صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۶۲۲۹۴
تعداد نظرات: ۸۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۰ - ۲۵ مهر ۱۴۰۱ - 17 October 2022
که بود و چه کرد؟

حسن آب‌شناسان؛ نازی‌آبادیِ دلاورِ ارتشِ ایران

آب‌شناسان یکبار به یکی از تيمساران مافوقش معترضانه گفت: «اين جان‌ها تمام دارايي و سرمايۀ اين مردم تهيدست هستند. جوانان دانشگاهي كه نظام نرفته و استاد جنگ و رزم نديده‌اند، داوطلب شده‌اند. می‌خواهم بگويم اين را به مسئولان بگوييد كه خون اين بسيجی‌ها و سربازها به پای ماست، تيمسار. »

عصر ایران؛ احمد فرتاش - حسن آب‌شناسان یكی از افسران ورزیده و آزمودۀ ارتش ایران بود كه در اواسط دهۀ 1330 وارد دانشكدۀ افسری شده بود و زمانی كه انقلاب اسلامی پیروز شد، بیش از دو دهه از خدمتش در ارتش شاهنشاهی می‌گذشت.

او البته جزو ارتشی‌های شاهدوست یا شیفتگان نظام سلطنتی نبود و بیش از هر چیز یك حرفه‌ایِ كامل‌عیار بود.

آب‌شناسان قبل از دهۀ 1340 از دانشكدۀ افسری فارغ‌التحصیل شد و در طول دهۀ 40 دورۀ رنجرز، دوره‌های عالی ستاد فرماندهی و دوره‌های چتربازی و تكاوری را در تهران و شیراز و اسكاتلند پشت سر گذاشت و نهایتا دورۀ دافوس را در دانشكدۀ فرماندهی و ستاد با موفقیت طی كرد.

این پیشینۀ حرفه‌ای طراز اول، موجب شد كه آب‌شناسان در دوران پس از انقلاب، اولا رزمندگان داوطلب و آموزش‌ندیده را تحت تعلیمات نظامی پیشرفتۀ خودش قرار دهد، ثانیا در جبهه‌های جنگ نسبت به حفظ جان سربازانش حساسیت ویژه‌ای داشته باشد.

آب‌شناسان یکبار به یکی از تیمساران مافوقش معترضانه گفت: «این جان‌ها تمام دارایی و سرمایۀ این مردم تهیدست هستند. جوانان دانشگاهی كه نظام نرفته و استاد جنگ و رزم ندیده‌اند، داوطلب شده‌اند. می‌خواهم بگویم این را به مسئولان بگویید كه خون این بسیجی‌ها و سربازها به پای ماست، تیمسار! »

در واقع شهید آب‌شناسان در میدان جنگ، نه لفظا بلكه عملا حرفه‌ای‌گری و تخصص را پاس می‌داشت. با این حال آب‌شناسان نه یك حرفه‌ای محض بلكه یك حرفه‌ای میهن‌دوست بود و دقیقا به همین دلیل، برخلاف برخی از افسران ارتش در سال‌های نخست جنگ، دنبال بازنشستگی زودهنگام نبود.

او وقتی كه در مهر ماه 1364 شهید شد، در بیست‌وهشتمین سال خدمت نظامی‌اش بود و اگر می‌خواست محترمانه فرار را بر قرار ترجیح دهد، می‌توانست درخواست بازنشستگی زودهنگام بدهد یا دستكم از حضور در خط مقدم جبهه‌های جنگ پرهیز كند؛ اما نه تنها در ارتش باقی ماند، بلکه شخصا در خطوط مقدم جنگ حضور می‌یافت و حتی یكی از اعتراضاتش به برخی از فرماندهان نظامی، حضور نیافتن آن‌ها در خطوط مقدم جبهه بود.

شخصیت شهید آب‌شناسان تفاوت‌های قابل توجهی دارد با تصاویر رایجی دارد كه در طول این چند دهه از سربازان و شهدای جنگ ترسیم شده است. نه اینكه ذهنیت ایدئولوژیك یك «سرباز» لزوما امری نامطلوب باشد ولی اینكه با نگاهی كلیشه‌‌ای به رزمندگان جنگ هشت ساله‌مان با عراق، همه آنها را یكسان و یك‌صدا ترسیم كنیم، چندان واقع‌گرایانه به نظر نمی‌رسد.

در ایران کنونی، برخلاف سه دهه قبل، تاكید بر میهن‌دوستی رزمندگان جنگ ایران و عراق، بار سیاسی منفی ندارد كه «روایت فتح» بخواهد صبغه‌ای یكسره قدسی و آسمانی داشته باشد و انگیزه‌های زمینی و میهنی رزمندگان ایرانی را، ولو ناخودآگاه، مستور و مكتوم بگذارد.

