روزنامه "تهران تایمز" خبر داد آیت الله خامنه ای به طور قاطع با جانشینی و رهبری فرزندانشان مخالفت کرده اند.
به گزارش عصرایران ، روزنامه انگلیسی "تهران تایمز " چاپ تهران زیر مجموعه "سازمان تبلیغات اسلامی" است. رئیس سازمان تبلیغات اسلامی از سوی رهبری منصوب می شود.
مجتبی خامنه ای 55 ساله متولد مشهد، دارای تحصیلات عالی حوزه علمیه است. همسر او زهرا دختر غلامعلی حدادعادل است. مجتبی پسر دوم آیت الله سیدعلی خامنه ای است که از سال 1368 تاکنون رهبری جمهوری اسلامی ایران را برعهده دارند.
تاکنون بارها مطالب غیررسمی و تایید نشده ای درباره معرفی مجتبی خامنه ای به عنوان رهبر بعدی مطرح شده است.
روزنامه تهران تایمزدر گزارش خبری با تیتر " چرا رسانه های غربی مدام درباره مجتبی خامنه ای دروغ می گویند؟ " نوشت:
واشنگتن پست روز جمعه مقالهای منتشر کرد که مملو از ادعاهای بیاساس بود، از جمله اینکه آیتالله خامنهای بیمار است و پسرش مجتبی خامنهای از سوی "بزرگان روحانیت" ایران به عنوان جانشین وی انتخاب شده است. ادعاهای مقاله به راحتی رد می شوند.
واشنگتن پست به عنوان شاهدی بر ادعای خود، به مقاله غیرمستند دیگری از ایران اینترنشنال، یک شبکه تلویزیونی بدنام ضدایرانی استناد میکند که توسط اسرائیل حمایت مالی میشود،و سابقه مستندی در جعل اطلاعات درباره ایران و مقامات آن دارد. علاوه بر این، برداشت از قانون اساسی ایران نشان میدهد رهبر بعدی نه توسط «بزرگان روحانی»، بلکه توسط مجمعی از شخصیتهایی که هر هشت سال یکبار توسط مردم ایران انتخاب میشوند، انتخاب میشود.
سخنان و اقدامات گذشته رهبری نیز نشان دهنده مخالفت ایشان با ورود فرزندانشان به عرصه سیاست است و چه رسد به جانشینی. آیت الله محمود محمدی عراقی، نماینده مجلس خبرگان رهبری نیز در حمایت از این موضوع گفته است که رهبری درخواست تعدادی از اعضای مجلس خبرگان مبنی بر در نظر گرفتن یکی از فرزندان خود را برای تصدی پست رهبری رد کردند.
تهران تایمز از طریق منابع خود تأیید کرده است که آیتالله خامنهای در مخالفت با جانشینی فرزندانش قاطع است و مجلس خبرگان نیز به این تصمیم احترام میگذارد.
رسانه های غربی به آیت الله خامنه ای وسواس دارند.
مقاله اخیر واشنگتن پست جدیدترین مقاله از یک سری خبرهای دروغین درباره رهبر ایران است که در دو دهه گذشته منتشر شده است. در یک نمونه فاحش اطلاعات نادرست، بسیاری از رسانه های غربی، از جمله نیویورک تایمز، در سال 2022 ادعا کردند که آیت الله خامنه ای درگذشته است. با این حال، به نظر میرسد این رسانهها مصمم هستند که با وجود افشای مکرر دروغهایشان، دروغها را تداوم بخشند.
اما چه چیزی در زیر سطح این بررسی مداوم نهفته است؟ آیا اینها صرفاً تلاشهای نادرست ژورنالیستی هستند یا همانطور که دکتر پرویز امینی، استاد سیاست و تحلیلگر سیاسی پیشنهاد میکند، روایتی است که به دقت ساخته شده و منعکس کننده نگرانیها و راهبردهای اساسی سیاستگذاران غربی است.
امینی گفت: "اینطور فکر کنید، رسانههایی که با دولتها ارتباط نزدیک دارند، کمتر شبیه ناظران بیطرف هستند و بیشتر شبیه به لنزهای استراتژیک هستند که از طریق آن میتوانید افکار و سیاستهای واقعی صاحبان قدرت را ببینید.گ در این راستا، پوشش خبری بیوقفه آیتالله خامنهای، با تمرکز بر سلامت، حلقه نزدیک و حتی جانشین احتمالی ایشان، بسیار فراتر از یک گزارش خبری است. این یک پرتره با دقت طراحی شده برای انتقال یک پیام خاص است.
از نظر امینی، وسواس به آیت الله خامنه ای ناشی از نقش محوری او در چشم انداز سیاسی ایران است. وی تصریح کرد: رهبری رکن مهم نظام حاکم بر ایران است، او نیرویی است که آن را از چالشهای پیچیده هدایت میکند و جناحهای مختلف را در عرصه سیاسی متحد میکند. به این ترتیب، رهبر نه تنها یک چهره، بلکه نماد مقاومت ایران در برابر فشارهای خارجی و چالشی برای نظم موجود جهانی است.
امینی استدلال میکند که غرب آیتالله خامنهای را مانع اصلی برنامههای خود میداند. او گفت: "آنها میدانند که رهبری سنگری در برابر برنامههای آنهاست و به همین دلیل است که بیامان به دنبال تضعیف رهبری هستند، به این امید که موقعیت ایشان را در داخل کشور تضعیف کنند." امینی معتقد است که این کمپین فقط مربوط به یک نفر نیست، بلکه برای برچیدن همان ساختاری است که به ایران اجازه داده در برابر فشارهای بین المللی مقاومت کند.
این نظریه به تمرکز مکرر رسانههای غربی بر پسر رهبر تعمیم مییابد و اغلب به دروغ ادعا میکند که او وارث ظاهری است. امینی این را تلاشی حساب شده برای ایجاد اختلاف و تضعیف روند جانشینی دموکراتیک ایران می داند. وی تاکید کرد: در حالی که قانون اساسی ما به صراحت بیان می کند که رهبر بعدی توسط مجلس خبرگان انتخاب می شود، روندی که در سال 1989 پس از رحلت امام خمینی (ره) نشان داده شد، غرب همچنان به پخش این روایت از جانشینی ادامه می دهد. او معتقد است که هدف، بیاعتبار کردن مشروعیت نهادهای ایران و ایجاد تصویری از یک دولت غیردموکراتیک است.