دیوید رابسون؛ نویسنده علمی برنده جوایز ساکن لندن در بریتانیا و متخصص در علم روانشناسی و علوم اعصاب است. او پیشتر به عنوان ویراستار در نشریه نیوساینتیست و به عنوان روزنامه نگار ارشد در بی بی سی کار کرده است.
کتابهایی از او به زبان فارسی چاپ شده اند از جمله "اثر انتظار؛ چگونه ماشین پیش بینی مغز، باورها و انتظارات را به واقعیت تبدیل میکند" با ترحمه "میلاد رستگاری فرد" توسط انتشارات "سایلاو" و "دام نبوغ" با ترجمه "مرتضی امیرعباسی" توسط انتشارات "ترجمان".
او در کتاب "اثر انتظار" ارتباط بین ذهن، بدن و نتایج ما را بررسی میکند و با بهره گیری از نتایج تحقیقات مختلف نشان میدهد که انتظار مان تا چه حد میتواند نتایج مان در زندگی واقعی را تحت تاثیر قرار دهد. آن کتاب در سال ۲۰۲۲ میلادی چاپ شده و به شکلی جذاب قدرت شگفت انگیز ذهن مان را به ما گوشزد میکند.
رابسون در سال ۲۰۲۱ میلادی جوایزی را از انجمن نویسندگان علمی بریتانیا و انجمن روزنامه نگاران پزشکی بریتانیا به دلیل نوشته هایش در مورد اطلاعات نادرست و ارتباطات مخاطره آمیز در طول پاندمی کووید – ۱۹ دریافت کرد. او در سال ۲۰۲۲ میلادی برنده جایزه برای بهترین داستان در حوزه سلامت روان در جوایز سالانه MJA و نامزد نهایی دریافت جایزه بهترین روزنامهنگار علمی سال بریتانیا از ABSW شده بود.
به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی، اگر به جدیدترین تفکرات در مورد رفاه و طول عمر توجه کرده باشید متوجه تمرکز روزافزون بر وضعیت روابط مان شده اید. به ما گفته میشود افرادی که دارای شبکه روابط اجتماعی پررونقی هستند بسیار سالمتر از افرادی میباشند که احساس انزوا میکنند.
تعاملات ما با دیگران به قدری با طول عمرمان مرتبط است که سازمان بهداشت جهانی به تازگی کمیسیون جدیدی را برای ارتباط اجتماعی تاسیس کرده و آن را "اولویت بهداشت جهانی" نامیده است. ممکن است در مورد این ادعاها و سازوکار مرموزی که قرار است سلامت فیزیکی مان را با استحکام روابط مان پیوند بزند قدری تردید داشته باشد.
با این وجود، درک ما از مدل "زیست روان اجتماعی" سلامت برای چندین دهه در حال رشد بوده است. در حین بررسی شواهد برای نگارش کتاب ام با عنوان "قوانین ارتباط" (The Laws of Connection) (چاپ شده در ژوئن ۲۰۲۴ میلادی) متوجه شدم که دوستیهای مان میتواند بر همه چیز تاثیر بگذارد از قدرت سیستم ایمنی مان گرفته تا احتمال مرگ بر اثر ابتلا به بیماری قلبی. نتایج این تحقیق روشن است: اگر میخواهیم زندگی طولانی و سالمی داشته باشیم باید اولویت بندی را از افراد اطراف خود آغاز کنیم.
ریشههای این علم را میتوان در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی جستجو کرد. در آن زمان "لستر برسلو" در اداره بهداشت عمومی ایالت کالیفرنیا پروژه بلندپروازانهای را برای شناسایی عادات و رفتارهایی که منجر به طول عمر بیشتر میشود آغاز کرد.
او برای انجام آن پروژه نزدیک به هفت هزار شرکت کننده را از شهرستان آلامیدا جذب کرد. او از طریق طرح پرسشنامههای جامع تصویری فوق العاده دقیق از سبک زندگی آنان ایجاد نمود و سپس سلامتی شان را در سالیان بعد دنبال کرد.
