سیدجلال فیاضی، دومین مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی در دولت اول دکتر احمدینژاد است. ورود ناگهانی و خروج تقریبا پرسروصدایش از ایرنا، فراموش شدنی نیست. فیاضی گفتهها و ناگفتههای خویش از 20 ماه حضورش در ایرنا را بعد از گذشت دوسال سکوت، با ما در میان گذاشت. وی در عینحال از اعضای سابق شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی است و بهخاطر سابقه طولانیاش در حوزه رسانه، اصولا این مقوله در مشهد را نمیتوان بدون حضور او تصور کرد! متن گفتوگوی پنجره با سید جلال فیاضی مدير مسئول سابق روزنامه قدس و مدير مسئول روزنامه شهرآراي مشهد را از نظر میگذرانید:
آقای فیاضی! شما بهعنوان دومین مدیرعامل ایرنا در دولت نهم، بعد از آقای خادمالمله به این سمت منصوب شدید، فرآیند انتصاب شما چه بود؟ این انتصاب چه مقدمات و زمینههایی داشت؟من 16 سال مدیرمسئول روزنامه قدس بودم و در آن سالها بهعنوان معاون فرهنگی شهرداری مشهد هم خدمت میکردم. بهدلیل سابقه رسانهای با آقای صفارهرندی، سردبیر کیهان و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بعدی آشنا بودم. ایشان بهخاطر این سوابق و آشنایی از من دعوت کردند که مسئولیت ایرنا را قبول کنم. البته روال این است که انتصاب مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی توسط وزیر ارشاد با رییسجمهوری هم هماهنگ شود. من آن موقع چند ملاحظه داشتم و به آقای صفار هم گفتم؛ اول اینکه مشکل حضورم در تهران بهخاطر خانواده بود که آقای صفار گفت بهخاطر حساسیت این کار، مسائل شخصی و خانوادگی را کنار بگذار که من هم قبول کردم. در مجموع انتصاب من به مدیرعاملی ایرنا خیلی سریع اتفاق افتاد. روزی که آقای صفار تماس گرفت، شب اول ماه مبارک رمضان بود؛ بلافاصله به تهران آمدم. نشستی کوتاه داشتیم و بعد یک مشورتی با دوستان مشهد کردم که 24 ساعت طول کشید و پس از اینها، سریعا به تهران آمدم و در ایرنا مشغول بهکار شدم.
از گزینههای دیگری که در آن مقطع همزمان با شما برای مدیرعاملی ایرنا مطرح بودند، اطلاعی دارید؟من مشی مدیریتیام اینطور است که خیلی به این مسائل حاشیهای نمیپردازم. علاقهای به دانستن این مورد نداشتم و سئوال هم نکردم. برای ایرنا خودم داوطلب نبودم و این اصرار آقای صفار بود که از من خواستند و من هم قبول کردم؛ چون فکر میکردم اگر بتوانم به دولت و نظام کمکی کنم، باید این کار را انجام دهم.
یکی از مسائلی که در مورد شما مطرح بود، مسئله آوردن مدیران خارج از ایرنا به داخل مجموعه خبرگزاری بود، این چقدر صحت داشت؟من اصولا آوردن مدیر از بیرون ایرنا را نامطلوب نمیدانستم و معتقدم اگر مدیری شناخت کافی از رسانه و ساختار خبرگزاری داشته باشد و بتواند ارتباط مناسبی با بدنه کارکنان ایجاد کند و اهداف سازمان را جلو ببرد، میتواند در ایرنا حضور داشته باشد. من وقتی وارد ایرنا شدم، بزرگترین سرمایه این خبرگزاری را نیروی انسانی و بدنه آن میدانستم. بهنظر من، مهم این است که مدیر شناخت و توانایی لازم را داشته باشد و این برایم در اولویت بود. من با ایرنا ناآشنا نبودم اما در اوایل کار، یک ماه طول کشید که کاملا آشنایی پیدا کنم. من مدیران زیادی را از خارج ایرنا به مجموعه نبردم، مثلا سه نفر که قبلا سابقه حضور در ایرنا داشتند و همکارم در روزنامه قدس محسوب میشدند را به ایرنا آوردم: آقای علیرضا قربانی را بهعنوان مدیر کل پژوهش، آقای اسلامی را بهعنوان مدیرکل مالی و مدیرکل حراست و آقای دلقندی را با خودم به ایرنا آوردم. بقیه مدیران و بدنه ایرنا در دوره من تغییری نیافت. بهنظرم این هم طبیعی بود و هر مدیری سعی میکند چند همکار مطمئن و معتمد با خود به مجموعه جدید بیاورد. در بقیه موارد، انتصابات من همه جابهجایی بود و از داخل بدنه ایرنا انجام شد.
