صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۷۹۱۶۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۵ - ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ - 18 February 2023

امروز با سعدی : عمری دگر بباید بعد از فراق ما را ، کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری

چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری

ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح می‌گذاری

یا خلوتی برآور یا برقعی فرو هل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری

هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری

عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری

گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری

وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این می‌کِشد به زورم وآن می‌کُشد به زاری

ور قید می‌گشایی وحشی نمی‌گریزد
در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری

زاول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری

عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری

ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله می‌نگاری

هر درد را که بینی درمان و چاره‌ای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۰۸:۵۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۳۰
سعدی هم مثل حافظ غزل عاشقانه میگفته!
ناشناس
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۹
بسیار زیبا بود
سپاس
تعداد کاراکترهای مجاز:1200