مطابق روایت یکی از مورخان جنگ، حسن آب‌شناسان در ایام جوانی به پسرعموی مادرش، كه سرهنگ‌خلبان بود و باید ضامن ورود حسن جوان به ارتش می‌شد، گفته بود: «من در وجودم شجاعتی احساس می‌كنم كه دوست دارم برای هدفی بزرگ خرجش كنم. ارتش وظیفۀ دفاع از میهن و مردم را بر عهده دارد. این بهترین هدفی است كه می‌توانم شجاعت درونم را ... سرهنگ از روی زمین برخاست و گفت: لازم نیست دیگر ادامه بدهی. من حاضرم ضمانتت را بكنم تا وارد نظام شوی.»

شهید آب‌شناسان پیش از هر عملیات مهمی، به همراه یك بی‌سیم‌چی، برای شناسایی منطقه آن قدر در مواضع دشمن پیش می‌رفت كه دیگر بی‌سیم‌چی هم جرأت پیشروی با او را از دست می‌داد.

فرماندۀ وقت نیروی زمینی ارتش در جلسۀ فرماندهان، خطاب به آنها گفته بود: «سرهنگ آب‌شناسان مرد بسیار عجیبی است. گویا در وجود این مرد ترس وجود ندارد. او با كمترین امكانات به قلب سپاه دشمن می‌زند و می‌گوید باید مثل ابراهیم به میان آتش رفت.»

حسن آب‌شناسان با دختری به نام گیتی ازدواج کرد که از بستگانش بود. گیتی دختر پسرعموی مادر آب‌شناسان بود؛ یعنی همان سرهنگ‌خلبانی كه با ضمانتش برای حسن جوان، ارتش ایران را به موهبت حضور افسری شجاع و شگفت‌انگیز و خردمند مفتخر كرد.

آبشناسان جوان

در آغاز دوران دانشكدۀ افسری، حسن مرتبا به خانه سرهنگ زنده‌نام می‌رفت و با گیتی و مهری و محمود (فرزندان سرهنگ) دوستی صمیمانه‌ای پیدا كرد. كم‌كم بذر مهر متقابل در دل حسن و گیتی جوانه می‌زند و یك روز در یك پیك‌نیك خانوادگی، عاشق و معشوق از جمع جدا می‌شوند و به تپه‌گردی دونفره می‌روند.

پدر گیتی وقتی متوجه غیبت دخترش می‌شود، به جست‌وجو برمی‌خیزد و سرانجام افسر جوان و دختر زیبایش را در حال تفرجی که بوی عاشقانگی‌اش همچون بوی مُشك به مشام می‌رسید، پیدا می‌كند.

همین واقعه موجب می‌شود كه خلبان سردوگرم‌چشیده، در روزها و ماه‌های بعدی، مانع نزدیكی بیشتر دو دلداده شود. سرانجام مهری، خواهر بزرگ گیتی، به حسن پیشنهاد می‌دهد دست بجنباند تا گیتی از دست نرود.

حسن هم بی‌هیچ تردیدی، همراه مادرش، به خواستگاری گیتی می‌آید و خلبان مجرب هم، با اینكه خواستگاران مرفه‌تری دخترش را می‌خواستند، در جواب خواستگاری حسن موافقتش را با این جمله اعلام می‌كند: «تو سرباز شجاعی هستی. مطمئنم گیتی مرد بالیاقتی را برای زندگی برگزیده است!»

گیتی زنده‌نام: همسر شهید آب‌شناسان

 در مجموع به نظر می‌رسد كه حسن آب‌شناسان در ایام جوانی، مرد شریفی بوده كه به احكام دینی هم عامل بوده اما بین او و مثلا جوانان عضو هیات‌های موتلفه اسلامی، تفاوت‌هایی اساسی از حیث میزان متشرع بودن یا دُز سیاسی بودن و حضور در جلسات مذهبی و سیاسی وجود داشت.

در دورانی كه محمد بخارایی، حسنعلی منصور نخست‌وزیر رژیم شاه را ترور كرد و یا مجاهدین خلق مبارزه مسلحانه را علیه رژیم شاه در پیش گرفته بودند، آب‌شناسان یكی از افسران وظیفه‌شناس ارتش بود و در فعالیت‌های سیاسی شرکت نمی‌کرد.

غرور و عزت نفس آب‌شناسان به او اجازه نمی‌داد برای مقامات بالاتر خوش‌رقصی كند تا جزو لشكر گارد یا محافظین مخصوص دربار شود اما دعوت‌نشدنش به این یگان‌ها را نشانۀ نوعی بی‌توجهی به شایستگی‌های خودش می‌دانست.