دلیل برکناری یا استعفای آقای خادمالمله، مدیر قبل از شما چه بود؟ایشان از نیروهای باتجربه و قدیمی ایرنا بهشمار میرفت که مدتها مسئول دفتر و خبرنگار ایرنا در نیویورک بود و توانمندی خاصی داشت، اما احساس میشد که اختلافاتی بین آقای صفار و خادمالمله در مورد روزنامه ایران وجود داشت که نهایتا همین اختلافات باعث رفتن آقای خادمالمله شد.
پس شما درواقع اولین و آخرین مدیر کاملا هماهنگ با آقای صفارهرندی در ایرنا بودید؛ چون بعد از شما، به تعبیری خود رییسجمهوری مستقیما در انتخاب مدیر ایرنا اعمال مدیریت کرد که این هم یکی از دلایل دلخوری آقای صفار شد؟بله، تقریبا میشود گفت که اینگونه بود.
وقتی کار خود را در ایرنا شروع کردید، نقاط ضعف آن را چه مواردی میدانستید؟اولین نقطه ضعف ایرنا این بود که در مقطعی از دوران اصلاحات، از ریل اصلی خود خارج شده بود و مورد استفاده ابزاری برای انگیزههای سیاسی و حزبی قرار گرفته بود و چهرههای معروف حزبی و سیاسی آن را اداره میکردند. این مقطع، ضربه بزرگی به اعتبار ایرنا زده بود و ایرنا از آن حالت خبرگزاری جمهوری اسلامی بودن کمی خارج شده بود. زمانیکه من آمدم، هنوز رسوبات این آسیب در ایرنا وجود داشت. حتی زمانیکه من مدیرمسئول قدس بودم و در همین مقطع خروجی ایرنا را رصد میکردم، با یک خروجی نگرانکننده و نامطلوب مواجه بودم. این مسئله وقتی روشنتر میشود که سابقه ایرنا را مرور کنیم. ایرنا بههمراه واحد مرکزی خبر، تقریبا تنها خبرگزاری کشور در دوران دفاع مقدس بود که سوابق خیلی خوبی داشت و این چالش استفاده سیاسی و ابزاری از آن در مقطعی از دوران اصلاحات، به این وجهه هم آسیب زده بود. دومین نقطه ضعف ایرنا پیر شدن بدنه آن بود.
مدتها بود ایرنا نیروی جوان جذب نکرده بود و کلیت نیروهای آن تقریبا دیگر جوان نبودند و این به کارش در کنار رقبای جوان آسیب میزد. لازم بود فرآیندی برای انتقال تجربیات نیروهای قدیمی به نیروهای جدید و جذب نیروهای جدید انجام گیرد. نقطه ضعف سوم، تکنولوژی بهشدت قدیمی ایرنا بود که قریب به یک دهه، فرآیند نوسازی و بهروزرسانی فنآوریهای آن متوقف شده بود، بهطوریکه سامانه خبری و سایت ایرنا یکی از ضعیفترین انواع در بین سایر خبرگزاریها بود؛ مثلا ایرنا در آن مقطع (1385) هنوز از سیستم منسوخ «داس» استفاده میکرد و حتی میزبانی سایت ایرنا در خارج از کشور بود و این برای امنیت خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی که در تقابل با نظام سلطه بود و هست، خطرناک بود. من بلافاصله برای حل این مشکلات و رفع نقاط ضعف، برنامهریزیهایی کردم و بعد از یک ماه که به آشنایی با بدنه و ساختار ایرنا گذشت، این اصلاحات را شروع کردم.