تیم تحت هدایت برسلو در بازه زمانی یک دههای بسیاری از مواردی را که اکنون میدانیم برای سلامتی ضروری هستند را شناسایی کردند: سیگار نکشید، مشروبات الکلی ننوشید، هفت تا هشت ساعت در طول شبانه روز بخوابید، ورزش کنید، از مصرف تنقلات اجتناب ورزید، وزن خود را در سطح متوسط حفظ کنید و صبحانه را فراموش نکنید. تحقیقات ادامه یافت و تا سال ۱۹۷۹ میلادی دو تن از همکاران برسلو به نامهای "لیزا برکمن" و "لئونارد سایم" هشتمین عاملی را کشف کردند که بر طول عمر افراد تاثیر میگذاشت: ارتباط اجتماعی.
به طور میانگین احتمال مرگ افرادی که بیشترین ارتباطات را داشتند تقریبا ۵۰ درصد کمتر از افرادی بود که شبکههای ارتباطی شان کوچکتر بود. این نتیجه گیری حتی پس از آن که آنان عواملی مانند وضعیت اجتماعی - اقتصادی و سلامت افراد و هم چنین مصرف سیگار، ورزش و رژیم غذایی را در آغاز نظرسنجی کنترل کردند نیز پابرجا باقی مانده بود.
با تعمیق بررسی مشخص شد که تمام انواع روابط مهم هستند، اما برخی از روابط معنادارتر از روابط دیگر میباشند. ارتباط با همسر و دوستان صمیمی بیشترین اثر محافظتی را برای افراد به همراه داشت، اما حتی آشناییها معمولی در کلیسا یا باشگاه بولینگ نیز در جلوگیری از غمگین شدن و ناخوشی افراد کمک کننده بودند.
دانشمندان تا پیش از آن عادت داشتند بدن را به عنوان نوعی ماشین تصور کنند که تا حد زیادی از وضعیت ذهنی و محیط اجتماعی ما جدا شده است. با این وجود، از آن زمان به این سو تحقیقات گسترده تایید کرد که ارتباط و تنهایی بر حساسیت ما به بسیاری از بیماریهای مختلف تاثیر میگذارد.
برای مثال، حمایت اجتماعی میتواند سیستم ایمنی بدن تان را تقویت کرده و از شما در برابر عفونت محافظت کند. "شلدون کوهن" در دهه ۱۹۹۰ میلادی در دانشگاه کارنگی ملون در ایالات متحده از ۲۷۶ شرکت کننده خواست تا جزئیات کامل روابط اجتماعی خود را بیان کنند.
آنان برای مورد آزمایش قرار گرفتند سپس در قرنطینه قرار گرفته و از آنان خواسته شد قطرات آب آلوده به راینوویروس یعنی عامل سرما خوردگی، سرفه و عطسه را استنشاق کنند. در طول پنج روز پس از آن بسیاری از شرکت کنندگان علائم سرفه و عطسه را از خود نشان دادند، اما در میان افرادی که از طیف وسیع و متنوعی از ارتباطات اجتماعی برخوردار بودند این احتمال به شکل قابل توجهی کمتر بود.
در واقع، خطر ابتلا به سرماخوردگی در افرادی که کمترین سطح ارتباط اجتماعی را دارند سه تا چهار برابر بیش از افرادی است که از شبکههای غنی تری از خانواده، دوستان، همکاران و آشنایان برخوردار میباشند.
هر دانشمندی که کارش را به خوبی انجام میدهد همواره باید در نظر داشته باشد که آیا سایر عوامل مخدوش کننده ممکن است نتیجه را توضیح دهند یا خیر. منطقی است که فرض کنیم افراد تنها برای مثال اگر زمان کم تری را بیرون از منزل با دوستان و اعضای خانواده بگذرانند کمتر میتوانند تناسب اندام داشته باشند و کمتر فعال هستند.
همان طور که "برکمن" و "سایم" نیز کشف کرده بودند این پیوند حتی پس از آن که محققان تمام عوامل دیگر را نیز بررسی کردند پابرجا و تاثیرگذار باقی مانده بود و تاثیر آن بسیار بیش از فواید مصرف مکملهای ویتامین بود اقدام دیگری که ممکن است برای تقویت سیستم ایمنی خود انجام دهیم.
افزایش سلامت اجتماعی خطر ابتلا به شرایط مزمن و تغییر دهنده زندگی مانند دیابت نوع ۲ را در بر میگیرد دیابتی که زمانی ایجاد میشود که پانکراس تولید انسولین کافی را متوقف میکند و سلولهای بدن به انسولینی که در خون جریان دارد پاسخ نمیدهند که هر دو مانع از شکستن قند خون به سلولها میشوند.
