صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۵۵۹۰۸
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۵ - ۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - 31 August 2022

بررسی یک ادعا: فاصله کوتاه ایران تا "ابرقدرت شدن"

آیا کشوری که از اقتصادی فشل رنج می برد، در حوزه صنعت درجا می‌زند، در امنیت غذایی هنوز به خودکفایی نرسیده، محیط زیستش را به دست فراموشی سپرده و تصویری نامطلوب از آن در جهان بازتاب داده می شود، به جایگاه ابرقدرتی نزدیک است؟!

عصر ایران؛ جلیل بیات*- یکی از موضوعاتی که می تواند به منافع ملی آسیب وارد کند اشتباه محاسباتی مسئولین رده بالا نسبت به میزان قدرت و جایگاه واقعی کشور در عرصه بین‌الملل است. به عبارت دیگر همانقدر که کمتر تصور کردن قدرت کشور نسبت به میزان واقعی آن می تواند منجر به از دست رفتن منافع و فرصت های بسیار شود، بیشتر تصور کردن آن نیز آسیب زا و اشتباه است.

به نظر می رسد چنین مشکلی در میان برخی از مقامات و مسئولین کشور وجود دارد. به طور مثال مهدی صفری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه در گفتگو با ایسنا عنوان کرده: «ما در دنیا یونیک هستیم، ابرقدرتی فقط به داشتن بمب اتم نیست، ما در تکنولوژی‌های لبه خیلی پیشرفت‌های خوبی کردیم و مقدار کمی با ابرقدرتی فاصله داریم.»

علت بیان چنین جمله ای از زبان معاون محترم وزیر امور خارجه که مدرک دکترای برق و مخابرات دارد از دو حالت خارج نیست. یا ایشان با معنای علمی و شناخته شده «ابرقدرت» آشنایی ندارد و یا اینکه نسبت به منابع قدرت و ظرفیت های کشور دچار غفلت است. علت هر کدام باشد در نتیجه تفاوتی ایجاد نمی کند.

در دنیای امروز که شاید بتوان چین را تنها کاندیدای دریافت عنوان «نزدیک شدن به ابرقدرتی» دانست (هرچند حتی خود مقامات چین هم چنین عنوانی را رد می کنند) تصور فاصله کوتاه با ابرقدرتی در نزد مقامات ایران قطعا منجر به تصمیمات و سیاست گذاری های اشتباه خواهد شد.

طبق تعریف پذیرفته شده، یک ابرقدرت حداقل در چهار حوزه نظامی، اقتصادی، فرهنگی و فناوری دارای قدرت بالا بوده و از توان لازم برای تاثیرگذاری در این حوزه ها در هر نقطه از جهان و حتی در برخی مواقع در چند نقطه به صورت همزمان برخوردار است. طبق این تعریف، ایالات متحده تنها ابرقدرت فعلی دنیا است و حتی اگر قدرت آن را رو به افول تصور کنیم، هنوز فاصله قابل تاملی با نزدیک ترین تعقیب کننده خود (چین) دارد.

{$sepehr_rl}

البته از صحبت آقای صفری می توان حدس زد نقطه کانونی استدلال ایشان در ادعای فاصله کوتاه ایران با ابرقدرت شدن، سرعت رشد علمی کشور باشد. اگرچه این ادعا نیز قابل تشکیک است، اما آیا برای ابرقدرت شدن، صرف رشد علمی و دستیابی به تکنولوژی های روز کافی است؟ آیا کشوری که از اقتصادی فشل رنج می برد، در حوزه صنعت درجا می‌زند، در امنیت غذایی هنوز به خودکفایی نرسیده (تامین غذای سایر کشورها پیشکش) محیط زیستش را به دست فراموشی سپرده و تصویری نامطلوب از آن در جهان بازتاب داده می شود، به جایگاه ابرقدرتی نزدیک است؟! موضوع آنقدر واضح است که توضیح بیشتر نمی طلبد.

اما به نظر می رسد برخی مسئولین در دولت سیزدهم نه تنها با ضعف تخصص مواجه هستند، بلکه حتی از فقدان استدلال منطقی نیز رنج می برند. به طور مثال آقای صفری در مصاحبه مذکور با ایسنا درباره مذاکرات احیای برجام هم صحبت کرده و گفته: «یک دلیلی که آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند که موضوع برجام حل شود این است که می‌بینند که با نیامدن‌شان مشکلات مان در حال حل شدن است و تا حدودی حل شده است.»

معنای دیگر این سخن این است که امریکا قصد دارد با احیای برجام مانع از حل شدن مشکلات ایران شود! حال سوال این است که چرا آقای صفری (که سابقه عضویت در تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در دوره آقای سعید جلیلی را هم دارد) و دوستان و همفکران ایشان برای احیای برجام این همه تلاش می کنند؟!

بگذریم! از موضوع اصلی دور نشویم. تشخیص درست میزان توانایی و جایگاه کشور در منطقه و جهان پیش شرط هرگونه سیاست گذاری است. نگارنده نیز با نگاه به منافع ملی مایل است ایران به جایگاه ابرقدرتی دست یابد و در یادداشت هایی که پیشتر در سایت عصر ایران منتشر شده توصیه هایی برای قدرتمند شدن ایران داشته است. اما واقعیت موجود را نمی توان در پوشش این آرزو کتمان کرد.

گاهی تکرار یک موضوعِ غیرواقعی بر زبان، منجر به باور واقعی آن در ذهن خود فرد می‌شود و این اتفاقی خطرناک است؛ چراکه در این شرایط فرد بر اساس واقعیتی که وجود خارجی ندارد رفتار می کند. حال اگر مسئولیت جان و مال مردم دست چنین فردی باشد، تصور کنید چه سرنوشتی در انتظار آنها خواهد بود.

*پژوهشگر روابط بین الملل

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200