منبع: اکونومیست
تاریخ انتشار: 22 ژانویه 2024
مترجم: لیلا احمدی
عصر ایران/ ترجمه: اکونومیست در بخش نخستِ مقاله از احتمالِ فروانِ روی کار آمدنِ ترامپ در دورۀ دوم ریاستجمهوری و آمادگی کشورها برای انطباق با سیاستهای جدیدِ ایالاتمتحده سخن به میان آورد و این پرسش را مطرح کرد که موافقان و مخالفانِ ترامپ در مواجهه با او چه رویکردی در پیش خواهند گرفت؟ در بخش دوم مقاله، این رویکردها را از نظر میگذرانیم.
برخی کشورها "دیپلماسیهای غیرمتعارف" را برای جلب نظرِ ترامپ در پیش میگیرند. یکی از رهبران غربی توضیح میدهد که بر اساسِ تجربۀ دورۀ نخستِ ترامپ، سادهترین راه برای تحت تأثیر قرار دادن او این است که توجه خانوادۀ سلطنتی و ستارگانِ ورزشی به او جلب شود. به یاد بیاوریم که "فرانسه" در همین راستا، با رژۀ نظامی در "جشنهای روز باستیل"، ترامپ را به وجد آورد. "بریتانیا" نیز پیشنهاد سفر دولتی به میزبانیِ ملکه فقید را به او داد.
ترامپ بهویژه بر قطعِ حمایت از "مظنونانِ مفتخور" و "متحدانِ آسیبپذیر" تأکید دارد. "تایوان" در این زمینه، موردِ نخست است و البته با توجه به وسعتی که دارد، معاملاتِ تجاری بزرگی با آمریکا ترتیب داده که از ژانویه تا نوامبر 2023، بالغ بر 45 میلیارد دلار بوده است. اگرچه این کشور هزینههای دفاعی خود را به 2.5 درصدِ تولید ناخالص داخلی افزایش داده، اما همچنان به حضور نظامیِ گستردۀ آمریکا در آسیا برای جلوگیری از وقوع احتمالیِ تهاجم چین متکی است.
تایوان به تازگی رئیسجمهوری انتخاب کرده (ویلیام لای چینگته) که چین را به چالش میکشد؛ اما ترامپ ممکن است این پرسش را مطرح کند که "آمریکاییها برای دفاع از تایوان، باید کماکان از این کشور حمایت مالی کنند یا برای این هدف جانشان را از دست بدهند؟" او سال گذشته از این موضوع شکایت داشت و میگفت: "تایوان کسب و کارِ ما را برهم زده است".
متحد آسیبپذیرِ دیگر، "اوکراین" است. حمایت عینی آمریکا از اوکراین، معاملهای عالی محسوب میشود. با کمکهای انباشتۀ آمریکا در جنگ اوکراین که کمتر از 10 درصدِ بودجۀ دفاعیِ سالیانۀ ایالات متحده است و تلفاتِ قابلتوجهی برای آمریکا ندارد، ارتش روسیه تضعیف میشود و اقتصادش صدمه میبیند. بیشتر پولی که صرف خریدِ تسلیحات برای اوکراین میشود در آمریکا باقی میماند؛ بااینحال ترامپ ممکن است جنگ را تخلیۀ منابع ارزشمندِ آمریکا قلمداد گند و بکوشد اوکراین را به "توافق صلح با روسیه" سوق دهد.
رها کردنِ تایوان و اوکراین، عواقب گستردهای برای متحدانِ آمریکا خواهد داشت. شکست در دفاع از تایوان، دیگر متحدانِ آسیایی مانند "ژاپن" و "کرۀ جنوبی" را به هولوولا میاندازد و ازآنجاییکه بخشی از "زنجیرۀ جزیرهای" در اطراف چین محسوب میشود، طرحهای دفاعِ منطقهای را ناکام میگذارد.
خیانت به اوکراین نیز روسیه و ولادیمیر پوتین را در مواضع مستحکم قرار میدهد. یکی از مقامات ارشدِ اتحادیۀ اروپا اخیراً مدعی شده که در سال 2020 ترامپ به "اورسولا فوندرلاین" (رئیس کمیسیونِ اتحادیۀ اروپا) گفته است: "اگر به اروپا حمله شود، آمریکا به کمکِ اروپا نخواهد آمد" و افزوده: «به هر حال، ناتو مرده است. ما به راه خود ادامه میدهیم و از ناتو خارج میشویم.»