مشکل دیگری که ما در ایرنا داشتیم، بحث بودجه و اعتبار بود. علیرغم اینکه بودجه ایرنا در دوره اصلاحات رشد خوبی داشت اما از سال 1382 به این طرف، رشد بودجه ایرنا نه تنها متوقف بلکه بعضا منفی هم شد. ما تلاش کردیم که ابتدا این مسئله را حل کنیم؛ بودجه سال 1387 ایرنا نسبت به سال قبل، 37 درصد افزایش داشت و این تقریبا بیسابقه بود. جریان ارتقای فنی ایرنا هم سریعا آغاز شد و هاست خبرگزاری به داخل منتقل شد و سامانه جدید خبری هم در مراسمی با حضور آقای رییسجمهور آغاز بهکار کرد و از سیستم داس به سیستم وب تغییر یافت. مسئله دیگر ایرنا این بود که تمام ظرفیت دانشکده خبر در شهر تهران متمرکز بود و در مراکز استانها، مشکل آموزش نیروها وجود داشت. ما در دوره خودمان موفق شدیم که با همکاری دانشگاه علمی - کاربردی در چهار مرکز استان (اردبیل، اهواز، شیراز، مشهد) این دانشکدهها را افتتاح کنیم! یکی از مسائلی که بهشدت به انگیزه بچههای ایرنا لطمه میزد، این بود که تعداد زیادی از خبرنگارهای ایرنا حقالتحریری بودند و مسئله بیمه و... را داشتند.
خوشبختانه با همکاری معاونت مطبوعاتی ارشاد، موفق شدیم همه این دوستان را بیمه کنیم که این خود به انگیزه آنان کمک کرد. یکی دیگر از مشکلات ایرنا، دفاتر نمایندگی خارج از کشور بود که کارکنان آن به دلیل عدم اجرای نظام قانون هماهنگ در خارج از کشور، انگیزههایشان برای کار پایین آمده بود، حقوق کارمندان خارج از کشور از دلار به یورو تبدیل شده بود، اما این اتفاق برای کارکنان ایرنا نیفتاده بود،30 - 40 نفر از این کارکنان بودند که حدود يك و نيم ميليارد تومان از ایرنا طلبکار بودند. ما کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که از اول سال 1387 معوقات آنان را پرداخت کنیم، هرچند که طلبهای قبلی آنان هنوز پابرجاست.
شما دقیقا از چه مقطع زمانی و تا کی مدیریت ایرنا را برعهده داشتید؟بنده از مهر 1385 تا خرداد 1387 به مدت بیست ماه مدیرعامل ایرنا بودم.
یکی از چالشهایی که در مورد ایرنا بهوفور صحبت آن شنیده میشود، ماهیت خاص این خبرگزاری است؛ یعنی از یک طرف خبرگزاری مستقیما به دولت وابسته است و از سوی دیگر، تنها خبرگزاری رسمی کشور است که قاعدتا باید دیدگاههای نظام را منتشر کند. بعضا بین این دو کارکرد، تناقضات و مشکلاتی هم ایجاد میشود. شما در این باره چه نظری دارید؟بله، این وجود دارد. من در همان ابتدا که وارد ایرنا شدم، مجموعه دیدگاههای رهبر معظم انقلاب در مورد ایرنا را استخراج و طبقهبندی و تنظیم کردم و نتیجه این کار را انتشار و به بدنه ایرنا دادیم که نگرش روشنی از ماهیت و فلسفه وجودی آن حاصل شود. در دیدگاههای رهبری چند نکته مهم وجود داشت: اول اینکه ایشان، ایرنا را خبرگزاری «نظام» میدانستند. جالب است این را هم بگویم که در یکی از دیدارهای مدیران ایرنا با ایشان، آقا فرموده بودند من قبلا حرفهایی در مورد ایرنا زدهام، بروید آنها را اجرایی کنید و من الان حرفم همانهاست که نشان میداد توجه لازم به بیانات ایشان نشده بود. دومین نکتهای که از سخنان آقا در مورد ایرنا استخراج کردیم، این بود که رهبر انقلاب معتقد بودند ایرنا باید نقش نبض نظام را هم ایفا کند؛ همه تلاشها و فعالیتها در سطوح مختلف نظام را رصد کند و کاستیها را نشان بدهد و تعبیر ایشان این بود که ایرنا در حوزه مسائل خارجی باید «دست بزن نظام» باشد و در مقابل هجوم رسانههای بیگانه ولو اینکه جنگ نابرابر باشد، با تولید خبر و محتوای انقلابی به مقابله با رسانههای جریان سلطه بپردازد و به اصطلاح، منفعل نباشد.