عواملی مانند چاقی میتوانند در ابتلا به دیابت نقش داشته باشند، اما به نظر میرسد کیفیت روابط شما نیز تاثیر مشابهی دارد. نتیجه مطالعهای صورت گرفته بر روی چهار هزار نفر شرکت کننده در ارزیابیای در بریتانیا بر روی دوره پیری نشان داد که تنهایی عاملی موثر در آغاز دیابت نوع ۲ بوده است. حتی شواهدی وجود دارند که نشان میدهند در افرادی که روابط اجتماعی قوی تری دارند خطر ابتلا به بیماری آلزایمر و سایر اَشکال زوال عقل کاهش مییابد.
با این وجود، قویترین شواهد مربوط به بیماریهای قلبی - عروقی است. نتایج مطالعات گستردهای که وضعیت سلامت دهها هزار نفر را در طول سالیان متمادی ردیابی کرده بارها این ارتباط را نشان داده است. افرادی که روابط اجتماعی ضعیفی دارند بیشتر احتمال دارد به فشار خون بالا مبتلا شوند و افزایش تنهایی در بدترین پیامد خود خطر حمله قلبی، آنژین صدری (درد قفسه سینه) یا سکته قلبی را حدود ۳۰ درصد افزایش میدهد.
"جولیان هولت لانستاد" روانشناس دانشگاه بریگام یانگ آیداهو در ایالات متحده برای اندازه گیری اهمیت کلی افزایش سلامت اجتماعی یافتههای ۱۴۸ مطالعه را گردآوری کرد. ارزیابی صورت گرفته ۳۰۰ هزار شرکت کننده را تحت پوشش قرار میداد و به مزایای یکپارچگی اجتماعی و خطر قطع ارتباط اجتماعی نگاه کرده است.
هولت لانستاد سپس اثرات تنهایی را با خطرات ناشی از عوامل مختلف سبک زندگی از جمله سیگار کشیدن، ورزش و فعالیت بدنی، شاخص توده بدنی (معیار چاقی)، آلودگی هوا و مصرف دارو برای کنترل فشار خون مقایسه کرد.
نتایجی که در سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد شگفت انگیز بود. هولت لانستاد دریافته بود که اندازه و کیفیت روابط اجتماعی افراد تقریبا با همه عوامل دیگر در تعیین مرگ و میر برابری میکند یا حتی نسبت به آن عوامل برتری دارد. هر چه افراد بیشتر احساس کنند از طرف اطرافیان شان مورد حمایت قرار میگیرند سلامتی شان بهتر خواهد بود و احتمال مرگ شان کمتر میشود.
به طور کلی وجود یا عدم وجود ارتباط اجتماعی در مقایسه با ورزش، شاخص توده بدنی و آلودگی هوا در سلامت افراد نقش بیش تری داشت. در میان عوامل تنها نقش و تاثیر استعمال دخانیات به نقش و تاثیر ارتباط اجتماعی نزدیک بود.
آن پژوهش با منتقدانی مواجه شده است. برای اثبات وجود ارتباط علّی بین یک عامل سبک زندگی و طول عمر باید آزمایش کنترل شدهای انجام دهید که در آن افراد را به طور تصادفی در شرایط مختلف قرار میدهید. این گونه است که داروهای جدید آزمایش میشوند برخی افراد شرکت کننده قرص و برخی دیگر دارونما مصرف میکنند و سپس شما نتایج متفاوتی را ثبت میکنید.
در این صورت شما باید برخی از افراد را در شرایط تنهایی قرار داده و آنان را از دوستی محروم کنید در حالی که به برخی دیگر یک شبکه اجتماعی آماده و مملو از افراد دوست داشتنی ارائه دهید. واضح است که این امر از نظر اخلاقی مشکوک است و عملا انجام آن غیر ممکن است واقعیتی که برخی افراد را به این پرسش واداشته است که آیا تاثیرات ظاهری ارتباط اجتماعی واقعی و قابل توجه است یا خیر.
آنان استدلال میکنند که دانشمندان ممکن است برخی از عوامل مخدوش کننده را که علیرغم تلاشهای شان برای فهم تاثیر آن باعث ایجاد توهم ارتباط بین زندگی اجتماعی و سلامت و طول عمر مان میشود نادیده گرفته باشند.
