صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۵۲۶۷۶
تعداد نظرات: ۳۶ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴:۵۴ - ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - 10 August 2022
94 سالگی و یک مورد شگفت انگیز

تحقق پیش بینی سوّم: درگذشت "سایه"، درست در سالی که از کودکی منتظرش بود

این خاطره را روزی در اتومبیل و در بازگشت از مطب پزشکی در میدان آرژانتین تهران برای دکتر شفیعی کدکنی نقل می‌کند و استاد می‌گوید: آن دو مورد که محقق شد؛ پس این سومی هم می‌شود و همان 94 سال درست است.

عصر ایران - کالبد هوشنگ ابتهاج هر چند اکنون نفس نمی کشد ولی "سایه" اش تا ابد زنده خواهد ماند، نفس خواهد کشید و نفس ها را تازه خواهد کرد (سایه، تخلص او بود).

از شمار دو چشم، یک تن کم
وز شمار خرد، هزاران بیش
(رودکی)

حتماً در فقدان او که نمادی از لطافت طبع و تجسم شاعرانگی بود، بسیار خواهند نوشت تا شاید اندکی از حق این شاعر گرانمایه را ادا نمایند. این نوشتار اما حامل یک شگفتی است و آن، درگذشت شاعر در سالی است که از خردسالی انتظارش را می کشید.

 ششم اسفند 1400، در سالروز تولد هوشنگ ابتهاج یادداشتی در عصر ایران منتشر شد تحت عنوان "زادروز هوشنگ ابتهاج؛ سایه‌ات مستدام آقای سایه!" و در آن مطلب آمده بود:

" 94 ساله شدن سایه هم جای خوش‌حالی دارد هم نگرانی. خوش‌حالی به این خاطر که این بخت و فرصت را داشته و یافته که بیش از اکثر قریب به اتفاق شاعران و نویسندگان این سرزمین، در این جهان بزیَد در حالی که چشمۀ خلاقیت او همچنان جوشان است و هوش و حواس خود را از دست نداده است.

نویسنده مطلب - مهرداد خدیر - اما درباره نگرانی از 94 سالگی سایه به خاطره ای از هوشنگ ابتهاج اشاره کرده بود:

"سال‌ها پیش در بیان خاطره‌ای گفته بود هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسی‌های او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر می‌خواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را پیش‌گویی کند.

آن مرد گویا روحانی و اهل‌دل بوده و چند مورد را برای هر یک می‌نویسد. سایه می‌گوید چون از آن دو نفر بعدها جدا شدم نمی‌دانم آنچه دربارۀ آنان گفته بود تحقق یافت یا نه. اما دربارۀ من گفته یا نوشته بود که آیندۀ تو با «سخن» گره می‌خورد و "خانوادۀ پرجمعیت"ی تشکیل می‌دهی و "94 سال" زندگی می‌کنی!

سایه می‌گوید: وقتی دو مورد اول محقق شد و دیدم مرا با شعر و موسیقی می‌شناختند و دور وبرم هم شلوغ است وقتی 49 ساله شدم به یاد سومی افتادم و ترسیدم! چون خیال می‌کردم 94 که خیلی دور از دست‌رس است چون زمان ما 70 سال هم زیاد بود و احتمالا نوشته یا گفته بوده 49 ولی هم‌کلاسی ما به اشتباه به عکس نوشته 94 و خیلی مراقب بودم اتفاقی برای من نیفتد که یک وقت در 49 سالگی از دست بروم!

این خاطره را روزی در اتومبیل و در بازگشت از مطب پزشکی در میدان آرژانتین تهران برای دکتر شفیعی کدکنی نقل می‌کند و استاد می‌گوید: آن دو مورد که محقق شد (هم سخن، هم فرزند و خانواده) پس این سومی هم می‌شود و همان 94 سال درست است. سایه هم در پاسخ می‌گوید: البته اگر نوع رانندگی شما پیش‌گویی را باطل نکند!"

اینک و با تکمیل 94 سالگی سایه، پیش بینی سوم آن مرد اهل دل و راز و رمز - که لابد خود نیز اکنون رخ در نقاب خاک کشیده - درباره هوشنگ خردسال آن روزها به واقعیت پیوسته است و سایه در سالی چشم از جهان فروبست که از کودکی در انتظارش بود. 
{$sepehr_rl}
هر چند که جای دریغ و تحسر و افسوس دارد که اینک سایه در میان ما نیست ولی چه خوب که جای 4 و 9، اشتباه نشده بود و شاعر دوست داشتنی ما، 94 سال زیست و ای کاش بیشتر می زیست که به اندازه تمام سال هایی که از این پس نخواهد بود، کلمات به روایت او نخواهند رقصید، مانند این شعر او که درباره مرگ است:

هرگز از مرگ نترسیدم من

مگر امروز که لرزید دلم

داشتم با کیوان

درد دل می‌کردم

یادم آمد ناگاه

آخرین مانده از آن جمع پراکنده منم

چه کسی خواب تو را خواهد دید

چه کسی از تو سخن خواهد گفت

آه، پوری هم رفت

گفت پوری با ماست

سایه جان ما هستیم

ما صدای سخن عشقیم

یادگار دل ما مژده آزادی انسان است.

