از لحاظ تاریخی، اقتصاد سنتی چندین دهه است که تجارت جهانی را با موفقیت اداره کرده است. کشاورزی، ماهیگیری و کشاورزی موتورهای اصلی اقتصادی برای اکثر کشورها بودند. با این حال، با ظهور جهانیشدن و نوآوریهای تکنولوژیکی، اقتصاد جهانی با معرفی محصولات برای تجارت و بازرگانی پیوند بیشتری پیدا کرد.
به گزارش تجارت نیوز، بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، پیشبینی پایه این است که اقتصاد جهان در سالهای 2024 و 2025 با همان سرعت سال 2023، به رشد 3.2 درصدی خود ادامه دهد.
شتاب جزئی اقتصادهای پیشرفته (انتظار میرود رشد از 1.6 درصد در سال 2023 به 1.7 درصد در سال 2024 و 1.8 درصد در سال 2025 افزایش یابد) با کاهش متوسط در اقتصادهای نوظهور و درحالتوسعه از 4.3 درصد در سال 2023 به 4.2 درصد در هر دو سال 2024 و 2025 جبران خواهد شد.
اقتصاد سنتی در ملتی دیده میشود که تاریخ، سنتها، باورها و فرهنگ خود را حفظ میکنند. در کشورهای سنتی، اکثریت مردم در صنایعی کار میکنند که اجدادشان تأسیس کردهاند. ساختار اقتصادی آن بر شکار، ماهیگیری و کشاورزی متکی است. ارزشهای خانواده و ساختار جامعه نقش عمدهای در تعیین تولید و توزیع ملی در این نوع اقتصادها دارند. در بسیاری از این اقتصادها، رسم مبادله کالاها با یکدیگر از طریق تهاتر و مبادله کالایی همچنان رایج است و ساختارهای متعارف بر اساس معیارهایی مانند GNP، GDP یا GDP سرانه نیست.
تمام بازارهای معاصر، اعم از بازارهای مختلط، سوسیالیستی، کمونیستی و سرمایهداری، از اقتصاد سنتی نشأت گرفتهاند. اقتصادهای سنتی کمتر پیشرفته هستند. استراتژیهای توزیع آنها بر اساس شیوههای قدیمیتر است؛ بنابراین، اکثریت ملل سنتی اغلب به عنوان توسعهنیافته یا درحالتوسعه نامیده میشوند. این باور عمومی وجود دارد که ملل سنتی میراث فرهنگی و آدابورسوم را به نسبت توسعه اقتصادی در اولویت قرار میدهند.
سرانجام، با شروع ساکن شدن مردم و شروع به کشاورزی، اقتصادهای سنتی شروع به تغییر کردند. آنها به احتمال زیاد در نهایت دارای فراوانی در یک کالا میشوند و میتوانند آن را بفروشند. در نتیجه، این نهادهای سنتی به نوعی پول تولید میکنند که تجارت در فواصل دور را امکانپذیر میسازد.
اقتصادی که برای تصمیمات اقتصادی خود بر هنجارهای فرهنگی، باورها و سایر سنتها متکی باشد، سنتی نامیده میشود. پنج ویژگی که در ادامه میآید یک اقتصاد سنتی را تعریف میکنند.
اقتصادهای سنتی بر یک خانواده یا گروه متمرکز هستند. آنها از آدابورسوم به دست آمده از تجربیات بزرگان خود برای مدیریت عملیات روزمره و فعالیتهای اقتصادی استفاده میکنند.
اقتصادهای سنتی عمدتاً در جوامع شکارچی-گردآورنده و گروههای مهاجر دیده میشوند. آنها در حرکت با فصول به دنبال پرورش حیواناتی هستند و برای منابع کمیاب با یکدیگر رقابت میکنند.
این اقتصادها به دلیل تولید تنها آنچه که نیاز دارند مشهور هستند و به ندرت چیزی از آنها مازاد یا باقیمانده است. این امر نیاز به ایجاد پول از هر نوع یا تجارت محصولات با دیگران را از بین میبرد.
برای اینکه این اقتصادها اصلاً در هر تجارتی شرکت کنند، مبادله کالایی ضروری است. این امر فقط در جوامع غیررقابتی دیده میشود. برای مثال، جامعهای که غذای خود را کشت میکند، میتواند با جامعه دیگری که شکار انجام میدهد، کالاهایی مبادله کند.
جوامع قوی و به هم پیوسته نتیجه اقتصادهای سنتی است که در آن همه اعضا در تولید یا حفظ کالاها و خدمات مشارکت دارند.
آنها محیطی را ایجاد میکنند که در آن هر یک از اعضای جامعه از اهمیت نقشها و مشارکت خود آگاه باشند. سپس نسلهای آینده این درجه از دانش و همچنین مهارتهای به دست آمده در نتیجه این استراتژی را به ارث میبرند.
از آنجایی که این اقتصادها کوچکتر هستند و تقریباً هیچ آلودگی ایجاد نمیکنند، نسبت به سایر اقتصادها از نظر زیست محیطی سازگارتر هستند. آنها به دلیل ظرفیت محدود خود برای تولید، قادر به تولید به میزان قابل توجهی بیشتر از آنچه برای زنده ماندن نیاز دارند نیستند؛ بنابراین ناخواسته به پایداری محیط زیست کمک میکنند.
اقتصاد سنتی به شدت به محیط زیست وابسته است و نوسانات آب و هوایی پیشبینینشده میتواند تأثیر زیادی بر تولید داشته باشد. بلایای طبیعی مانند سیل، سونامی و دورههای خشکسالی، میزان تولید کالا را محدود میکند. هر بار که این اتفاق میافتد، هم مردم و هم اقتصاد آسیب میبینند.