یکی از زندگی‌نامه‌نویسان آب‌شناسان در این باره نوشته است: «او مورد توجه مقامات بالا نبود، چون با وجود قدرت بدنی بالا، ظاهر خوب و تسلطش به زبان انگلیسی، این مقامات هیچ‌گاه برای خدمت در یگان‌هایی همچون تیپ نوهد، لشكر گارد و تیم‌های محافظین مخصوص دربار از او دعوت نكرده بودند.»

با كمی تسامح می‌توان گفت به لحاظ سیاسی و اعتقادی، حسن آب‌شناسان در آن دوران نه "با قدرت" بود نه "بر قدرت". میهن‌دوستی مردم‌گرا بود كه نه راغب بود به رأس ساختار سیاسی نزدیك شود، نه اهل آكسیون‌های سیاسی بود.

حسن آب‌شناسان در ایام جوانی

در دورانی كه جوانانِ چپ و راست درگیر چریك‌بازی بودند و بسیاری از اقشار مذهبی جامعۀ ایران اصلا به سینما نمی‌رفتند، آب‌شناسان به تماشای فیلم "اسپارتاكوس" می‌رفت یا "ال‌سید" را با بازی سوفیا لورن و چارلتون هستون تماشا می‌كرد.

ساختار خانوادۀ شهید آب‌شناسان ساختاری مردسالارانه بود اما این مردسالاری، آمیخته به مهربانی بود و خصلتی نسبتا دموكراتیك داشت.

در نحوۀ تربیت فرزندان و حتی جزییاتی نظیر كیفیت سفرۀ شام و ناهار، كلام آخر حرف حسن بود نه رأی گیتی؛ اما این كلام آخر، متكی بود به شخصیت قدرتمند حسن؛ و به همین دلیل تصمیمات وی نهایتا با اقناع و رضایت همسرش همراه بود.

در برخورد با فرزندان هم، شهید آب‌شناسان در مجموع رفتاری داشت كه از آن بوی «دموكراسی ارشادی» به مشام می‌رسید. یعنی اهل نصیحت بود نه اهل تحمیل. و چون پدر ممتاز و موثری بود، امین و افشین و افرا (بخصوص پسرها كه بزرگ‌تر بودند)، حرف پدر كم‌گوی و گزیده‌گو را غالبا می‌پذیرفتند.

سكوت و تحمل شدائد، از فضائل شخصیتی حسن آب‌شناسان بود. فرزندش را نصیحت می‌كرد كه «كم بخواب، كم بخور، كم بگو. » عملگرا بود و نصیحت دایمی‌اش به پسرش این بود كه «به خوانده‌هایت عمل كن

اگرچه آب‌شناسان قهرمانی ملی و مردی بافضیلت بود اما برای اینکه یکسره در تجلیل او سخن نگفته باشیم، باید بگوییم که تاکید بر كم‌خوری فرزندانش امروزه چندان پذیرفته نیست.

این تاكید كه حتی گاهی مایه اختلاف حسن و گیتی بوده، ناشی از این نگاه كلاسیك به مساله تربیت فرزند است كه با كودك باید سخت گرفت تا موفقیتش در آینده تضمین شود.

البته گل بی‌عیب خداست، ولی مهم این است كه نقاط ضعف یك قهرمان را نقاط قوت او ندانیم. به قول بزرگی، بزرگان به دلیل قوت‌های‌شان بزرگند نه به دلیل ضعف‌های‌شان.

شهید آب‌شناسان، همچون شهید چمران، در خلوت خودش خوانندۀ آثار دكتر شریعتی بود. زمانی که مجبور شد حدود یك ماه برای مداوا در تهران بماند، یک شب او را برای آندوسكوپی به بیمارستان بردند و افشین – پسرش - در دفترچه یادداشت پدر كه روی میز باز مانده بود، خواند: «خداوندا! به علمای ما مسوولیت، به عوام ما علم، به مومنان ما روشنایی، به روشنفكران ایمان، به متعصبین ما فهم، به فهمیدگان ما تعصب... به نویسندگان ما تعهد، به هنرمندان ما درد... به كوران ما بینایی و به خاموشان ما فریاد... ببخشا.» دعاهای مشهور دكتر شریعتی در دفترچه یادداشت شهید حسن آب‌شناسان.

در آغاز جنگ، آب‌شناسان ابتدا فرماندۀ یکی از تیپ‌های لشکر ۲۱ حمزه بود، اما با تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم توسط شهید چمران، به این ستاد پیوست و با تعداد کمی از نیرو‌های داوطلب مردمی، در دشت عباس به مصاف دشمن رفت و در یک عملیات، نیرو‌های دشمن را در عمق مواضع پدافندشان به کمین انداخت و تعداد بسیاری از آنان را به تار و مار کرد. دلاوری‌هایش در دشت عباس باعث شد تا مردم منطقه به او لقب «شیر صحرا» را بدهند.