کلن - خرداد ۱۴۰۰

و پایان سخن این که ما نمی دانیم آن مرد اهل دل و راز و رمز، چگونه آن پیش گویی ها را کرده بود ولی آنچه تأمل برانگیز است این که متافیزیک، واقعیت دارد، هر چند فیزیک قادر به توضیح آن نباشد... و انسان، همچنان سردرگم کوچه های بی پایان و هزار توی حیرت است.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۶
در انتظار بررسی: ۴۳
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
حیف به ابتهاج/غزلسازِ بهجت انگیز/ای مینوی برین/بربامت سپیده دمید/ای خورشید خجسته،سایه ات کو؟
محمد
۲۱:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتش کنه چقدر بعضی شعرهاش عالی و بلند بود
حسرت میخورم که آخرین بازمانده از نسل شعرایی که اینقدر عالی بودن هم رفت
سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع
زین داستان که تو با لب خاموش میکنی...
ناشناس
۱۹:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
از ملک ادب حکم گذاران همه رفتند.
ناشناس
۱۷:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بالاخره به دیدار جانش و عزیزیش مرتضی کیوان میره روح هردو شاد
ناشناس
۱۶:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
لطفا عزای عمومی اعلام کنند....
ابتهاج قرن 14-15 همان حافظ و سعدی و فردوسیست. تا قرن ها مثل او نخواهیم داشت.....
اسعد
۱۶:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بزرگان این سرزمین یک به یک دردیار غربت از دست رفتند. ای داد بیداد
علی سلطانی
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سلام و عرض تسلیت، فقدان انسانهای ارزشمند ،بسیار سخت و حزن انگیز است، جسم ایشان با ما نیست ولیکن سخن ایشان تا ابد درهستی باقی است ،روحش شاد
ناشناس
۱۴:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
جا داشت که یکی از اشعار این هنرمند و شاعر بزرگ را با صدای بی نهایت دل نشین اش در این متن قرار می دادبد. یاد و نام و صدایش بر قرار و پایدار و روحش شاد.
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چون پیشبینیش درست بوده، متافیزیک واقعیت داره؟!
ناشناس
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
البته گاهی القائات و تلقین ها به خود باعث میشود چنین چیزی اتفاق بیفتد ولی در مجموع اگرمیخواهی اهل دل واینده نگر باشی و از راز اینده باخبر؟چهل 40 روز گیاهخواری(خام گیاهخواری) کن وتاثیرش را ببین.بدنت هم جوانتر میشود.من یکبار تا 30 روز هم رفتم ولی مقاومت بندم تمام شد.
ناشناس
۱۴:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
پیش بینی حیرت انگیزی بود.
ناشناس
۱۴:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند
رضا
۱۳:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
ارغوان در میان داوودی های سفید محصور شد
سایه مجنون سرش
ناشناس
۱۲:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد یادش همیشه گرامی
مصری
۱۲:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
افسوس و صد افسوس
ا.ع
۱۲:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
حيف شد . شاعري بي نظير بود كه اشعارش از عمق وجودش نشأت مي گرفت و با تمام وجودش و با احساسي بي نظير ديكلمه مي كرد.او دلتنگ وطنش بود و براحتي مي توان اين دلتنگي را در بغضش احساس كرد. روحت شاد اي استاد بي نظير
ناشناس
۱۲:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
می بینم آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
...
کیوان
ارغوان
چقدر زیبا
ناشناس
۱۱:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
به هر کسی که با فن ، ادب ، و هنر خود به ایران خدمت کند باید درود و سلام فرستاد و یادش را گرامی داشت.
ناشناس
۱۱:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
چقدر زیبا...
ناشناس
۱۰:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چه دردمند وطنی که بزرگانش در غربت می میرند و جوانان به فکر هجرت . در این قحطسالی انسانی و اخلاقی و بزرگی مرگ تک درختان تناور برآور، سخت غمناک و دردآور است.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
احسنت
هادی
۱۰:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
مطلب قشنگی بود. بدون به حاشیه‌رفتن و جاده‌خاکی‌زدن.
ناشناس
۰۹:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
علی
۰۹:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحشان شاد استاد.
ناشناس
۰۹:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
از اسفند که اون پیشگویی رو خوندم تقریبا مطمئن بودم امسال سال آخر عمر ایشونه.
متافیزیک کاملا واقعیت داره و این اولین بار نبود که شمه ای از اون رو دیدیم
جاسم
۰۹:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
...از شمار خرد هزاران بیش
علی
۰۹:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سایه هم دیگر نداریم چون آفتاب شعر و شاعری غریبانه غروب کرد
ناشناس
۰۹:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
ناشناس
۰۹:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتش کنه
ناشناس
۰۸:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحت در آرامش بی پایان ابدی استاد عزیز
ara
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
ناشناس
۰۸:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
حیف از سایه،
حیفِ سایه ای که نیست دگر
تا که باشد همچو ایام کهن،
شمع انجمن..
پاسخ ها
فاطمه
| |
۱۵:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
آفرین بر شما هم. انکاری شما هم ذوق ادبی دارین
محمدرضا
۰۸:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
همیشه زنده خواهد ماند چون در قلب همه جای دارد
مسعود
۰۶:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سایه ! خدایت بیامرزدت. با رفتنت قلب ادبیات فارسی تکه پاره شد. خدا رحمتت کند مرد شجاع شعر فارسی.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200