یکی از بحثهایی که در این زمینه میشود، بحث تغییر ساختار ایرنا است، به این معنی که برای اینکه ایرنا همیشه خبرگزاری نظام باشد، مدیریت آن از دولت گرفته شود و به نهاد رهبری سپرده شود، نظر شما در این خصوص چیست؟بهنظر من، بررسی مجدد ساختار حقوقی و تشکیلات ایرنا یک ضرورت است. البته این کار نیازمند بررسیهای کارشناسی مفصلی است. نظر خودم این است که خبرگزاری جمهوری اسلامی میتواند بهلحاظ تشکیلاتی زیرنظر رییسجمهور اداره شود و در عینحال، نظارت فراگیری هم بر آن صورت گیرد؛ مثلا هیئتی از سه قوه و نمایندهای از رهبر انقلاب بر کار آن نظارت کنند. در اجلاس اتحادیه خبرگزاریهای جهان در اسپانیا، حدود 50 ملاقات رسمی با رؤسای خبرگزاریهای دنیا داشتم و یک مسئلهای که برایم خیلی جالب بود، این بود که مدیران این خبرگزاریها میگفتند ما مجموعه جمهوری اسلامی را از خروجی ایرنا رصد میکنیم. به همین خاطر، معتقدم که خروجی ایرنا باید سیاست اطلاعرسانی رسمی نظام باشد؛ مثلا اگر بخواهیم مشابهسازی کنیم، ایرنا با سازمان صداوسیما قابلمقایسه است. مدیر صداوسیما از سوی رهبری تعیین میشود ولی نمایندگانی از سه قوه هم بر آن نظارت دارند، ایرنا میتواند زیر نظر ارشاد فعالیت کند، اما اینکه مدیرعامل ایرنا بهعنوان مشاور رییسجمهور هم باشد و نظارت سه قوه نیز بر آن وجود داشته باشد، بهنظرم یک ضرورت مهم است. بنده لزوما تغییر جایگاه ایرنا از وزارت ارشاد به ریاستجمهوری یا جای دیگر را توصیه نمیکنم، اما لزوم ارتباط مستقیم مدیرعامل ایرنا با رییسجمهور و نظارت سه قوه و نماینده رهبری بر خروجی ایرنا را یک ضرورت مهم میدانم که باید هرچه زودتر اجرایی شود.
شما خودتان را در چه مواردی در دوره مدیریت ایرنا، ناموفق میدانید؟من در جوانسازی بدنه ایرنا موفق نبودم، چون ایرنا یک سازمان دولتی است، جذب نیرو هم باید مثل همه سازمانهای دولتی با مجوز و بوروکراسی اداری خاصی همراه باشد. من دستوری از رییسجمهور خطاب به سازمان مدیریت و برنامهریزی آن روز گرفتم. برای جذب نیروهای جدید، دستور رییسجمهور شفاف و روشن بود، من تقاضای جذب 100 نیروی جدید کرده بودم و ایشان با قید ضروری و فوری بودن، دستور داده بودند که این کار انجام شود که متأسفانه این دستور هنوز هم اجرایی نشده است!
شما موفقترین دوره مدیریتی ایرنا را چه مقطعی میدانید؟در حوزه اطلاعرسانی و فعالیت خبری، موفقترین دوره ایرنا را دوران دکتر خرازی و دفاع مقدس میدانم و از نظر افزایش امکانات و تغییرات فنی و بهروزرسانی و بهطور کلی توسعه، دوره آقای وردینژاد موفقترین دوره ایرنا بود. این را که میگویم، صرفنظر از گرایش سیاسی افراد است و بهلحاظ حرفهای این موارد را عرض کردم.
یک سئوال سخت هم بپرسیم! شما بدترین دوره ایرنا را چه مقطعی میدانید؟دوره آقای ناصری، دورهای بود که ایرنا مورد استفاده ابزاری گروههای سیاسی قرار گرفته بود. از خبرگزاری نظام خارج شده بود که هیچ، از خبرگزاری دولت بودن هم خارج شده بود؛ بیش از آنکه به دولت خدمت کند یا سرویس بدهد، به بعضی گروههای سیاسی سرویس میداد. ایرنا در این دوره بیاعتبار شده بود و وضع مناسبی نداشت.