این اقتصادها نسبت به کشورهای قدرتمندتر و ثروتمندتر با اقتصاد بازار حساس هستند که این یکی دیگر از اشکالات آن است. این کشورهای ثروتمندتر ممکن است صنایع خود را به کشورهای دیگر با اقتصاد سنتیتر تحمیل کنند و ممکن است اثرات منفی جدی بر محیط زیست داشته باشد. به عنوان مثال، حفاری نفت میتواند به نفع کشورهای ثروتمند باشد و در عین حال به آبوخاک کشور سنتی آسیب برساند.
در چنین اقتصادی، فرصتهای شغلی اندک است. برخی از مشاغل در اقتصادهای سنتی طی نسلها منتقل میشوند. به عنوان مثال، اگر پدر شما ماهیگیر باشد، احتمال زیادی وجود دارد که شما نیز خودتان یک ماهیگیر شوید. از آنجایی که تغییر رویه بقای گروه را به خطر میاندازد، تغییر رویه کلان در گروه مجاز و پذیرفته نیست.
تشخیص اینکه آیا کشورها هنوز هم در عصر مدرن اقتصاد سنتی دارند یا نه دشوار است زیرا نهادهایی مانند بانک جهانی کشورها را با استفاده از برچسبهای قابلتشخیصتری مانند کمونیست یا سرمایهدار دستهبندی میکنند. با این حال، طبق گزارش World Population Review، در چندین کشور اقتصادهای سنتی وجود دارد، خواه سوسیالیست، سرمایهداری یا کمونیست باشند.
اگرچه اقتصاد اکثر کشورها سوسیالیستی، کمونیستی یا سرمایهداری است، اما برخی مناطق هنوز اقتصاد سنتی خود را حفظ کردهاند. اقتصادهای سنتی زیاد در جهان مرسوم نبوده و حدوداً تنها در 12 کشور یافت میشود. سیستمهای سنتی ممکن است در بخشهایی از آرژانتین، استرالیا، بوتان، برزیل، کانادا، شیلی، جمهوری دموکراتیک کنگو، گرینلند، هائیتی، کنیا، پاپوآ گینه نو و تانزانیا یافت شود.
برزیل
برزیل کشوری است که در آن نیروهای بازار و سیاستهای دولت با هم ترکیب میشوند و ساختار اصلی اقتصادی را تشکیل میدهند. با این حال، گروههایی از مردم بومی در برزیل زندگی میکنند که درگیر این اقتصاد نیستند، بهویژه کسانی که در جنگلهای آمازون زندگی میکنند. در عوض، اقتصاد سنتی آنها به محصولاتی که تولید میکنند، عمدتاً از طریق کار یدی و تجارت با همسایگانشان متکی است.
هائیتی
در هائیتی حدود 70 درصد جمعیت آن در مناطق روستایی ساکن هستند و معاش آنها به کشاورزی متکی است.
یمن
این کشور در خاورمیانه خانه چندین سکونتگاه منفرد در مناطق تپهای است که بیشتر به تجارت و تهاتر کالاهای کشاورزی وابسته است تا پول.
منابع اصلی درآمد برای مردم بومی ساکن در مناطق قطب شمال - آلاسکا، کانادا و گرینلند - همچنان شکار، جمعآوری خوراک و صنایع دستی است. آنها آنچه را که برای خانوادههایشان نیاز دارند تولید میکنند و برخ چیزها را بیشتر برای مبادله با همسایگان خود تولید میکنند؛ البته گاهی اوقات این اقلام را به افراد خارج از جامعه خود نیز میفروشند. بسیاری از مردم جزایر اقیانوس آرام، آفریقا و برخی مناطق آسیا نیز دارای اقتصاد سنتی هستند.
سیاستگذاران جهانی، محققان، دانشگاهیان، سیاستمداران و فعالان اجتماعی همگی به جهانی شدن و اثرات آن توجه زیادی داشتهاند. پس از انقلاب صنعتی، این مفهوم بیش از پیش گسترش یافت تا شامل این ایده شود که رشد اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی ممکن است از جهانی شدن که محصول صنعتی شدن و شهرنشینی است، بهرهمند شود.
اثرات مخرب جهانی شدن که بر فرهنگهای محلی و بومی، دانش و مهارتهای بومی/سنتی محلی، اقتصادهای سنتی محلی، سرمایههای اجتماعی محلی و سیستمهای مدیریت محلی تأثیر گذاشته است (که همگی تهدیدی برای هویتهای محلی هستند) اخیراً توجه بیشتری را به خود جلب کرده است.
اقتصادهای سنتی مطمئناً با فشار زیادی از سوی شرکتهای چندملیتی که به تازگی از بخش فناوری سر برآوردهاند، مواجه شدهاند. حمایت مالی سازمانهای بزرگ همراه با جریان منابعی که توسط بازارهای مالی جهانی هدایت میشود، به این شرکتهای چندملیتی و برندهایشان اجازه داده است تا فشار قابلتوجهی بر شرکتهای منطقهای و هویتهای فرهنگی وارد کنند.
فراوانی کالاها و محصولات تولیدشده در کشورهای صنعتی و توزیعشده در جوامع محلی از طریق کانالهای ارتباط جمعی، تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ این اقتصادهای سنتی داشته است. این فرهنگها به شدت به آدابورسوم، مذهب، هنر عامیانه و هویتهای محلی متمایز متکی هستند.
جهانی شدن شرکتهای مهم منطقهای و محلی را وادار کرد تا از طریق ادغام و تملک به سازمانهای بینالمللی بپیوندند؛ بهویژه در کشورهایی که رشد فنی و اقتصادی از قبل پیشرفتهتر است. در نهایت این رویه هویت محلی را ضعیفتر کرده است.