آب‌شناسان تنها فرمانده لشکر شهید ارتش در طول جنگ تحمیلی بود. او در ۸ مهر ۱۳۶۴ در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقۀ "سرسول کلاشین" عراق در اثر برخورد ترکش موشک‌های گراد (و به روایتی در اثر برخورد ترکش گلولۀ توپ) به شهادت رسید.

زمانی که او به شهادت رسید، 28 سال از ورودش به دانشکدۀ افسری می‌گذشت. او اگرچه فرماندۀ لشکر بود ولی همیشه در خط مقدم حاضر می‌شد و "فرماندهی از دور" را خوش نداشت. در کنار سربازانش، جنگیدن آن‌ها را رهبری می‌کرد و با حضورش در صحنۀ نبرد، روح شجاعت را به در کالبد لشکرش می‌دمید. عاقبت هم همین فضیلتش موجب شهادتش شد.

یکی از مورخان جنگ، شجاعت شهید آب‌شناسان را با نقل خاطرۀ یکی از گروهبان‌های لشکر تحت فرماندهی آب‌شناسان چنین روایت کرده است که  آب‌شناسان و گروهبان رانندۀ جیپ برای عملیات شناسایی عازم منطقه‌ای جنگی و عاری از نیروهای خودی بودند و در قلب خطر، هر دو از فرزندان‌شان حرف می‌زنند.

آب‌شناسان می‌‌پرسد: «تو دختر داری گروهبان؟» گروهبان از ته دل می‌خندد و جواب می‌دهد: «سه تا... سه تا، جناب سرهنگ!» تكاور دلاور، كه این بحث را پیش كشیده بود تا حواس گروهبان از پیشروی در مواضع دشمن پرت شود و ترسش را فراموش كند، می‌گوید: «دختر خیلی خوب است. گروهبان، قدرشان را بدان!»

و در ادامه: « {گروهبان می‌گوید} “بله قربان... علاقه‌اش به پدر با پسرها توفیر دارد! من دو سال است كه توی جبهه‌ها خدمت می‌كنم. هنوز پسرها برایم نامه ننوشته‌اند، اما دختر هشت‌ساله‌ام با آن خط خرچنگ‌قورباغه‌اش تا به حال چند بار نامه داده است كه بابا جان، خیلی دوستت دارم. بابا جان، عاشقتم!” بعد زد روی فرمان و ادامه داد: “خودش را شیرین می‌كند پدرسوخته. عاشق را با الف نوشته بود. نامه‌هایش پر از غلط است!”

سرهنگ خندید. گروهبان هم خندید. ماشین به انتهای جاده خاكی و سیم‌های خاردار رسید. گروهبان ساكت شد و به جلو خیره ماند. ترمزدستی را بالا كشید... سرهنگ دو بند كوله‌پشتی بزرگش را روی دوش انداخت... دست استخوانی و قوی‌اش را به طرف او دراز كرد. گروهبان هم آن را گرفت و با محبت فشرد، اما دلش نمی‌آمد رهایش كند... چشم‌های گروهبان پر از اشك شد. روبروی سیم‌های خاردار خبردار ایستاد و به او سلام نظامی داد. سرهنگ راه افتاد و نگاه گروهبان پشت سر او خیره ماند.»

شهید آب‌شناسان در طول جنگ فرماندهی قرارگاه منطقه‌ای شمال‌غرب نزاجا و لشکر ۲۳ نیروهای ویژۀ هوابرد (لشکر 23 تکاور) ارتش جمهوری اسلامی ایران را برعهده داشت.

در سال 1349 تیپ 23 نیروهای ویژۀ هوابرد توسط سرلشکر خلبان منوچهر خسروداد تاسیس شد. پس از انقلاب 1357 این تیپ به لشکر ارتقا یافت و از سال 1371با عنوان تیپ 65 نیروهای ویژۀ هوابرد یا تیپ 65 نوهد فعالیت می‌کند.

اعضای این تیپ مشهورند به کلاه‌سبزهای ارتش ایران. تیپ 65 نوهد یکی از 9 یگان تکاور نیروی زمینی ایران و زبده‌ترین نیروی ویژۀ ارتش ایران و یکی از برترین نیروهای تکاوری در کل دنیاست.

عملیات‌های این تیپ در دوران جنگ، اکثرا در خاک عراق انجام می‌شد و اغلب شان هم محرمانه بوده است.

در سال ۱۳۷۱ چند نقطه در شهر تهران به عنوان اهداف یک مانور تعیین شد و کماندوهای این تیپ موظف شدند تا بدون در اختیار داشتن هرگونه سلاحی، اهداف از پیش تعیین شده در تهران را در زمان مشخصی تسخیر کنند.