شما در میان خبرگزاریها مهمترین رقیب خبرگزاری ایرنا را کدام میدانید؟بهنظرم، خبرگزاری فارس مهمترین رقیب خبرگزاری رسمی کشور است که در این رقابت هم خیلی خوب عمل کرده است.
نهایتا چرا از ایرنا رفتید؟ دلیل استعفا یا برکناری شما چه بود؟از اواخر سال 1386 اختلافنظرهای بین من و برخی از مشاوران و نزدیکان مؤثر آقای رییسجمهور ایجاد شده بود که کار را دشوار میکرد.
چه اختلاف نظری؟ منظورتان از نزدیکان مؤثر آقای رییسجمهور، آقای مشایی است؟حالا من ترجیح میدهم اسم نبرم، اما اختلاف بر سر نحوه اطلاعرسانی ایرنا بود. اینکه ایرنا را خبرگزاری دولت یا نظام بدانیم، هرکدام از این تعریفها، الزامات و پیامدهای خاص خودش را دارد. عقیده من این بود که اگر ایرنا خبرگزاری نظام است، نباید وارد اختلافات ارکان نظام شود؛ البته طبیعی است که بزرگترین رکن نظام، دولت است. کارهای دولت باید دیده و تبلیغ شود، اما باید بقیه ارکان نظام هم در ایرنا دیده شوند و نگاه مطلوبی نسبت به آنها وجود داشته باشد. مسئله دوم اینکه در جریان انتخابات مجلس، تحلیل بنده چنین بود که ایرنا باید اطلاعرسانی فراگیری از همه جریانهای سیاسی داشته باشد؛ اما برخی دوستان معتقد به اطلاعرسانی فراگیر نبودند، حتی معتقد بودند ایرنا نباید در مورد دولت گزارش و مطلب انتقادی داشته باشد. اما مسئله دیگری که در خروجم از ایرنا تأثیر داشت، مشکلات خانوادگی خودم بود. برای خانواده من امکان ادامه زندگی در تهران ممکن نبود و تقریبا هیچکس را در اینجا نداشتند، کار خبرگزاری هم 24 ساعته بود و من حتی در منزل هم به کارهای خبرگزاری رسیدگی میکردم و این مشکلاتی را ایجاد میکرد. سیاست دولت هم این نبود که مدیران پروازی در کشور باشند. این بود که در اوایل سال 1387 به این نتیجه رسیدم که دیگر نمیتوانم ادامه دهم. در 14 فروردین 1387 نامه استعفای خودم را برای آقای صفار نوشتم و دلایلم را توضیح دادم و گفتم که هر وقت علاقه داشتید، پای نامه تاریخ بگذارید و آن را به جریان بیندازید. بعد از رفتنم از ایرنا، آقای صفار اصرار کردند که بهعنوان مشاور وزیر باقی بمانم، که الان هم مشاور افتخاری وزیر ارشاد هستم ولی یک ریال هم بابت آن پول نگرفتهام و دارم با دکتر حسینی در زمینه تدوین قانون نظام جامعه، رسانهای همکاری میکنم.
خروجی امروز ایرنا در دوره آقای جوانفکر را چگونه ارزیابی میکنید؟امروز ایرنا در حال حرکت به سمت خبرگزاری نظام شدن است، از حوزههای اختلافبرانگیز پرهیز میکند و جایگاه سایر قوای کشور و نهادهای دیگر در آن رعایت میشود. در مجموع، آقای جوانفکر روند خوبی را در پیش گرفته است و اگر این روند ادامه یابد، میتواند بسیاری از ذهنیتهای منفی در مورد ایرنا را اصلاح کند
در جریان انتخابات مجلس، تحلیل بنده چنین بود که ایرنا باید اطلاعرسانی فراگیری از همه جریانهای سیاسی داشته باشد؛ اما برخی دوستان معتقد به اطلاعرسانی فراگیر نبودند، حتی معتقد بودند ایرنا نباید در مورد دولت گزارش و مطلب انتقادی داشته باشد