاطرات خوشی از آن زمان دارم حال چه شده که بی لیاقتی عده ای چنین وضع فلاکت باری ایجاد کرده است
امروز هر خوزستاني كه بتواند از زادگاه خودش كوچ ميكند و ساير استانها پناه مي اورد...
افسوس صد افسوس
نه زعفرانیه فرمانیه ...