اهداف در نظر گرفته شده برخی کلانتری‌ها، پاسگاه‌ها، تعدای از ادارات، بعضی از پادگان‌ها و حتی صداوسیما بودند. این اهداف به گونه‌ای انتخاب شده بودند که هم از حساسیت بالایی برخوردار بودند و هم در مواردی ورود به آن‌ها غیرممکن به نظر می‌رسید.

در این مانور نیروهای شهری موظف شده بودند که از این محل‌ها در برابر هر نیروی متخاصمی به شدت محافظت کنند اما تکاوران تیپ ۶۵ نوهد موفق شدند اهداف از پیش تعیین شده را در مدت زمانی کمتر از زمان تعیین شده به تسخیر خود درآورند.

در جریان کودتای نوژه، طبق اعتراف برخی از عوامل کودتا، قرار بود تعداد قابل توجهی از نیروهای این تیپ نیز در تهران وارد عمل شده و کنترل نقاط حساس را در اختیار بگیرند.

حسن روحانی، که در آن زمان نماینده مجلس شورای اسلامی، در جلسۀ مجلس در ۲۳ تیر ۱۳۵۹ درخواست انحلال این تیپ را مطرح می‌کند که این امر با مخالفت مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت مواجه شد.

غرض از این توضیحات، ذکر اهمیت فرماندهی حسن آب‌شناسان در دوران جنگ بود. در واقع آب‌شناسان فرماندۀ زبده‌ترین نیروهای نظامی ایران در آن دوران بود. نیروهایی که در واقع تکاورانی بسیار ماهر و خبره و شجاع و کاربلد بودند. با این حال آب‌شناسان گاهی که ضرورت اقتضا می‌کرد، بدون کمک این تکاوران دلاور تحت امرش، به تنهایی برای عملیات شناسایی وارد خاک عراق می‌شد و به قلب قلمرو دشمن می‌رفت.

آب‌شناسان با کلاه و لباس سبز در کنار صیاد شیرازی

حسن آبشناسان بچۀ نازی‌آباد بود و مثل اکثر نازی‌آبادی‌ها دلاور و حق‌طلب بود. وقتی جنگ اوج گرفت، تعدادی از موتورسیکلت‌سوار‌های حرفه‌ای را از کوچه و خیابان‌های نازی‌آباد جمع کرد و به آن‌ها آموزش داد و همه را با عنوان «گروه ویژه اسب آهنی» به جبهه فرستاد. 

آب‌شناسان در 19 اردیبهشت 1315 در محلۀ نازی‌آباد به دنیا آمد و در 8 مهر 1364 در خط مقدم جبهه، در خاک دشمن متجاوز، به شهادت رسید.

او فرماندههی بود همیشه در خط مقدم. جان سربازانش برایش اهمیت داشت ولی جان خودش را مکررا به خطر می‌انداخت. امیرسرتیپ دادبین در وصف شجاعت او گفته است: «برای من عجیب بود که ترس در این آدم راهی نداشت.»

آب‌شناسان در کنار محسن رضایی

حسن آب‌شناسان پیش از اینکه جنگ آغاز شود، جنگیدن را آموخته بود و میدان جنگ برایش میدان آزمون و خطا به بهای جان دیگران نبود. به قول خودش: «این جان‌ها تمام دارایی و سرمایۀ این مردم تهیدست هستند.» این ارتشیِ شریف و شهید، از عقب‌نشینانی نبود که بعدا بخواهد جزو مدعیان صف اول باشد. حقیقتا جان‌برکفی بود کارآزموده و کاربلد و خردمند. روحش شاد و یادش گرم و گرامی.  

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۸۲
در انتظار بررسی: ۱۱۵
غیر قابل انتشار: ۰
MJ
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
با سلام به عصر ایران و نویسنده این مطلب،
بابت انتشار سرگذشت جالب این بزرگ مرد تاریخ ایران در شرایط خاص فعلی ازتون تشکر میکنم.
بنده هم اسم آبشناسان را فقط شنیده بوده و از جزییات حرفه ای و رشادت ها شان بی خبر بودم
به نظر بنده لازمه کلیه جراید و سایت های خبری این دست انسان های از خودگذشته را که برای سربلندی و حفظ کیان و آب و خاک ایران از بزرگترین دارایی خود، یعنی زندگی شان گذشتند را بیشتر معرفی کنند.
تا نسل جوان و نوجوان ما این آدم های غیور را بشناسد.