مهاجمان و مشتزنان چه روزگاری خواهند داشت؟ دشمنان و مخالفانِ آمریکا احتمالاً در انتظار تهدیداتی برای کسب امتیاز و باز بودنِ دورهای برای «معاملاتِ» تحولآفرین هستند. به یاد بیاوریم که ترامپ در سال 2019، مرزهای "کرۀ شمالی" را -که پیش از آن تهدید کرده بود با خاک یکسان خواهد شد-، درنوردید.
با توجه به اینکه ترامپ پوتین را تحسین کرده، "روسیه" میتواند منتظر دوستانهترین رفتار باشد. "چین" انتظاراتِ کمتری خواهد داشت زیرا از مذاکرات پیشین با ترامپ ناامید شده است و خصومتی متقابل بر سیاستِ هر دو کشور حاکم است.
"ایران" در دورۀ نخستِ دولت ترامپ، با تحریمهای «فشار حداکثری» و قتلِ قاسم سلیمانی( یکی از فرماندهانِ کلیدیِ سپاه) مواجه شد. بااینحال، زمانی که به تأسیساتِ نفتیِ عربستان سعودی حمله کرد (ایران این ادعا را رد می کند- مترجم) ، ترامپ نتوانست پاسخی بدهد. اکنون محتملترین نتیجه با توجه به نقش ایران در خاورمیانه تحریمهای تهاجمی علیه [ ایران است که با گروه های نیابتی نقش آفرینی می کند].
رویکرد ترامپ در قبال مهاجمان، "اختلال در عملیات" است. او فرصتهایی برای منصرفکردنِ دشمنان ایجاد میکند. برای مثال، ممکن است تلاش کند ایران و نیروهای نیابتیاش را به "توافق صلحِ منطقهای" بکشاند. به خاطر بیاوریم که دولت او موفق شد با "پیمان صلح ابراهیم" بین اسرائیل و چند کشور عربی، میانجیگری کند؛ بااینحال احتمالِ اشتباهِ محاسباتی در مذاکرات را نباید نادیده گرفت.
یکی از مقامهای اروپایی میگوید: "بزرگترین ترس ما این است که پوتین و شی -که بسیار باهوشتر از ترامپ هستند- ، او را دور بزنند."
سومین گروه از کشورها، آنهایی هستند که نه متحدانِ نزدیکِ آمریکا محسوب میشوند و نه دشمنِ او پنداشته میشوند. ترامپ میتواند آنها را بازنده قلمداد کند. دولتِ بایدن با رفتارهای تهاجمیتر از سوی دشمنانِ آمریکا در اروپا و خاورمیانه مواجه شد، اما در بهکارگیریِ قدرتِ آمریکا گزینشی عمل کرد.
عقبنشینیِ ایالاتمتحده از افغانستان، گویای همین موضوع بود. درگیری در مکانهایی که آمریکا علاقۀ چندانی به حضور در آنها ندارد نیز به شدت شعلهور شده است. جنگ داخلیِ سودان، کودتا در جنوبِ صحرای آفریقا و جنگ جدیدِ ارمنستان و آذربایجان، مصادیق بارزِ این قبیل درگیریها هستند. هرجومرج در این نواحی، فرصتهایی هم پدید آورده. در همین رابطه، نقلوانتقالِ سیستمِ انرژی جهانی و رونقِ تجارتِ غیرقانونی نفت را در نظر آورید.
ریاستجمهوریِ ترامپ به احتمال زیاد با فرسایشِ بیشترِ قوانین بینالمللی در همۀ حوزهها -از تجارت گرفته تا حقوق بشر- همراه خواهد بود و به وخامتِ اوضاع دامن میزند. در کشورهای فقیر که از نهادهای داخلیِ ضعیفتری برخوردارند، این امر ممکن است به درگیریهای احتمالی بیانجامد. سازمانهای جهانی بهسختی میتوانند با این بحران مقابله کنند.
اگر قرار باشد ترامپ در رقابتهای 2024 پیروز شود، تقریباً یک سال دیگر مراسم تحلیفش را جشن میگیرد. بایدن زمان کمی برای پذیرشِ تعهدات الزامآور دارد و ممکن است اعتبار و عاملیتش بر رویدادهای جهانی در خلالِ این سال کمرنگ شود. وضعیتِ کنونی بهدلیل ناسازگاریِ جمهوریخواهان -که در ممانعتِ بیمعنا برای ارسال کمکها به اوکراین نیز معلوم شد-، ناگوارتر از گذشته است. ترامپ میتواند با کنارهگیریِ آمریکا از مسئولیتهای جهانی، خلاء ایجاد کند و بدون شک این خلأ بر سراسر جهان سایه خواهد انداخت.