با این وجود، نتایج تحقیقات بلند مدت نیز نشان میدهد که انتخاب سبک زندگی یک فرد مقدم بر ابتلا به بیماری است. برای مثال، در اکثر تحقیقات مشخص شده افراد مدتها پیش از ابتلا به بیماری تنها بوده اند. هم چنین، محققان میتوانند به دنبال یافتن این موضوع باشند که آیا قرار گرفتن بیشتر در معرض عامل سبک زندگی منجر به افزایش خطر میشود یا خیر.
یک بار دیگر یک الگوی واضح وجود دارد کسی که کاملا منزوی است بیشتر از کسی که گهگاه تنها است از وضعیت سلامت بدتر رنج میبرد و فردی که در یک حلقه اجتماعی پر جنب و جوش حضور دارد کمتر از بیماریهای بیشتر رنج میبرد.
برای درک این که چگونه و چرا استحکام پیوندهای اجتماعی مان میتوانند بر سلامت مان تا این اندازه تاثیرگذار باشند باید تکامل خود را رد نظر بگیریم. از آنجایی که انسانهای اولیه با زندگی در گروههای بزرگتر سازگار شدند همه چیز از تامین غذا گرفته تا محافظت در برابر شکارچیان به روابط آنان بستگی داشت. در نتیجه، از دست دادن شرایط حضورشان در کنار همراهان آنان را در معرض خطر گرسنگی، بیماری و جراحت قرار میداد.
در نتیجه، مغز و بدن ممکن است برای تفسیر انزوای اجتماعی به عنوان یک تهدید جدی تکامل یافته باشند. این امر میتواند دلیلی باشد که وقتی تنها هستیم و ارتباط مان قطع میشود چنین ناراحتیای را احساس میکنیم.
همان طور که درد فیزیکی به ما هشدار میدهد که به دنبال امنیت باشیم و به زخمهای مان رسیدگی کنیم درد اجتماعی نیز ممکن است متقاعدمان کند که از رویکرد خصمانه خودداری ورزیده و روابط مثبت خود را دوباره برقرار کنیم.
احساس طرد شدن یا گوشه گیری نیز مجموعهای از واکنشهای فیزیولوژیکی را به وجود میآورد. در گذشته تکاملی مان انسانهای اولیه در انزوا از خود در برابر حملات شکارچیان یا دشمنان محافظت میکردند.
در چنین شرایطی مغز باعث ترشح نوراپی نفرین و کورتیزول میشود هورمونهایی که ذهن را در برابر تهدیدات هوشیار نگه میدارند و بدن را برای پرخاشگری آماده میکنند. در همین حال، سیستم ایمنی شروع به افزایش تولید مولکولهای التهابی برای دفاع در برابر عوامل بیماری زا میکند. برای انسانهای اولیه اگر بر اثر حمله مجروح میشدند این امر خطر عفونت را کاهش میداد.
اگر دهههای متمادی را در تنهایی و انزوا بگذرانیم این تغییرات میتوانند به شدت خطر بیماری و مرگ زودرس را افزایش دهند. با این وجود، زمانی که افراد از ارتباط و حمایت اجتماعی لذت میبرند بدن شان فرایندهایی مانند التهاب را سرکوب میکند. در نتیجه، پایه سلامتی بسیار بهتری خواهند داشت و کمتر مستعد ابتلا به بیماری خواهند شد.
چگونه میتوانیم از مزایای ارتباط عمیق بهره ببریم اگر به طور طبیعی اجتماعی و برون گرا نباشیم؟ با این وجود، همان طور که شواهد را بررسی کردم متوجه شدم مهارتهای اجتماعی ما همانند ماهیچههای مان هستند بدان معنا که هر چه بیشتر از آنها استفاده کنیم قویتر میشوند.
حتی افراد درونگرا نیز میتوانند یاد بگیرند که در صورت تمایل اجتماعیتر باشند. تقریبا به همان روشی که برای تقویت فعالیت بدنی خود یک رژیم تناسب اندام را برنامه ریزی میکنیم همه ما میتوانیم راههایی برای ادغام تعامل اجتماعی معنادارتر در زندگی خود، پرورش پیوندهای قدیمی و ایجاد پیوندهای جدید پیدا کنیم. اگر فرصتهای مناسب را برای خود فراهم کنیم میتوانیم ارتباط برقرار کنیم.