سپاس از مسئولین فرهیخته سایت عصر ایران
ناشناس
۱۲:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد
ناشناس
۱۲:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
با خواندن این مقاله اشکم در آمد. من در برابر عظمت این عزیزان تعظیم میکنم.
بابک
۱۲:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روانش شاد یادش گرامی
محمدرضا
۱۲:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
شاد باد روح تمام دلاوران این سرزمین
چقدر قلم نویسنده جالب بود، ممنون
ناشناس
۱۲:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد. چرا فیلمی از دلاوری های ارتش ساخته نمیشه. این انسان های شجاع و وطن پرست.
ناشناس
۱۲:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
درود بر اين امير عزيز ارتش، با خط به خط اين مقاله اشك ريختم، و مقايسه كردم با شرايط امروز، درود بر سربازان واقعي وطن، زنده باد ايران
ریتا
۱۱:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
چنان ارتشی آرزویم است
ناشناس
۱۱:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
بسیار عالی
ناشناس
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
گویی شاهنامه می خواندنم روحش شاد و قرین رحمت خداوند باد
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
هرآن کو کشته شود زائران سپاه. بهشت ببینش بود جایگاه.فردوسی
فرزند ایرانم
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
مردها....رفتند!!!!!
محمد کربم
۱۱:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
سلام از این در شگفتم که خودمن از اول انقلاب در پیچ و خم این دلیر مردان بودم چرا تا حالا از دلاوری های این مرد بزرگ که خود شخص صدام ملعون او را میشناخت خبری یا گزارشی توسط خبرگزاری ها علی الخصوص رسانه مثلا ملی پخش نمیشد. خدا میداند با خواندن این مطلب با عمق وجودم این مرد بزرگ را درک کردم ولی در تعجم چرا از این مردان بررگ تاحالا مستند، فیلمی،سریالی ساخته نمی شود و اینهمه بودجه مملکت صرف برنامه های مزخرفی در صدا و سیما میشود. صد افسوس، روح همه شهدای جنگ تحمیلی علی الخصوص این قهرمان گمنام که غقط زحمت کشیدند و به پاس دلاوریهایش فقط یک خیابان بنامش کردند.جاوید باد یاد و خاطره همه قهرمان دلاور
ناشناس
۱۱:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
سلام
درود خدا بر بزرگ مردی از دیار نیکان، سرتیپ خوشنام و خوش آوازه حسن آبشناسان. خدایش بیامرزاد.
رویا
۱۱:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
چقدر زیبا نوشتید.
با خواندن این متن اشک در چشمانم حلقه زد.
روحش شاد و یادش گرامی باد
حسین
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روح ان بزرگمرد شاد و نامش جاودان
ناشناس
۱۱:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
پاراگراف آخر اوج وجود این دلاور است.
حسن آب‌شناسان پیش از اینکه جنگ آغاز شود، جنگیدن را آموخته بود و میدان جنگ برایش میدان آزمون و خطا به بهای جان دیگران نبود. به قول خودش: «این جان‌ها تمام دارایی و سرمایۀ این مردم تهیدست هستند.» این ارتشیِ شریف و شهید، از عقب‌نشینانی نبود که بعدا بخواهد جزو مدعیان صف اول باشد. حقیقتا جان‌برکفی بود کارآزموده و کاربلد و خردمند. روحش شاد و یادش گرم و گرامی.
ناشناس
۱۱:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
سلام ویژه خدا بر همه راست باران و پاکبازان و دلاوران ایران . درود جاودان آفرینش بر روان قهرمانانی که پایان توصیفات آنها غم انگیز است و شرح دلداگی و آزادگی شان روح انگیز. سپاس از گردآورنده و تشکر بخاطر ظرافت های موجود در متن. فرماندهان دور از میدان .
ناشناس
۱۱:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
بسیار عالی نوشتید
زنده باد سربازان وطن و غیورانی که از این وطن دفاع می کنند. بنده فقط اسم ایشون رو شنیده بودم ولی الان که این مطلب رو خوندم متوجه شدم ایشون چه شخص بزرگی بودند. لطفا بازم این مدل مطالب رو در مورد سایر بزرگواران این خطه بنویسید. البته همین جوری که الان نگارش شده بدون جانبداری
ناشناس
۱۰:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
حیف و حیف و حیف که این عزیزان رفتند و یه عده دارن نون جنگ رو می‌خورند
خدا رحمتش کند
اسی
۱۰:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
رحمت و رضوان خدا بر او باد
زحماتش بر همه مردم ایران حلال و خون پاکش گریبانگیر همه رانت خواران و سودجویان از ایران و انقلاب باشه
قاسم خوش کیش خدمت وظیفه در ل 23 نیروهای مخصوص پرندک سردشت
۱۰:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
بادرود به کلاه سبز های ل 23 نیروهای مخصوص روح سرلشکر حسن آبشناسان قرین رحمت الهی باد
هموطن
۱۰:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
جناب آقای احمد فرتاش، ضمن تشکر از نوشته بسیار ارزشمندتان، در موضوع دشت عباس یه روایتی خوندم که شهید آب شناسان صرفا به همراه 7 کلاه سبز دیگر به رویارویی با لشگر عراق رفته و فرمانده شون (ژنرال عبدالحمید) رو به اسارت گرفته. البته نمیدونم چقدر صحت داره.

ضمنا خیلی ممنون میشم اگه در مورد تیمسار دادبین هم یه مقاله ای رو بنویسید.

با تشکر
ناشناس
۱۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
صلوات بر روح پاكش.
ناشناس
۱۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
شهیدانند که برجای مانده اند وما زندگان ازیادها خواهیم رفت!
رسول خشکبیجاری
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد انشاالله با آقا ابوالفضل العباس محشور شود،
هما
۰۹:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
این ارتشیِ شریف و شهید، از عقب‌نشینانی نبود که بعدا بخواهد جزو مدعیان صف اول باشد. حقیقتا جان‌برکفی بود کارآزموده و کاربلد و خردمند.
حسن آب‌شناسان پیش از اینکه جنگ آغاز شود، جنگیدن را آموخته بود و میدان جنگ برایش میدان آزمون و خطا به بهای جان دیگران نبود.
چقدر زیبا با آن هارمونی عکس بالایی متن.درود به روان پاک شهدا
ناشناس
۰۹:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روح این بزرگوار و همه شهدای عزیز شاد.
ناشناس
۰۹:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد واقعا چه دوره های آموزشی سختی در ارتش آموزش داده می شد.
آیا هنوز این دوره ها آموزش داده میشود؟
محمد افشار
۰۹:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
ابروی ارتش سرافراز ایران عزیز کاش زنده بود اما شهادت حقش بود روح همه شهدا شاد
ناشناس
۰۹:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
,تیمسار ابشناسان، همیشه زنده است ، چون در قلب مردم ایران زنده است.
ارتش فدای ملت،،،، ملت فدای ارتش. جاوید باد یاد وطن پرستان و ایران دوستان.
h
۰۹:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحشان قرین رحمت ،
سیاوش
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد
ناشناس
۰۹:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد. افتخار ایران زمین
ناشناس
۰۸:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
یکی از عزیزان من هم از همین تیپ نوهد بود که در جریان آزاد سازی خرمشهر سر از تنش جدا شد. روح همگیشون شاد.
ناشناس
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
سردار رشید اسلام شهید آبشناسان ،کجایند مردان بی ادعا
صديق
۰۸:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
سلام و درود دبيكران بر اين شهيد ارتشي با وقار و غيرتمند ارتش ايران زمين..الحق كه اسم ايشون رو شنيدم ولي ازش اطلاعاتي نشنيده بودم.به نظر بيشتر بايد روي اين فرماندهان وشهداي ارتش كاركرد...
ناشناس
۰۸:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد و راهش پررهروباد
روایت ماندگاری به نگارش درامد و به نوبه خود تشکر می کنم و به مردان وزنان سرزمینم که عشق در گروه حفظ وطن دارند با افتخار می بالم.
خیلی وقت بود در فضای مجازی متنی به این میزان را با دقت و تا پایان نخوانده بودم و باز دوست داشتم به دلیل نوع روایت و قید ابعاد واقعی زندگی یک مرد حقیقی ادامه می یافت.
سید مهدی
۰۸:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
رحمت خدا بر این فرزند ایران
ناشناس
۰۸:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد و یادش گرامی باد ،خوش به حالش رفت و این روزهای پر از نا امیدی رو ندید
میکاییل
۰۸:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
شهید ابشناسان فرماندهی بی بدیل و سرتاپا برای رزمندگان انروز از ارتشی و غیر ارتشی یک روحیه بود روز شهادتش همه ما واقعا در غمی عمیق بودیم روحش شاد .
مسعود شمس
۰۸:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد و یادش گرامی.
احسنت به نویسنده زندگینامه.
ناشناس
۰۸:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
مردان بزرگ سرزمین ما رفتند جا برای نامردان باز شد
ناشناس
۰۸:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
به ياد تمام دلاور مردان ارتش
ناشناس
۰۸:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روانشان شاد باد ایشان و همه شهدای ایران زمین اهورایی
ناشناس
۰۷:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
خدا رحمتش کن. چه گوهری بود. و حیف که چه گوهرهای دیگه ای رو از دست دادیم. و حیف که چه کسانی جای این بزرگ مردان رو گرفتند.
ناشناس
۰۷:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
خداوند روح همه شهدای مدافع میهن را شاد فرماید. دلاورانی که از جان خود گذشتند تا یک وجب از خاک میهن زیر پای اجنبی نماند.
سعید
۰۷:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش قرین رحمت الهی
امیر
۰۷:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
مرد فراموش نشدنی روحشان شاد
ناشناس
۰۷:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
خدا رحمتش کند. کاش امثال این شهید بزرگوار، امروز نیز در کنار مردم باشند.
ناشناس
۰۷:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد ،یادشان گرامی،اینا جان دادند یک عده خوب خوردند و چاپیدند،اونم هزار هزار میلیارد
اهورا
۰۷:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
درودارتش میهنم باعث غروروافتخارایران هستیدایکاش یک فیلم ازاین برگوارساخته میشد
ناشناس
۰۷:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
خدا این شهید رو با اباعبدالله علیه السلام محشور کند.
پارسائی
۰۵:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
هزاران درود بر این مرد بزرگ حیف که ...
کرد
۰۴:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
خدا رحمتش کند. جای اینگونه مردان بزرگ در این سرزمین خالیست.
م.رضا...
۰۴:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
سلام و درود خدا برشما شیر مردان وطن...روحت شاد فرمانده خط شکن.....خداکند همگی ما بدانیم ارزش خونتان را
محمد
۰۳:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
این بزرگواران‌و دلاوران رفتن تا جان‌و‌مال و ناموس ایرانی در امان باشه
کاش ماشین زمانی بود و این افراد رو به این دوران می آوردم
تا ببینم باز هم حاضرن از به جنگ بروند
واقعا متاسفم برای دولتمردانی که یادواره این شهیدان بزرگوار را نمی‌گیرند
روحش شاد...یادش گرامی
حسینی
۰۱:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
مردعمل و مسئولیت روحش شاد
محمد
۰۱:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
خدا رحمتش کنه
من دوجا خدمت کردم که جفتش به اسم این شهید عزیز بود
شخصیت این شهید رو خیلی دوست دارم
ناشناس
۰۱:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحت شاد دلاور مردارتشی
جاسم
۰۱:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
اگر جنگ تحمیلی انقدر طولانی نمیشد کشورمان خیلی بیشتر از این نعمت امثال این شهید بهره میبرد.
امیر
۰۰:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
خوشا به حالشان
ناشناس
۰۰:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
شهید زنده، همیشه،جاوید است،روحت،شاد بهشت،گوارایت،
بهروز
۰۰:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
والا مقام روحت شاد
ناشناس
۰۰:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
ممنون م هزاران تشکر از اینکه یادی از شهدا کردید خیلی گریه کردم برای این شهید و هزاران شهید دیگر چی بودیم چی شدیم واقعا کجایند مردان بی ادعا یاد باد آن روزگاران یاد باد خدا را شکر
مهدی
۰۰:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
روحش شاد ویادش گرامی ولی ای کاش اون خاطره به مبارزه طلبیدتش توسط هم دوره عراقیش درامریکا که باهم دوئل کردن و ابشناسان کف بسته گرفتش و میخاست گوشش رو ببره
احمد
۲۳:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
حیف وافسوس فقط، روحش شاد
پاسخ ها
نوشاد زبل
| |
۱۱:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
تاریخ به خود نخواهد دید چنین مردانی را
علی گلشنی
۲۳:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
بابت این مطلب به این خوبی تشکر میکنم.
اسم آبشناسان رو شنیده بودم ولی نمیدونستم چقدر مرد بزرگ بودند.

مطلب دیگه نمیدونم چرا همش دوست داشتم این نوشته ادامه داشت و با خوندن سطر به سطرش لذت بردم از رشادت و مردانگی این بزرگ مرد..
دورد بر شما
ناشناس
۲۲:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
روحش شاد مردان بی ادعای زحمتکش
Ali
۲۲:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
رحمت واسعه و غفران خاصه حضرت دوست بر این شیر مرد دلاور ایران زمین باد.....
بمنه و کرمه....
میلاد
۲۲:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
درود می‌فرستم به این ابر مرد ارتشی جان بر کف پدر من جزو تحت امر این فرمانده لایق ارتشی در لشکر ۲۳ نوهد بود
ناشناس
۲۲:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
زنده و جاویدان باد یاد و خاطره همه وطن پرستان و میهن دوستان
کریم
۲۲:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
روح دلاور مرد ایران شاد.
درود بر شما که اسوه های واقعی این مرز و بوم رو به مردم میشناسانید.
مهر آب
۲۲:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
شهید بزگوار جناب آقای حسن آبشناسان روحت شاد..افتخار ایران وارتش. برادر عزیزم روحت شاد .درکنار شهید عزیز سردار ((صیاد))عکسهایتان رادیدم. جا دارد شهادت دوست و برادرت هم شادکنم...روحتون شاد عزیزان
عطااله
۲۲:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
خدایش بیامرزد راهش پر رهرو
ناشناس
۲۲:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
خدا رحمتش کند
ناشناس
۲۱:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
درود بر شهدا
ناشناس
۲۱:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
خدا رحمت کند ،قابل احترام و باعث غرور ملت ایران هست.
بنده خدا
۲۱:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
سلام. کجایند مردان بی ادعا ؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۲۱:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
خدا رحمتشان کند
سهیلا
۲۱:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
روحش شاد
تعداد کاراکترهای مجاز:1200